eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ 🤔چرا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را گل نرگس می نامند؟!✨ پاسخ:👇 🌼گل نرگس در فصل زمستان، یعنی فصل سختی ها رشد می کند و با روییدنش مژده آمدن بهار را به ما می دهد. 💚آقا صاحب الزمان نیز در زمستان سرد سختی­ها خواهد آمد و همچون گل نرگس خود نیز چشم به راه است. 😇 ایشان همچون گل نرگس نوید بهار می دهد و عطری دارد که همچون گل نرگس واقعی از گلهای دروغین به واسطه این عطر شناخته می شود. 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌عواملی که ما رو برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه آماده میکنند... ♥️ استاد ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✍دلنوشته مهدوے... آقای من قرار نیست فقط غروب‌های پنج‌شنبه تا غروب جمعه سراغت را بگیریم قرار نیست فقط جمعه‌ها انتظار ظهورت را بکشیم آری شنبه هم می‌شود از دوریت ناله سر داد یکشنبه هم می‌شود انتظارت را کشید دوشنبه هم می‌شود دنبال گمشده گشت سه‌شنبه هم می‌شود با آقا درد دل کرد چهارشنبه هم می‌شود به خاطر آقا گناه نکرد یابن الحسن؛دوریت درد بی درمان است 🌱 ❤️ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
امروز نتونستم پست بزارم شب با رمان جبرانش میکنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ _خداحافظ نوید:خداحافظ‌عزیزم رفتم‌توخونه‌ووسیله‌هاروپرت‌کردم‌روی‌مبلوخودم‌رفتم‌توی‌اتاقم لباسموعوض‌کردم‌ودرازکشیدم زیبااومدتواتاقم زیبا:چرالباساتوپایین‌انداختی _خسته‌بودم‌دیگه‌جون‌بالااوردنشون‌و نداشتم،بزارین‌یه‌گوشه زیبا:من‌ازدست‌تودیونه‌نشم‌خوبه‌ولا بعدرفتن‌مامان،گوشیم‌زنگ‌خورد نگاربود _سلام.نگارجان نگار:سلام.برعروس‌خانم _عع‌نگارتوهم‌اذیتم‌میکنی؟ نگار:ببخش‌خواستم‌بخندیم _آی‌که‌چقدرهم‌خندیدم نگار:رهاالان‌جدی‌جدی‌میخوای‌زنش‌بشی (نمیتونستم،فعلاازنقشه‌ام‌به‌نگاربگم):مگه‌ کاره‌دیگه‌ای‌هم‌میتونم‌بکنم نگار:رها،یه‌چاقویی‌چیزی‌همرات‌داشته‌باشکه‌اگه‌یه‌موقع‌خواست‌کاری‌انجام‌بده،از خودت‌دفاع‌کنی -باشه،چشم
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ نگار:راستی،امروزدسته‌جمعی‌ساززدیم، جات‌خیلی‌خالی‌بود _چه‌خوب،راستی‌عروسیم‌بیایااا نگار:وایی‌رهامن‌ازنویدمیترسم _واامگه‌میخوادبخوره‌تورو،عروسی‌ دوستت‌داری‌میای نگار:باشه،ببینم‌چی‌میشه،قول‌نمیدم _آدرس‌تالاروبرات‌میفرستم،چون‌خودم‌ بیرون‌نمیتونم‌بیام نگار:باشه،عزیزم _فعلابخوابم،خیلی‌خستم نگار:بخواب‌گلم،شبت‌خوش صبح‌روزعروسی‌رسید به‌زورباصدای‌زیبابیدارشدم زیبا:رهاپاشونویدپایین‌زیرپاش‌علف‌زده (باشنیدن‌این‌کلمه،مثل‌موشک‌ازجام‌بلند شدمورفتم‌دستوصورتموشستم‌ولباسمو پوشیدم کیفموبرداشتم رفتم‌تواتاق‌هانا،هاناخواب‌بود،بوسیدمش‌ ورفتم‌پایین زیباجعبه‌لباس‌عروسوداددست‌نوید رفتم‌نزدیک‌زیباشدم _زیباجون‌یه‌کم‌پول‌میخوام‌واسه‌شاباش‌ دادن نوید:نمیخواد،من‌بهت‌میدم زیبا:نه‌باباشماچرا،صبرکن‌عزیزالان‌میام زیباهم‌رفتوباچندتاتراول‌برگشت -دستتون.دردنکنه (بغلش‌کردم‌وخداحافظی‌کردم)
