رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_هفتادوهشتم
_چرا،مگهدلتپیشآقامرتضینبود؟
نرگس:چرابود،ولیتونبایدمیگفتیبهش
زنگبزنه؟
_دوتادیونهازهمخوششونمیاد،تردیددارن
کهاونیکیمیخوادشیانهچهکاریهبابامن
شدممسببخیر
نرگس:کووفت،یهمسببینشونتبدممن
-حالاکیمیان؟
نرگس:امشب؟
_واییی،آقامرتضیچقدرهولبود
نرگس:خیلیبیمزهای،امشبزودتربیا میدونستمزودترمیگفتم،تاازشرت
خلاصشم
_نمیام
نرگس:چرا؟بیادیگه،میمیرم.ازاسترستاشب
_نهخیربیام،کتکمیخورمازدستت
نرگس:حالافککنمنجلوداداشمبزنمت،
یکیبزنمکهشیشتاازداداشمکتکمیخورم
که
_باشهمیامپس
نرگس:قربونتبرم،زودتربیا
_رضامیاددنبالم،تازهبهرضاگفتی؟
نرگس:نهنگفتم،یعنیرومنمیشه،الانم
ناهارشوخوردرفت
_باشهخودممیگمبهش،اگهچیزیمیخواین
بگوداریممیایمبخریم
نرگس:ارهاره،شیرینی،میوه،شکلات
بخرین
_چیزدیگهنمیخوای؟
نرگس:نهدیگه،اینقدراسترسدارم،نمیتونم
تاسرکوچهبرم،قربوندستت
_فداتشم،باشه
نرگس:منبرمکلیکاردارم
#روزانهچهارپارت_هرشبساعت۲۱