eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
42 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
رمــــان "آنلاین در پناه زهرا 💕" ‌ از زبـــــان مهدیار(آقای‌فرخی): _علی..! _داداش برو ببین این اتوبوس مشکلی نداره؟! _خدانکرده نمونیم وسط جاده.. علی: -نوکر بابات غلام سیاه _اذیت نکن برو ببین -هـــــی پسر..! -با من درست حرف بزن، کاری نکن همینجا داد بزنم که دیشب چه بلایی سرت اومده تو گلزار _اصلا تقصیر منه که همه چیم رو به تو میگم.. _آخه به تو هم میگن رفیق؟! -شوخی کردم بابا.. -دارم میرم علی رفت و منم مشغول حضوری‌زدن بودم که یهو یه خانم جلوم قرار گرفت.. مثل همیشه چشمَم‌ رو به زمین دوختم.. آخه با این چشم‌ها قراره برای اهل بیت گریه کنم.. مگه این خانم نبود چرا پوتین پوشیده؟! فکر کنم پسره.. اومدم سرم رو بگیرم بالا دیدم نـــــه چادر داره.. این چه مسخره بازیه..! فکر کنم پسرها دوباره می‌خوان اذیتم کنن.. سرم رو گرفتم بالا؛ این که خــــانم کیامرزیه.. با یادآوریِ اتفاق دیشب سرم رو گرفتم پایین.. جواب سلامش رو دادم.. _کاری هست؟! خانم کیامرزی: -خیر، فقط خواستم حضوری من و فاطمه صفایی رو بزنید.. _بله چشم.. -فقط اینکه شما با اتوبوس نمیرید..؟! با ماشین شخصی یکی از برادرها میرسونَتِتون؛ آخه اتوبوس پسره درست نیست.. -بله،هر طور صلاح می‌دونید -فعلا خدافظ.. "خدایا؛ این چرا تیپش اینجوری بود..!! کلا متفاوته .. تو لحن صحبتش استغفرالله.... اصلا به توچه مهدیار..."‌ ‌