رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_هشتادویکم
_نهپس،داداشتوازداخللپلپ.برداشتم
پس
نرگس:ععع،باشهاگهبهداداشنگفتم
-نرگسجوناینشتریهکهدمدرخونههرکسیمیخوابه،استرسنداشتهباش
نرگس:پرفسور،انیشتین،گراهامبل،احیانأ
این.مثالوواسهمردننمیزنن؟
_ععولیواسههردوجاکاربرددارههااا
نرگس:پاشو،بروتامنومثلخودتدیونه
نکردی
_خودتی
نزدیکایساعت۹بودکهصدایزنگدراومد
رضارفتدروبازکردآقامرتضیبههمراه
مادروپدرشاومدهبود
بعدسلامواحوالپرسیرفتمتوآشپزخونهبهنرگسسربزنمکهنکنهازخوشحالیپس.
بیافته
_نرگسچرانشستی؟پاشوسینیچایی.وآمادهکن
نرگس:رها،تمامتنممیلرزه
_خوبطبیعیهدیگه منخودماینقدرمیلرزیدمچاییتابرسهدستدامادنصفشده.بود
نرگس:جدی؟اگهمنمبریزمچی؟آبروم.میره
-مگهآبرویمنرفت
نرگس:چهمیدونم،فککنمدارم.چرتوپرت
میگم
_من.میرمتوهمچنددقیقهدیگهرضاصدات
کردبیا
نرگس:نهنه،رضاصدامکنه،که.سکتهمیکنم،خودتصدامکن
_بازبهمنمیگهدیونه
رفتمکنارعزیزنشستموبعدچنددقیقه
نرگسوصدازدم
نرگسهمواردپذیراییشد
چاییرودورزدبههمه.چاییدادبهجزمن
ازاسترسنشمردچندتاچاییبایدبریزه
نرگس.یه.نگاهیبهمن.کرد(آرومگفت):
وااییدیدیآبرومرفت
#روزانهچهارپارت_هرشبساعت۲۱