✍️ دین خود را از خیانتکاران مگیر!
✏️ابن سوید سائی میگوید:
☀️امام موسی کاظم علیه السلام
از زندان به من نامه نوشتند:
مسائل دینی خود را از غیر شیعیان ما مپرس،
در غیر این صورت، دین خود را از خیانت گران به خدا و رسول گرفته ای؛ چه این که کتاب خدا نزد آنان امانت بود و آنان امین بودند
ولی آن را تحریف و تبدیل نمودند، پس لعنت خدا، رسول، فرشتگان، پدران گرامی و نیکوکار من،
لعنت من و شیعه من تا روز قیامت بر آنان باد.
📝حَمْدَوَيْهِ وَ إِبْرَاهِيمُ اِبْنَا نُصَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ اَلرَّازِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَبِيبٍ اَلْمَدَائِنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُوَيْدٍ اَلسَّائِيِّ قَالَ:
☀️كَتَبَ إِلَيَّ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْأَوَّلُ
وَ هُوَ فِي اَلسِّجْنِ:
وَ أَمَّا مَا ذَكَرْتَ يَا عَلِيُّ مِمَّنْ تَأْخُذُ مَعَالِمَ دِينِكَ؟
لاَ تَأْخُذَنَّ مَعَالِمَ دِينِكَ عَنْ غَيْرِ شِيعَتِنَا
فَإِنَّكَ إِنْ تَعَدَّيْتَهُمْ أَخَذْتَ دِينَكَ عَنِ اَلْخَائِنِينَ
اَلَّذِينَ خَانُوا اَللَّهَ
وَ رَسُولَهُ
وَ خَانُوا أَمَانَاتِهِمْ
إِنَّهُمُ اُؤْتُمِنُوا عَلَى كِتَابِ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَلاَ فَحَرَّفُوهُ وَ بَدَّلُوهُ
فَعَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اَللَّهِ
وَ لَعْنَةُ رَسُولِهِ وَ مَلاَئِكَتِهِ
وَ لَعْنَةُ آبَائِيَ اَلْكِرَامِ اَلْبَرَرَةِ
وَ لَعْنَتِي
وَ لَعْنَةُ شِيعَتِي إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ .
--------------------------------
📚 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۲ , صفحه۸۲
♥️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج♥️
#مدح_و_توسل
بارِ ما را نمی خرد احدی
تو مدد کن تو...یا علی مددی
خوش نشستی درونِ سینه ی ما
عشقِ گهواره تا دَمِ لحدی
آفتابِ بلندِ فاطمه ای
تا ابد غیرِ قابلِ رصدی
یا علی! بینِ کلِ مخلوقات
تو گلِ تا همیشه سرسبدی
ذوالفقارت به ما نشان داده
تو همان فاتحِ الی الابدی
بی زره بودنت به این معناست
نیست مرحب مقابلت عددی
من فقط با نجف خوشم مولا!
رگِ خوابِ مرا خودت بلدی
دست خالی رسیده ایم نجف
تو مدد کن تو..یا علی مددی
🤲بحق امیرالمومنین علی علیه السلام
اللهم عجل الولیک الفرج
🔴 خدای تعالی در هر #شب_جمعه از بالای عرش ندا می دهد ....
