یکی دیگه تعریف میکنه تو راه مشهد بودیم، بین راه توقف کردیم راننده بهم گفته برو ظرف آب رو پر کن بیار
این بنده خداهم بچه بوده اون ظرف پر از آب براش سنگین بوده تصمیم گرفته یکم از آب هارو خالی کنه رو زمین
بعد یهو چشمش میخوره به یک درخت
میره آب رو پای درخت میریزه
این فرد میگه این کاره من به دلیل خالصانه بودن بسیار مورد توجه به تشویق قرار گرفته بوده
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
یکی دیگه تعریف میکنه تو راه مشهد بودیم، بین راه توقف کردیم راننده بهم گفته برو ظرف آب رو پر کن بیار
رفقا همین کارای کوچیک اما خالصانه خیلیییی مورد توجه و تشویق خداست
با مستند شنود و سه دقیقه درقیامت به این نتیجه رسیدم
اینایی هم که تجربه نزدیک به مرگ داشتن میگن عمر رو اول صرف عشق به خدا و بندگان خدا و سپس صرف کسب علم باید کرد✌🏻✌🏻🌹
و درآخر اینکه ریا و نبود اخلاص باعث از بین رفتن پاداش کارها میشه
هرچند که اون کار بزرگ باشه
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
و درآخر اینکه ریا و نبود اخلاص باعث از بین رفتن پاداش کارها میشه هرچند که اون کار بزرگ باشه
به نظر منکه گمنامی توی اعمال خیر بهترین چیزه 😇✌🏻
عزیزان
بیشتر از این نمیتونم پست بزارم
میخوام برم رمان ۱۰ پارت رمان حاضر کنم
لف ندددیدد💔💔💔💔💔💔💔💔💔
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_پنجاهوپنجم
منحرفیندارم،بریم
آقارضا:یعنیهیچ خواستهیاحرفیندارین؟
-نه
آقارضا:باشهبفرماییدبریم!
باآقارضارفتیمپایینوسرجاهاموننشستیم
عزیزجونبادیدنچهرههامونروبهباباکرد:
آقایصالحی،اگهشماموافقباشین،هرچه
زودترایندوتاجوونبههم
محرم.بشن
بابا:هرموقعخودتونصلاحمیدونین،فقط
ماهیچدعوتینداریم
عزیزجون:باشهچشم،پسازفردابچهها
برندنبالکارهایعقد
بابا:باشه
شبخواستگاریتمامشدومنگلاییکه
آقارضاخریدهبودوگذاشتمداخلیهگلدون،
یهکمآبریختمداخلش،بردمش
اتاقم
نصفهشببودکهنرگسپیامداد:زنداداش
صبحزودآمادهباشبریمآزمایشگاه
_چشمخواهرشوهرعزیزم
زنداداش:خانداداشمونمیگهبهتبگم،
شبخوببخوابی ،توپیامینداریبراش،
بهشبگم
_یعنیباورکنمالانخودشگفتهاینو ؟
نرگس:نه.بهزبوننیاورده،ولیتودلشحتما
گفته
_دیونه،بگیربخواب
نرگس:چشم،توهمبخوابکهزودبیدارشی
_چشم
نرگس:چشمتبیبلا
بعدازنمازصبحدیگهخوابمنبرد
نزدیکایساعت۸بودکهنرگسپیامدادنزدیکخونتونهستیمبیاپایین
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