مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری در مجلس روضه ی دهه اول محرم
قسمت اول:
🔰 حاج سیّد حسین حائری، ساکن ارض اقدس مشهد الرضا علیه السّلام، در اوایل ماه ذی القعده الحرام سال ۱۳۶۴، فرمود:
▫️ حدود سال ۱۳۰۴ هجری، در ایّام دهه محرّم سیّدی غریب که او را نمیشناختم به منزل من در کرمانشاه وارد شد. غالبا زوّار چه اهل علم و چه غیر ایشان از عراقین (ایران و عراق فعلی) بدون هیچ آشنایی بر من وارد میشدند و من از ایشان پذیرایی مینمودم.
پس از دو روز، یکی از اهل علم نجف اشرف به دیدن من آمد و آن سیّد را شناخت. به من اشاره کرد که:
🔸 این آقا را میشناسید؟
▫️ گفتم:
🔹 سابقهای با ایشان ندارم.
▫️ گفت:
🔸 یکی از مرتاضین (افرادی که با هدف تصفیه و تهذیب نفس، در مکانی خلوت ریاضت می کشند.) بسیار مهم میباشد. به ظاهر در کوچه مسجد هندی در نجف اشرف دکّان عطّاری دارد و غالبا از نجف و اهل و عیال خود مفقود میشود. هرچه در کربلا و کاظمین و حلّه تفحّص مینمایند، او را نمییابند. بعد از چند ماه معلوم میشود که در یکی از حجرات مسجد کوفه پنهان و با موی بلند سر و ریش، در آنجاست. با حال پریشانی او را به نجف آورده، باز هم بعد از چند روز مفقود میشود و در مسجد به خادم میسپرد که به اهل و عیالش خبر ندهد.
▫️ من بعد از اطّلاع بر حال سیّد، به ایشان بیشتر محبّت کردم و اظهار داشتم که:
🔹 بعضیها شما را از مرتاضین میدانند!
▫️ با کمال انکار و امتناع این مطلب را رد میکرد و بالأخره بعد از معاهده به این که اظهار نشود، گفت:
🔸 من دوازده سال در مسجد کوفه و غیره ریاضت کشیدم و شرط تکمیل ریاضت دوازده سال است و در کمتر از آن زمان، کسی به مقامی نمیرسد.
▫️ او کمالات خودش را مخفی میکرد فقط گفت:
🔸 احضار جنّ ممکن است؛ ولی جنّ دروغ میگوید و گاهی راست هم میگوید؛ لذا اعتمادی به قول آنها نیست. احضار ملک هم ممکن است؛ ولی چون آنها مشغول عبادت هستند، شایسته نیست ایشان را از عبادت بازداشت. ولی من روح همین علماء گذشته را احضار میکنم و آنچه از مغیّبات سؤال کنم، جواب میگویند.
▫️ من در آن چند سال اخیر که به مجالس روضهخوانی و سینهزنی توهین میکردند، جهت تقویت اساس شرع، مجلس روضهخوانی خیلی مفصّلی اقامه مینمودم که از اوّل فجر، مجلس منعقد و تا یک ساعت بعد از ظهر ختم میشد و از لحاظ هزینه زیاد و زحمات بدنی، خیلی در زحمت بودم. در آن مجلس شصت نفر روضهخوان شهری و غریب که از سایر شهرها آمده بودند و پنج مدّاح، روضه میخواندند و در این هشت و نه ساعت که مدّت مجلس بود، سی نفر و بقیّه در باقی ایّام میخواندند و همه آنها حقوق داشتند؛ لذا از سیّد خواهش کردم که:
🔹 شما از علماء سؤال کنید، آیا این مجلس با این زحمات مقبول اهل بیت علیهم السّلام هست؟
▫️ گفت:
🔸 من شبها روح علماء را احضار میکنم.
▫️ بنا شد این کار را انجام دهد؛ لذا گفت:
🔸 من به چهار نفر از علماء مراجعه و از آنها سؤال میکنم:
مرحوم آقا میرزا حبیب اللّه رشتی، مرحوم آقا میرزا محمّد تقی شیرازی، مرحوم آقا سیّد اسماعیل صدر و مرحوم آقا سیّد علی داماد قدّس سرّه که ایشان داماد آقا شیخ حسن مامقانی و به این جهت معروف به داماد بود.
▫️ روز بعد گفت:
🔸 من آقایان را احضار و سؤال کردم، گفتند:
🔶 بلی، این مجلس مقبول اهل بیت علیهم السّلام است و در روز نهم یا دهم حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف تشریف میآورند.
▫️ با کمال وجد و شوق گفتم:
🔹 چرا روزش را تعیین نکردید؟
▫️ گفت:
🔸 امشب سؤال میکنم.
