مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
❣پادشاه قلبم امام زمانم❣
🦋 مولای مهربان غزل های من سلام
🤍سمت زلال اشک من آقای من سلام
🦋نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
🤍 آبی ترین بهانه دنیای من سلام💚
#سلام_مولای_من
#امام_زمان💚
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ ویژه / ترس از ایرانِ معتقد به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)
✅ هدف اصلی از انقلاب، زمینه سازی ظهور است.
◀️ بزرگترین خطر برای غرب، اعتقاد شیعیان به امام دوازدهم است.
☑️ جنگ های ترکیبی علیه شیعیان، ضرورت سواد رسانه ای در عصر غیبت
🔰 تقابل اندیشه ها در آخرالزمان
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر مرا هیچ نباشد، نه به دنیا، نه به عقبی،
چون تو دارم، همه دارم، دگرم هیچ نباید
#اللهمعجللولیكالفرج♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
سلام . من میتونم برای شما پست های امام زمانی بفرستم که در صورت صلاح دید در کانال بزارید؟؟
✍️سلام بله استقبال می کنیم.
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✍دلنوشته مهدوے...
ای کاش
دستهای خالیمان
به آستان اجابت،
گره بخورد
ای کاش
زمزمههای مداوم دعای فرج،
گره گشا بشود
ای کاش
این بغض گلوگیر و مداوم،
راه باز کند
ای کاش شما بیایید...
#عشق_نویس🌱
#امام_زمان♥
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غربالهای آخر الزمانی‼️ حواسمون باشه...
#امام_زمان
#طوفان_الأقصى
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
نباید دیده شویم ؛ آنکه باید ببیند ، میبیند .
- قاسمسلیمانی -
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
- توی خط مقدم ، هر وقت بیکار میشد یا
نوبت نگهبانیش میرسید ، برای کنکور میخواند ؛ خبر قبولیش تو دانشگاه پزشکی تهران ، وقتی به خانوادهاش رسید ،
که وحیدرضا شهید شده بود !
- شهید وحیدرضا احتشامی .
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
- برایتحقق ِآرمانهای روحالله ؛
شهادت آرمان و روحالله رابهچشمدیدیم .
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
زندگیما همچون یخ فروشیست . .
که از او پرسیدند : فروختی ؟!
گفت : نه ، ولی تمام شد .
- آیتاللهبهجت -
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
چقدرخوبهبتونےبانوعرفتنت؛
کلےآدمروبہخودشونبیارے:))!
'شھیدآرمانعلیوردے'
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
لوازم تحریر دخترا vs لوازم تحریر پسرا
#چاشنیطنز(:
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
ماهمیشهفکرمیکنیمشھدایه
کارخاصیکردنکہشھیدشدن!
نهرفیق،خیلیکارهارونکردن
کهشھیدشدن🚶🏻♂!'
🕊« #شهیدحسینمعزغلامی»↶
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هروقتمیخواستبرایبچهها
یادگاریبنویسهمینوشت.
"منکانلله،کاناللهله"
هرکیباخداباشهخدابااوست🚶🏻♂!'
🕊« #شهیدابراهیمهمت»↶
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند ، ولی آخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحب کرد !
- شهید احمد مشلب..
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
[اللَّهُمَوْلاکُمْوَهُوَخَیْرُالنَّاصِرینَ]
+خداسرپرستشماستواو
بهترینیارۍدهندگاناست..🪴
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
دركولهبارِخودچیزیندارم؛
غیرازدلیمستِشوقِشھادت:)..💔!'
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
#معرفیکتاب
نام کتاب : دهلیز انتظار📚
نویسنده : آقای حمید حسام✍
انتشارات : شهید کاظمی
تعداد صفحات : 64🗒
خلاصه ای از کتاب :
ستار ابراهیمی ، فرمانده گردان پیاده ای است که در میانه جنگ قایقش نزد غواصهای خط شکن ، آن سوی اروند رود میرسد و بعد از یک روز نبرد در ساحل عراق ، مجبور میشود به عقب برگردد و به ناچار ، داخل یک کشتی در فاصله ای نزدیک ساحل دشمن ، پنهان میشود .
این کتاب ، روایت تنهایی و رهایی این فرمانده آسمانی است که به کوشش ستاد کنگره شهدای استان همدان تدوین شده است .
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_ویکم
#رسیدگی به درس بچه ها کار خودم بود.
ایوب زیاد توی خانه نبود. اگر هم بود خیلی #سختگیری می کرد.
چند بار خواست به بچه ها #دیکته بگوید همین که اولین غلط املایشان را دید، کتاب را بست و رفت.
مدرسه ی بچه ها گاهی به مناسبت های مختلف از ایوب #دعوت می کرد تا برایشان #سخنرانی کند.
#روز_جانباز را قبول نمی کرد، می گفت:
_من که جانباز نیستم، این اسم را روی ما گذاشته اند، وگرنه جانباز #حضرت_عباس است که جانش را داد
از طرف بنیاد، جانبازها را #حج می برند و هر کدامشان اجازه داشتند یک مرد همراهشان ببرند.
ایوب فوری اسم #آقاجون را داد.
وقتی برگشت گفت:
_"باید بفرستمت بروی ببینی"
گفتم:
_"حالا نمیخواهم، دلم میخواهد وقتی من را میفرستی، برایم گاو بکشی،
بعد برایم مهمانی بگیری و سفره بندازی از کجاااا تا کجااا"
برایم پارچه آورده بود و لوازم آرایش.
#هدی بیشتر از من از آن استفاده می کرد، با حوصله لب ها و گونه هایش را رنگ می کرد و می آمد مثل عروسک ها کنار ایوب می نشست.
ایوب از خنده ریسه می رفت و صدایم می کرد:
_"شهلا بیا این پدرسوخته را نگاه کن"
هدی را فرستاده بودم #جشن_تولد خانه عمه اش.
از وقتی برگشته بود یک جا بند نبود.
می رفت و می آمد، من را نگاه می کرد.
می خواست حرفی بزند، ولی منصرف می شد و دوباره توی خانه راه می رفت.
_چی شده هدی جان؟ چی میخواهی بگویی؟
ایستاد و اخم کرد
_ من #نوار میخواهم، دلم می خواهد برقصم. میخواهم مثل #دوست_هایم #لاک بزنم.
جلوی خنده ام را گرفتم:
+ خب باید در این باره با بابا ایوب حرف بزنم، ببینم چه می گوید.
ایوب فقط گفت:
_"چشمم روشن"
ادامـہدارد . . .
بہروایــت✍🏻«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»