eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
زخم های کهنه کوچه دوباره باز شد فصل تنهایی مولایم علی آغاز شد..💔
ایام ِفاطمیھ عجیب تزڪیھ ؎نفس میچسپھ دریغ نڪنید از خودتون ڪہ حیفھ🤎🥲
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
باز دارد می‌رود چاهی بنا سازد علی . .
هیس...! گوش کن؛ میشنوی؟ صدای علی(ع) است دارد با چاه می‌گوید دردهای دلش را ماجرای آن امت را ماجرای سقیفه را ماجرای آن ۴٠نفر را ماجرای کوچه را ماجرای زهرا را :)) علی تنهاست.. علی تنهاست.. علی آری! علی تنهاست :)💔
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
-
مردک پست که عمری نمکِ حیدر خورد ! نعره زد بر سر مادر ، به غرورم برخورد . .
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
-
ایستادم به نوک پنجه پا اما حیف . . دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد💔:)
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
-
آه زینب توندیدی ! به خدا من دیدم . . مادرم خورد به دیوار ولی باسرخورد:)))
این روزا خیلی برامون دعا کنید لطفاً :).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 هفته بعد .زینب با بغض حرف هایش را میزد زینب :بخدا که من نمیگذرم از خون مادرم پنج تا بچه بی مادر شدن تا بی حجاب ها حجاب رو رعایت کنند انقدر ادم باید شعور عقلانیه پاینی داشته باشه که حتی نفهمه چه دردی تو دل ما بچه های شهداست بخدا حقه بر من که از بی حجاب ها شکایت کنم من ســاداتم...پیش مادرم حضرت زهرا شکایت میکنم از شما بی حجاب ها زینب با گریه سخن هایش را گفت و از سکو پایین رفت در این،میان دختری که زبانش بند امده بود بخاطر رفتن خواهرش کنج سالن نه با گریه نه با ناله بدون هیچ حرکتی خشک نشسته بود و به تصویر خواهرش که در ان لبخند میزد که روی صفحه دیجیتال خیره شده بود و چه کسی از قلب او خبر داشت او که داشت از درون اتش میگرفت و هر لحظه ￾م خواهر قلبش را میشکست او بعد از خدا تمام موفقیت هایش را به خواهر بزرگترش مدیون بود او که دیگر خواهری نداشت و خواهری نبود تا سنگ صبور درد هایش باشد و خواهری نبود که باری از دوشش بردارد و هر لحظه رهنمای او باشد خواهری نبود که زنگ بزند و از اوضاع درس هایش سهماهبعد محمد:روی مزایک گلزار قدم میزاشتم رسیدم به سنگ قبر زهرا کنارش نشستم سلام عزیزم.؟حالت خوبه بانو؟چخبر؟ میدونی چقدر دلم برات تنگ،شده زهرا بانو- اهی از ته دل کشیدم و ادامه دادم :ای کاش الان کنارم بودی ای کاش میتونستی جواب سلاممو بدی میدونی چقدر دلتنگ حرف زدنتم من حتی دلتنگ غر زدنتم