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ سوارماشین‌شدیم‌ورفتیم‌سمت‌آرایشگاه نویدگوشیش‌وبرداشت‌وشماره‌گرفت نوید:الوسانازکجایی‌پس ماالان‌نزدیکای‌آرایشگاهیم باشه‌هرچه‌زودتربیا _سانازمیخوادبیاد؟ نوید:اره‌گفتم‌بیادتنهانباشی (اینودیگه‌کجای‌دلم‌بزارم) رسیدیم‌آرایشگاه،ازماشین‌پیاده‌شدم دروبستم نوید:رها؟ -بله نوید:اینقدرهولی‌زنم.بشی‌که‌لباس‌عروست‌یادت‌رفته؟ _اره،خیلی لباسوگرفتم‌ازش _خوب‌حالابرودیگه نوید:منتظرم‌تاسانازبیاد،توبروداخل رفتم‌واردآرایشگاه‌شدم ده‌دقیقه‌بعدسانازخواهرنویداومد _سلام ساناز:سلام‌عزیزم،مبارکت‌باشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁دل من مال خودم نیست کفیلی دارد عشق در مکتب ما ‌شرح طویلی دارد... 🍁کوچ کرده خبری داده که بر می گردد او که در گوشه این دهکده ایلی دارد... سلام آقای‌مهربان ؟؟؟ تعجیل در فرج مولایمان صلوات ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🔴 مظلومیّت مهدویّت و دلهای رمیده 🌕 مَثَل حضرت مهدی عجل الله فرجه، در این زمان، مَثَل حضرت نوح علیه‌السلام است؛ که هرچه بیشتر دعوت کند، مردم بیشتر فرار می‌کنند و به سمت غیرمعصوم می‌شتابند؛ اینجاست که امام صادق صلوات الله علیه می‌فرمایند: «یخرج بعد أیاس و حتی یقول الناس لا مهدی» او هنگامی ظهور می‌کند که مردم دیگر نومید شوند؛ تا جایی که بگویند: مهدی (عجل الله فرجه) نیست!! 📗يوم الخلاص، ج ۱ ص ۳۷۳ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🍃 💚 امام صادق علیه السلام فرمودند: ✨ گویا قائم را مى بينم. پس وقتی استقرار یافت. هيچ مؤمن مرده‌اى باقى نمی‌ماند مگر اين كه شادى در قبرش بر او وارد مى‌شود و آنان در قبرهاى خود يكديگر را ملاقات مى‌كنند و مژده قيام قائم عليه السّلام را به يكديگر مى‌دهند. 📚 غیبت نعمانی، ص ۳۱۰ ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«یه جور باش» 🔸 اگر خودتو به امام زمان بسپاری امام زمان دستتو می‌گیره... استاد❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این الرجبیون! ماه، ماه خودمه! بنده هم بنده ی خودمه! دلم میخواد پنجاه سال اشتباهش و ندید بگیرم... 🎙 ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