انَّ اللّه َ تَعالى لَيُنادى كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ اَوَّلِ اللَّيلِ اِلى آخِرِهِ :
اَلا عَبْدٌ مُؤمِنٌ يَدْعونى لاِخِرَتِهِ وَ دُنْياهُ قَبْلَ طُلوعِ الْفَجْرِ لاُِجيبَهُ ؟
اَلا عَبْدٌ مُؤمِن ٌيَتوبُ اِلَىَّ مِنْ ذُنوبِهِ قَبْلَ طُلوعِ الفَجرِ فَاَتوبَ عَلَيْهِ ؟
اَلا عَبدٌ مُؤمِنٌ قَد قَـتَّرتُ عَلَيهِ رِزقَهُ فَيَساَ لَنِى الزِّيادَةَ فى رِزقِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَاَزيدَهُ وَ اُوَسِّعَ عَلَيهِ ؟
اَلا عَبدٌ مُؤمِنٌ سَقيمٌ يَساَلُنى اَن اَشفيَهُ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فاُعافيَهُ ؟
اَلا عَبدٌ مُؤمِنٌ مَحبوسٌ مَغمومٌ يَساَ لُنىاَن اُطلِقَهُ مِن حَبسِهِ وَ اُخَلِّىَ سَربَهُ ؟
اَلا عَبْدٌ مُؤمِنٌ مَظلومٌ يَساَ لُنى اَن آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِهِ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ فَاَ نْتَصِرَ لَهُ وَ آخُذَ لَهُ بِظُلامَتِهِ ؟
قالَ عليه السلام :
فَلا يَزالُ يُنادى بِهذا حَتّى يَطلُعَ الفَجرُ؛
امام محمد باقر سلام الله علیه :
🔆خداوند متعال،
هر شبِ جمعه،
از آغاز شب تا پايان آن، از فراز عرش خويش ندا مىدهد:
آيا بنده مؤمنى نيست كه تا پيش از سپيده دَم، مرا براى آخرت و دنيايش بخواند
و من، پاسخش دهم؟
آيا بنده مؤمنى نيست كه تا پيش از سپيده دَم از گناهانش به درگاه من، توبه كند
و من هم به سوى او بازگردم [و توبه اش را بپذيرم].
آيا بنده مؤمنى نيست كه من روزىاش را بر او تنگ كرده باشم و او تا پيش از سپيده دَم، افزايش در روزى اش را از من بخواهد
و من بر روزى او بيفزايم
و به آن گشايش دهم؟
آیا بنده مومن بیماری نیست تا او را شفا دهم ؟
آيا بنده مؤمنِ زندانى و غم زدهاى نيست كه از من بخواهد از زندان آزاد و رهايش كنم؟
آيا بنده مؤمنِ ستم ديدهاى نيست كه تا پيش از سپيده دَم از من بخواهد كه دادش را بستانم
و من انتقام او را بگيرم و داد وى بستانم؟
و تا سپيده دَم، به اين ندا ادامه مىدهد.
--------------------------
📚 «تهذيب الأحكام ، جلد 3، صفحه 5 »
☀️
#اذکار_ماثوره
#احادیث_فضیلت_صلوات
🔴امام صادق سلام الله علیه
فرمودند:
إِذَا ذُكِرَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَكْثِرُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيْهِ
فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ صَلاَةً وَاحِدَةً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاَةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اَللَّهُ إِلاَّ صَلَّى عَلَى اَلْعَبْدِ
لِصَلاَةِ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ صَلاَةِ مَلاَئِكَتِهِ
فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ
قَدْ بَرِئَ اَللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ
چون نام پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) برده شد بسيار بر او صلوات بفرستيد، زيرا هر كس يك صلوات بر پيغمبر (صلّى الله عليه و آله) فرستد خداوند هزار بار در هزار
صف از فرشتهها بر او صلوات فرستد، و چيزى از مخلوقات خدا نماند جز اينكه بر اين بنده صلوات فرستد به خاطر آنكه خداوند و فرشتگان براى او صلوات می فرستند،
و هر كس در اين فضيلت رغبت نكند پس او نادان و مغرور است،
و خدا و رسول و خاندانش از او بيزارند.
📚الکافي ج ۲، ص ۴۹۲
☀️
1_11416788521.mp3
2.78M
🌿تقوی و ولایت
🔺هر چه دارم، از حضرت رضا (ع) دارم!
🔹شخصی از یکی ازاقایان اهل علم پرسید:
شما این همه مدت که در جوار حضرت #امام_رضا علیهالسلام بودهاید
کرامتی هم از حضرت دیدهاید؟
🔸 ایشان بلافاصله فرمودند:
«چه کرامتی از این بالاتر که من هر چه دارم، از حضرت رضا دارم!».
▪️از حاجآقا پرسیده بودند:
«این فرزندان صالح به واسطه چه چیزی نصیب شما شده است؟».