(ادامه دارد)
⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه: ۲۴۲
🏷 #امام_زمان_عج #محرم #روضه
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🏴 تشرّف حاج سیّد حسین حائری در مجلس روضه ی دهه اول محرم
🏷 قسمت دوم (آخر)
▫️ فردا صبح گفت:
🔸 آنچه میگویم بنویسید و نگه دارید.
▫️ آن روز، روز پنجم محرّم بود. وضع من برخلاف وضع ریاست و ترتیب علماء در کرمانشاه بود که در جای معیّنی بنشینند و اشخاص محترم به طرف ایشان بیایند و قهرا آن قسمت، صدر مجلس محسوب شود؛ بلکه کنار در خانه نشسته یا میایستادم و برای هرکسی قیام مینمودم؛ لذا این مجلس مورد توجّه عموم اهل شهر بود و (به علت جمعیت زیاد شرکت کنندگان مجلس،) غالبا راهش مسدود میشد و یک دسته دیگر در کوچه انتظار میکشیدند تا زمانیکه اشخاص داخل منزل خارج شوند و آنها به جایشان بیایند.
سیّد گفت:
🔸 در روز نهم، حدود ساعت دو، کنار چاهی که نزدیک در خانه است، نشستهاید یک مرتبه حال شما منقلب میشود و تمام بدنتان تکان میخورد؛ در آن حال به نقطهای که آخرین حدّ محلّ نشستن زنها است نگاه کنید. هروقت تکان خوردید متوجّه آن نقطه مجلس باشید که یک عدّه اشخاص (ده دوازده نفر) به یک هیئت و یک لباس و یک شکل، نشستهاند یکی از آنها حضرت ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف است. آنها ساعت دو، از در اتاق روضهخوانها از طرف بیرونی، وارد میشوند و تا ساعت سه تشریف دارند و ساعت سه که مجلس برای خارج و وارد شدن افراد بهم میخورد، ایشان در ضمن مردم بیرون میروند و شما ملتفت نمیشوید. با وضو باشید و به محضر مبارکشان برسید و خدمتی از قبیل: چای دادن یا استکان برداشتن انجام دهید. آنها برای شما قیام نمیکنند و میگویند:
🔶 این خانه، خانه خودمان است؛ در خانه بروید و از مردم پذیرایی کنید.
🔸 در همان ساعتی که تشریف دارند دو روضهخوان، روضه میخوانند و هر دو از امام زمان علیه السّلام میگویند و کسی مصیبت نمیخواند با این حال، مجلس خیلی دگرگون و ضجّه و ناله بیشتر از هر روز میشود. آقای اشرف الواعظین که هر روز یک ساعت بعد از ظهر میآید و مجلس را ختم میکند، در همین ساعت آمده و منبر میرود و از امام زمان علیه السّلام میگوید.
▫️ بههرحال این مذاکرات در روز پنجم محرّم بین من و سیّد مرتاض اتفاق افتاد و این مطالب را نوشتم.
من همیشه دم در میایستادم و پذیرایی میکردم و اتاقی در بیرونی، مجمع آقایان روضهخوانها بود. تا روز نهم در انتظار این قضیّه روزشماری میکردم. در آن روز، مجلس جمعیّت زیادی داشت و من در آن ساعت معیّن کنار چاه نشسته بودم ناگاه لرزشی بر من عارض شد و بدنم شروع به تکان خوردن نمود. فورا به آن نقطه معیّن نگاه کردم؛ دیدم در همان مکان حلقهای مشتمل بر ده، دوازده نفر دایرهوار و در لباس معمول اهل کرمانشاه (عبای بلند و کلاه نمدی و دستمال روی آن و کفش پاشنه خوابیده) نشستهاند. آنها تماما گندمگون و قویاستخوان و در سنّ نزدیک به چهل سالگی بودند به من تبسّم کردند و قیام و تواضعی که معمول همهکس بود؛ حتّی اهل حکومت و امراء لشکر، نکردند و گفتند:
🔶 خانه ی خودمان است همه چیز آوردهاند شما در خانه بروید و مشغول پذیرایی باشید.
▫️ به مکان خود مراجعت نمودم و دانستم که این آقایان از در اتاق بیرونی به اندرونی آمدهاند.
بههرحال در آن ساعت دو نفر منبر رفتند و با آنکه روز تاسوعا معمولا مصیبت حضرت ابالفضل علیه السّلام را میخوانند، هرکدام چند دقیقه منبر رفتند و به امام زمان علیه السّلام به عنوان تسلیت خطاب میکردند. مجلس از گریه و زاری هنگامه بود.
آقای اشرف الواعظین که باید بعد از ظهر بیایند، ساعت دو آمدند و به اتاق روضهخوانها نرفتند و در همان مجلس وارد شدند و کنار در خانه، پهلوی من نشستند و گفتند:
🔹 من امروز برای رفع خستگی تعطیل کردم؛ چون فردا که عاشورا است کار زیاد است. ولی نتوانستم اینجا نیایم.