•°بیا‌ که‌ رنج ِ‌فراقت ‌برید امان‌ِ‌ مرا به ‌یُمنِ‌ آمدنت ‌تازه ‌کن‌ جهان ِ‌مرا.. ♥️ ❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✨💖✨ 🌾ڪـاش دَر صَحراے مَحـشَر وَقتی خُدا پُرسید بَندِه مَن روزِگآرَت رآ چِگونه گُذَراندی مَهدی فآطِمه بَرخیزَد وگویَد 🥀مُنتَظِر مَن بود °•✨الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج✨•° 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان آنلاین سرزمین‌ عشق 🌹✨ نزدیکای‌غروب‌آماده‌شدم،لباسوپوشیدم، شنلوسرم‌گذاشتم ساناز:ای‌جااانم،،رهاجان‌شنلتوبنداز،قشنگیلباست‌همه‌رفت‌زیرشنل _باشه‌تالاررسیدم‌درمیارم ساناز:الهی‌قربونت‌برم (سانازواسه‌نویدزنگ‌زد) ساناز:الونوید، بیاکه‌عروسمون‌آ‌ماده‌شده باشه.خداحافظ _کی‌میادسانازجون ساناز:گفت‌نیم‌ساعت‌دیگه‌اینجاست _باشه یه‌ربع‌گذشته‌بودومن‌نمیدونستم‌چیکارکنم یه‌دفعه‌یه‌فکری‌به‌ذهنم‌رسید به‌نگارپیام‌دادم‌برام‌زنگ‌بزنه نگارزنگ‌زد _الوسلام‌نویدجان،کجایی؟ نگار:چی‌میگی‌رها -آهاباشه‌عزیزم‌الان‌میام‌پایین نگار:حالت‌خوبه‌رها؟
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ گوشیوبرداشتم‌بلندشدم _سانازجون‌من‌میرم‌پایین،نویدگفته‌برم پایین ساناز:عع‌صبرکن‌منم‌بیام‌پس _عع‌نه‌بابااینجوری‌بااین‌قیافه‌نصفه‌آرایش،فیلمبردارم‌میاد،توفیلم‌بدمیافتی ساناز:باشه،بروپس رفتم‌سمت‌لباسام،لباساموهم‌بردارم ساناز:نمیخوادبابا،من‌خودم‌میارم‌برات‌تالا نتونستم‌چیزی‌بگم فقط‌کیف‌پولموبرداشتم‌ورفتم‌پایین تن‌تن‌ازپله‌هارفتم‌پایین هواتاریک‌شده‌بود شنلموکشیدم‌جلوودوییدم باتمام‌وجودم‌دوییدم ازکوچه‌پس‌کوچه‌هاردشدم‌که‌کسی‌منو نبینه نمیدونستم‌کجابرم ولی‌تاجایی‌که‌میتونستم‌فقط‌دورشدم بااین‌لباسم‌نمیتونستم‌برم‌ترمینال،حتما مشکوک‌میشدن روزتعطیلم‌بودومغازه‌ای‌بازنبودکه‌برم‌لباس‌بخرم گوشیم‌زنگ‌خورد کیف‌پولموبازکردم،گوشی‌روبرداشتم،نگاهکردم‌نویدبود خیلی‌دلم‌میخواست،قیافه‌الانشومیدیدم گوشیموخاموش‌کردم‌تاساعتای۹شبتو خیابوناپرسه‌میزدم نمیتونستم‌واسه‌نگارم‌زنگ‌بزنم‌که‌لباس‌ بیاره‌برام
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ میدونستم‌اولین‌نفری‌که‌نویدمیره‌ سراغش‌نگاره ساعت‌ده‌شده‌بودومن‌دیگه‌نای‌راه‌رفتن‌ نداشتم پاهام‌دیگه‌تاول‌زده‌بودداخل‌کفش کفشوازپام‌درآوردم‌وگرفتم‌تودستم‌وراه‌ میرفتم توی‌راه‌چندتاجوون‌ازروبه‌روم‌میاومدن شنلموکشیدم‌جلوروازکنارشون‌ردشدم یه‌دفعه‌یکی‌ازپسراگفت:عروس‌خانم،دومادپیچوندیاتوپیچوندی؟ یکی‌دیگه‌گفت:نه‌بابا،بااین‌قیافه‌اش‌ پیداست،عروس‌پیچوند &عع‌چه‌خوب‌شده‌پس،عروس‌خانم‌یه‌نگاه‌ به‌مابندازشایدخوشت‌اومدازما همینجورمیگفتنومیاومدن‌پشت‌سرم یه‌لحظه‌احساس‌کردم‌دارن‌‌نزدیک‌میشن منم‌لباسموگرفتم‌بالاکه‌زمین‌نخورم، ودوییدم اوناهم‌پشت‌سرم‌میدویدن! واردخیابون‌اصلی‌شدم‌که‌برم‌اون‌سمت‌ خیابون‌که‌یه‌دفعه‌یه‌ماشین‌جلوم‌ترمززد نگاه‌کردم‌یه‌خانمویه‌آقایی‌داخل‌ماشینن رفتم‌سمت‌خانم _توروخداکمکم‌کنین ازپشت‌پسرارسیدن آقاهه‌ازماشین‌پیاده‌شد اصلابهم‌نگاه‌نکرد رفت‌سمت‌پسرا آقا:چیزی‌شده؟
عزیزان این دو روز نتونستم فعالیت کنم ان شاءالله فردا جبران میکنم
نوشتھ بود؛ انقد میام گلزار شهدا... تا همین جا خاکم کنن :)🥀!