رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_صدم
باصدایفاطمهازخواببیدارشدم
بهاطرافمنگاهکردم،رضانبود
فاطمه.اومدکنارمدرازکشید
موهایخرماییرنگشونوازشمیکردمتابه
دستایمنعادتکنه
زمانرفتنرضارسید
مامانوباباونرگسوآقامرتضیبرای
خداحافظیاومدهبودن
فاطمهبادیدنساک،فکرمیکردبازبابارضا
میخوادبرهمأموریت
ساکوکشانکشانبردتویاتاقشزیرتختش
گذاشتتاباباشبازسفرنره
اماافسوسکهنمیدونهاینسفرباسفرهای
دیگهفرقمیکنه
افسوسکهتوانگفتناینکهبابارضاکجا
میخوادبرهونداشتم
رضاکهدیدفاطمهرفتتویاتاق
بلندشدورفتسمتاتاقفاطمه
بعدباهمازاتاقبیروناومدن
لحظهرفتنرضا،لحظهیسختیبود
فاطمهگریهمیکردوساکوازدسترضا
میکشید،همهبادیدناینصحنهشروعکردن
بهگریهکردن
رفتمفاطمهروبغلکردمونگاهیبهرضاکردم_رفتیپیشبیبیزینب،ازطرفمنودخترت
همزیارتکن
اشکازچشمایرضاسرازیرشد
رضا:مواظبخودتونباشین
بافاطمهرفتمتویاتاقشدروبستم
صدایبستهشدندرحیاطوشنیدم
فاطمهرورویسینههامفشارمیدادمو
بغضموقورتمیدادم
#روزانهچهارپارت_هرشبساعت۲۱