▫️ ایشان بعد از چای و قلیان، به منبر رفت و سکوتی طولانی کرد و بعد بدون مقدّمهای که معمول اهل منبر است صدا زد:
🔹 ای گمشده بیابانها روی سخن ما با توست.
▫️ مجلس بحدّی از این کلمه پریشان و مردم به سر و سینه میزدند که همگی بیاختیار شدند. پس از لحظهای دیدم افراد آن حلقه نیستند. و دانستم از همان در اتاق وسطی رفتهاند.
⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۴۲
🏷 #امام_زمان_عج #محرم #روضه
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا من به وصال امام زمان(عج) نمیرسم؟
🏷 #ظهور #شهدا #کربلا
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🏴 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد
☑️ آیت الله سید علی آقا قاضی (ره) در یکی از نامه هایشان چنین مرقوم فرمودند:
🌹 .... و تمام طرق .... توسل به ائمه اطهار (علیهم السلام) و توجه تام به مبدا است.
💡 چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است.
🚫 با دراویش و طریق آنها کاری نداریم.
✅ طریقه، طریقه ی علما و فقها است؛ با صدق و صفا.
🕯 محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.
✨ سَرَیان (=حرکت و اثر گذاری) فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است
و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
⬅️ دومین یادنامه علامه طباطبائی، ص ۲۹۶؛
صلح کُل: مجموعهای از ناگفتهها در مورد زندگی آیتالله سیدعلی قاضی (ره) در مصاحبه با فرزندان ... ، ص ۶۵
🏷 #تهذيب_نفس #امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_عباس_علیه_السلام
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مداحی - رسیدست زمانی که بیایی - حاج مهدی رسولی.mp3
6.9M
🏴 رسیدست زمانی که بیایی
🎙حاج مهدی رسولی
مداحی
#امام_حسین_علیه_السلام #حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام #امام_زمان_عج
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
☑️ درجه منتظران ظهور
🔘 حضرت زین العابدین، امام سجاد (ع):
🔸 اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر میباشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است.
خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شمشیر بزنند،
آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان میباشند.
⬅️ بحارالانوار، ج 52، ص 122، منتخب الاثر، ص 244.
🏷 #امام_سجاد_علیه_السلام #امام_زمان_عج #انتظار_فرج
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم
✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند:
عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند:
▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مىگفت:
🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام.
▫️ يا مىگفت:
🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديدهام.
▫️ و يا
🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (ع) رسيده ام.
▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود.
تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم.
در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود.
نزديك او رفتم و گفتم:
🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟
▫️گفت:
🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم.
▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم:
🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟
▫️ گفت:
🔸 آقا از اين مطلب بگذريد.
▫️ اصرار كردم و گفتم:
🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى.
▫️ گـفـت:
🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مىرفتم.
در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد.
چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافلههاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود.
از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد.
روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم وگفتم:
🔹 من مىروم و دعا مىكنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد.
▪️ايـن مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت:
🔸 من يک ساعت ديگر مىميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان.
▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم.
قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت.
من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم.
وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد.
تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مىبستم، همين كه مقدارى راه مىرفتم، مىافتاد و هيچ قرار نمىگرفت.
با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد.
بالاخره ديدم، نمىتوانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد.
همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (ع) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم:
🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم.
▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود:
🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟
▪️ عرض كردم:
🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام!
▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند.
يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد.
آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم.
كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام.
در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم.
قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد.
هر كدام از اهل قافله مى پرسيد:
🔹 تو كى و چگونه آمدى!
▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند.
تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره
🐑 🦗 🦍 🐕 🐀 🦎 🦦 🐃 🐓 🕷 🐁 🐌 🐄 🦀 🦛 🐍 🦨 🐜 🐗 🦂 🦧 🦓 🐊 🦞
و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم!
(ادامه دارد)
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
▪️ ... از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم.
باز مردم را به همان حالت مىديدم.
برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بعد كـه رفتم، ديدم همه به صورت انسان مىباشند.
تا آن كه بعد از اين سفر، چند سفر ديگر مـشرف شدم، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى ديدم و در غير آن روز، به همان صورت انسان مىديدم.
به همين جهت، تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم.
چون اين وقايع را براى مردم نقل مى كردم، بدگويى مى كردند و مىگفتند:
🔹 براى يك سفر زيارت، چه ادعاهايى مىكند.
▪️ لذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم، تا آن كه شبى با خانواده ام مشغول غذا خوردن بوديم.🍳🍚
صـداى در بـلند شد، وقتى در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايد:
🔸 حضرت صاحب الامر (ع) تو را خواسته اند.
