eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 نماز اول ماه به همراه صدقه اول ماه را فراموش نکنیم ( پنجشنبه ۵ آبان ماه ، اول ماه قمری است ) •┈••✾•🌸•✾••┈• @rahrovanmahdaviyat •┈••✾•🌸•✾••┈•
💠تربیت نسل مهدوی 📌مهارت‌های لازم برای ترغیب فرزندان به نماز ✔️درست و به موقع تذکر دهید... ➖زمان، مکان، حال و شرایط فرزندتان را درنظر گرفته و هر روز و هر لحظه تذکر ندهید. ➖ با فواصل طولانی تذکر داده و رد شوید. ➖مراقب باشید تذکردادن‌هایتان منجر به گیردادن نشود. ➖تا می‌توانید تذکرهایتان غیرمستقیم بوده و فقط از زبان شما هم گفته نشود. ✔️از فرزندتان تعریف کنید... 🌱فرزند خود را غرق در محبت و عاطفه خود کنید. همانطور که برای کسب نمرات بالا در مدرسه یا قبولی در دانشگاه او را تشویق کرده و به او جایزه می‌دهید، نماز خواندن او را در مهمانی و در حضور دیگران ابراز کرده و به عنوان یک امتیاز از او تعریف کنید. 📿 ♥ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند
🔸 آداب گفتن اذان و اقامه ‌ ✅ مستحب است بین اذان و اقامه قدری بنشیند یا سجده کند یا تسبیح بگوید یا قدری ساکت باشد یا حرفی بزند یا دو رکعت نماز بخواند. 🔺 رساله و روزه، مسأله ۱۳۷ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔸فراموش کردن سجده سهو و احتیاط ⁉️ اگر وظیفه‌ی کسی سجده‌ی سهو یا نماز احتیاط باشد ولی بعد از نماز فراموش کند و پس از زمان زیادی به یادش بیاید، وظیفه‌اش چیست؟ ✅ باید هر وقت سجده‌ی سهو را به یاد آورد، انجام دهد اما هر وقت نماز احتیاط را به یاد آورد بنابر احتیاط واجب علاوه بر انجام آن، نماز را نیز اعاده کند. ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔸 واجبات نماز ‌ ✅ واجبات نماز یازده چیز است: ۱. نیّت ۲. قیام ۳. تکبیرة الاحرام ۴. قرائت ۵. رکوع ۶. سجود ۷. ذکر ۸. تشهد ۹. سلام ۱۰. ترتیب ۱۱. موالات 🔺 رساله و روزه، مسأله ۱۳۸ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
از اینکه نمازِ ظهرِش رو نخونده بود پشیمون شد نیم ساعت بیشتر تا زمان مغرب نمونده بود نمازِشو با عشق و اخلاص خوند اون نماز بیشتر از همیشه بهش چسبید🙂 چون به معنای واقعی به سمت خدا برگشته بود... ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
همونطور که اشک وزنی نداره ولی با اشک ریختن سبک میشی🚶 تو که بیداری دو رکعت نماز شب هم کاری نداره ولی در روز قیامت خیلی کار ها برات میکنه👌 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
📚آیا بدون در آوردن انگشتر، النگو و ساعت می توان وضو گرفت؟ 📚آیا وجود کِرِم ضد آفتاب در اعضاء در حال وضوء اشکال دارد؟ 📚⁉️حکم و دانشجویی که در شهری غیر از شهر خودش می باشد،چیست؟🤔 اکه جواب سوالت و میخوای بزن رو پیوستن☺️ پیوستن نمی‌خوام
📆 تاریخچه ساخت تربت امام حسین علیه السلام 📿📿📿📿📿 اولين امامى كه بر تربت امام حسين عليه السلام نماز گزارد، امام زين العابدين عليه السلام بود بعد از آنكه از دفن پدر و اهل بيت و پدر گراميش ‍ فارغ شد، يك مشت از خاك زير جسد شريف پدر كه شمشيرها آن را مانند گوشت روى تخته قصابان پاره پاره كردند برداشت و آن را در كيسه اى بست آنگاه از آن مهر و تسبيحى درست كرد و اين همان تسبيحى است كه هنگام ورود به شام در دست داشت و مى گرداند. يزيد از او سوال مى كند كه اين چيست كه در دستانت مى چرخانى ؟ امام عليه السلام در جواب از حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله خبرى را نقل مى كنند به اين مضمون كه ، كسى كه تسبيحى در دست داشته باشد و دعاى مخصوص را بخواند تمام آن روز براى او ثواب ذكر سبحان الله نوشته مى شود، اگر چه ذكرى هم نگفته باشد. و هنگامى كه امام عليه السلام با اهل بيتشان به مدينه برمى گردند با اين تربت خود را متبرك و بر آن سجده و بعضى از بيمارى هاى اهل بيتشان را معالجه مى نمايند. از آن پس اين عمل نزد علويين و اتباع و پيروان آنان رايج شد. یازده 📚نماز و عبادت امام حسين (ع) ، عباس عزيزى الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت فردای بله برون ک خانواده ایوب برگشتند تبریز، ایوب هر روز خانه ما بود. هفته تا وقت داشتیم و باید خرید هایمان را می کردیم. یک دست لباس خریدیم و ساعت و . ایوب شش تا برایم انتخاب کرده بود. آنقدر که به دو تا راضی شد. تا ظهر از جمع شش نفره مان فقط من و ایوب ماندیم. پرسید: _ گرسنه نیستی؟؟ سرم را تکان دادم. گفت: _ من هم خیلی گرسنه ام. به چلو کبابی توی خیابان اشاره کرد. دو پرس، چلوکباب گرفت با مخلفات. گفت: _بفرما بسم الله گفت و خودش شروع کرد. سرش را پایین انداخته بود، انگار توی اش باشد. چنگال را فرو کردم توی گوجه، گلویم گرفته بود، حس، می کردم صد تا چشم نگاهم می کند. از این سخت تر، روبرویم مرد ، نشسته بود که باهاش هم سفره می شدم؛ مردی ک توی بی تکلفی کسی به پایش نمی رسید. آب گوجه در آمده بود، اما هنوز نمی توانستم غذا بخورم. ایوب پرسید _ نمیخوری؟؟ توی ظرفش چیزی نمانده بود. سرم را انداختم بالا _ مگر گرسنه نبودی؟؟ + آره ولی نمیتونم. ظرفم را برداشت.. _حیف است حاج خانم،پولش را دادیم. از حرفش خوشم نیامد. او که چند ساعت پیش سر النگو با من چانه می زد، حالا چرا حرفی می زد که بوی خساست می داد. از چلو کبابی که بیرون آمدیم گفته بودند. ایوب از این و آن سراغ نزدیک ترین را می گرفت. گفت: _ اگر را پیدا نکنم، همین جا می ایستم به اطراف را نگاه کردم _اینجا؟؟ وسط پیاده رو؟؟ سرش را تکان داد گفتم: _زشت است مردم تماشایمان می کنند. نگاهم کرد _ این بدون اینکه خجالت بکشند با این سر و وضع می آیند بیرون، آن وقت تو از اینکه را انجام بدهی میکشی؟؟ ادامـہ‌دارد . . . بہ‌روایــت✍🏻⁩«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت از ایوب بر می آید.... از او می خواهم هست. فضای خانه را پر می کند. مادرش آمده بود خانه ما و چند روزی مانده بود.... برای برگشتنش پول نداشت. توی اتاق ایوب سرم را بالا گرفتم: _" را حفظ کن، هیچ پولی در خانه ندارم." دوستم آمد جلوی در اتاق: _"شهلا بیا این اتاق، یک چیزی پیدا کردم." آمده بود کمکم تا بخاری ها را جمع کنیم.شش ماهی بود که بخاری را تکان نداده بودیم. یک دسته اسکناس پیدا کرده بود. ایوب آبرویم را حفظ کرد. توی امتحان های کمکش کرد. برای که هدی از همان نوجوانیش داشت به خوابم می آمد و راهنمایی می کرد. حتی حواسش به محمد حسن هم بود. یک سینی درست کرده بودم تا محمد حسین شب جمعه ای ببرد مسجد، یادش رفت. صبح سینی را دادم به محمد حسن و گفتم بین همسایه ها بگرداند. وقتی برگشت حلوا ها نصف هم نشده بود. یک نگاهش به حلوا بود و یک نگاهش به من _ مامان می گذاری همه اش را خودم بخورم؟ + نه مادر جان، این ها برای بابا است که چهار تا نماز خوان بخورند و فاتحه اش را بفرستند. شانه اش را بالا انداخت: _ "خب مگر من چه ام است؟ خودم می خورم، خودم هم فاتحه اش را می خوانم." چهار زانو نشست وسط اتاق و همه حلوا ها را خورد. سینی خالی را آورد توی آشپزخانه: "مامان خیلی کم است. میروم برای بابا بخوانم. شب ایوب توی خواب سیب آبداری را گاز می زد و می خندید. فاتحه و نمازهای محمد حسن به او رسیده بود ادامـہ‌دارد . . . بہ‌روایــت✍🏻⁩«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿» ⁦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیطان‌اولین‌‌قدمی‌که‌برمیداࢪه، کاهݪی‌وسُستیِ‌درنمــازه! ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
نماز غذاۍ رۅح اسٺ ۅ همان طور کـہ بهٺرین غذا آن اسٺ کـہ جذب بدن شود؛‌بهٺرین عبادٺ هم نمازۍ اسٺ کـہ جذب رۅح شود...シ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ یعنۍ با نشاط ۅ حضور قلب انجام گیرد ۅ آثار آن در رفتار نمازگزار ظاهر شۅد.! ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هنگام نماز ؛ سلاح جنگی را بر زمین می‌گذارند تا سلاح ایمان را در دست گیرند ... ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
نماز یعنی پیش خدا بودن.mp3
553.4K
حواست باشه پیش خدایی ❤️ 🎙 استاد قرائتی نماز یعنی خودت را در حضور خدا ببینی و هر چیزی که تو را از خدا دور میکنه دور بشی. ‌『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
نماز یعنی پیش خدا بودن.mp3
553.4K
حواست باشه پیش خدایی ❤️ 🎙 استاد : نماز یعنی خودت را در حضور خدا ببینی و هر چیزی که تو را از خدا دور میکنه دور بشی. ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•