▪️ بـه هـمـراه ايشان رفتم، تا به مسجد جمعه رسيدم.
ديدم آن حضرت (ع) در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود، بالاى منبر تشريف دارند و آن جا هم مملو از جمعيت است.
آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترى ها بود.
به فكر افتادم كه در بين اين جمعيت، چطور مى توانم خدمت ايشان برسم، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند:
🔶 جعفر بيا.
▪️ من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم.
فرمودند:
🔶 چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اى نقل نمى كنى؟
▪️ عرض كردم:
🔷 آقا من نقل مىكردم، از بس مردم بدگويى كردند، ديگر ترک نمودم.
▪️ حضرت فرمودند:
🔶 تو كارى به حرف مردم نداشته باش، آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (ع) داريم.
⬅ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم
#مهدویت #امام_زمان_عج #کربلا
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💎 ثواب خواندن زیارت عاشورا در کلام امامان معصوم (ع)
(حدیث اول)
✅ امام محمد باقر(ع) به فردی به نام علقمه که درباره چگونگی زیارت امام حسین (ع) از راه دور سوال پرسیده بود، فرمودند:
🔸 پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زيارت عاشورا را بخوان،
هنگامی که اين زيارت را خواندی در حقيقت او را به چيزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زيارت کنند، به آن میخوانند
و خداوند برای تو هزار هزار حسنه مینويسد
و از تو هزار هزار سيئه دور مینمايد
و تو را هزار هزار مرتبه بالا میبرد.
همانند کسانی هستی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسيدند.
حتی در درجات آنها هم شريک میشوی.
⬅️ کامل الزيارات، صفحه ۷۴
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
+ إناللّٰهلايكسرقلبًاتوسّلبالحُسَین
-همانا خداوند قلبے را ڪہ بہ حسین توسل جستہ است نمےشڪند..'🖤
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
+ إناللّٰهلايكسرقلبًاتوسّلبالحُسَین -همانا خداوند قلبے را ڪہ بہ حسین توسل جستہ است نمےشڪند..'
آقاجان
ماازدنیاهیچچیزنمیخواھیم
جزیکبغلازضریحِشما،
دنیاوآخرتماشمایی
ماتوروضهشماعاقبتبخیرمیشیم((:♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
+ إناللّٰهلايكسرقلبًاتوسّلبالحُسَین -همانا خداوند قلبے را ڪہ بہ حسین توسل جستہ است نمےشڪند..'
اباعبدالله جان . .💔
کاش تو این گریههای شبونه به منی که
دیگه هیچکسُ ندارم و از تنها شدنم
میترسم، درِ گوشم بگی . .
لاتخف،لاتحزن .
-تویی که فقط برام موندی، یه کنجی بهم
جابده فقط بلند گریه کنم !
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
+ إناللّٰهلايكسرقلبًاتوسّلبالحُسَین -همانا خداوند قلبے را ڪہ بہ حسین توسل جستہ است نمےشڪند..'
میگنیہجاییهست،
اگہداغونِداغونمباشیو
اونجاباشیآروممیشی
منکہنرفتم💔 ..
ولیمیگنکربلاهمچینجاییہ:))"
#کربلا♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
یاربِّ،خَلِّصْنِيقَلْبِيمِنْغَیرِأَبَاعَبْدِالله
خدایاقلبمورهاییبدهازهمهبجز
"حُسِیـن"♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
حاجیماهرچیمیخواهیم
خودمانرابهآنراهبزنیمنمیشود!
داریمآتشمیگیریم..راهنداردبرگردی؟
فدایچشماتچیکارکردیبادلما . .🖤🌿!'
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
#کار_خوب یه راننده تاکسی🚗
سرویس این خودرو برای افراد کم بضاعت کاملا رایگان!!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
میگه که:
در دنیا آدم هایی هستند که
به ظاهر زندهاند،
نفس میکشند،
زندگی میکنند اما ..
در حقیقت اسیر دنیا،
بردهی زندگی و ذلیل حوادث هستند ..
-مصطفیچمران-
#شهیدانه👀🚶🏻"
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
حق دارن وقتی پرچم مشکی اباعبدالله
رو میبینن بسوزن..
بلاخره این ما بودیم که با ذکر یاحسین
با جفتپا رفتیم تو انقلابِ نابهسرانجامشون((:
#حقاگهمتنبود|🕶🌱.
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جوری گریه کن که اشکات ارزش پیدا
کنه..
اشک برا ائمه آخرش ته دلتو شاد میکنه
ولی اشک برا آدما چیزی جز غم نداره.
یه غمِ موندگارِ و فراموش نشدنی!
#بدونِشرح🌱👀`
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•