▫️فرموده بودند:
«از برکت حرم رفتن صبحهاست».
🌀حاجآقا در سالهایی که منزلشان در مجاورت حرم مطهر بودند،
روزی دومرتبه به حرم مشرف میشدند و در سالهای آخر عمر که فاصله منزل تا حرم کمی بیشتر شد
و از طرفی دچار کهولت سن شده بودند،
هرروز حداقل یکمرتبه به حرم مشرف میشدند.
🌿
🌹 مکرّر در مکرّر تجربه کردم!
▪️آیت الله العظمی
سید ابوالقاسم خویی
رحمه الله:
#توسل به حضرت زهرا صلوات الله علیها و
خدمت به امیرالمومنین صلوات الله علیه و
لـعـن دشـمنــان اهلبیــت(علیهـم السـلام) را
مکــرّر در مکــرّر تـجربـه کردم
و هر بار نیز به
واسـطـه ایـن عمـل مهـم، مشـکلاتــم به طـور
معجـزه آسـا برطـرف گـردیـد!
📚حدیث نصر، ص۳۹۲، ص ۳۸۵
🌱الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ🌱
🌹
🔴درد و دل یک دخترخانم پنجاه ساله
✍چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم.😭
🔻چیزی که هرگز فکرش را هم نمی کردم نه اینکه زشت بودم و یا موقعیت اجتماعی نداشتم نه .من در جوانی در #انتخاب_همسر دچار وسواس شدم.
🔘در فامیل از من به عنوان دختری یاد می کنند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند #خواستگار من از فامیل بودند که دست رد به سینه شان زدم و هنوز هم که هنوزه مورد سرزنش بزرگان فامیل هستم.
اولین خواستگارم در سن 19 سالگی پسر عمویم بود او کارمند یک داروخانه، با درآمد متوسطی بود. خانواده و خود او به من بسیار ابراز علاقه می کردند.
اما بزرگترین مشکلی که در #ازدواج با او می دیدم فاصله سنی مان بود.من و او تنها 5 ماه #فاصله_سنی داشتیم و احساس می کردم او نمی تواند مرا درک کند. از نظر من او خیلی بچه بود.بنابراین نتوانستم به او به عنوان یک همسر که تکیه گاهم باشد نگاه کنم.اینطوری اولین خواستگار خود را رد کردم و تا مدت ها به همین دلیل از خانواده عمویم فاصله گرفتم.
❌در 19 سالگی تقریبا 6 تا 7 خواستگار دیگر هم داشتم که هر کدام را به دلیلی رد کردم. در آن سال ها فکر می کردم نباید زندگی اطرافیانم را تجربه کنم.مثلا خواهرم که 17 سالگی ازدواج کرد و در کمتر از 6 سال صاحب 4 فرزند شد و لذتی از زندگی نبرد.بنابراین تصمیم گرفتم #درس بخوانم و پیشرفت کنم.در این میانه اگر یک خواستگار خوب هم داشتم از دست ندهم. اینگونه بود که درس می خواندم و کمتر به مسائل دیگر توجه داشتم.
🔷بعد از مدتی معلم شدم و کارم برایم از هر چیز مهم تر بود.
✳️دیگر به سن 25 سالگی رسیده بودم و خود را در اوج جوانی می دیدم.در آن سال ها هم تعداد زیادی خواستگار داشتم اما موقعیت اجتماعی به من اجازه نمی داد که بخواهم همسری پایین تر از سطح خود داشته باشم.
بنابراین هر خواستگاری که سطح #سواد و #موقعیت_اجتماعی اش کمتر از من بود را رد می کردم.
🔰تا قبل از سن 30 سالگی حداقل دو ماهی یکبار حضور خواستگار در خانه را تجربه می کردم.اما بعد از آن از این کار هم خجالت کشیدم و به مادرم گفتم:از این به بعد تا کسی به دلم نشیند و اطلاعات کافی درباره اش نداشته باشم به خانه راه نمی دهم. و با این توجیه که مگر اینجا نمایشگاه است که هر کسی بیاید و من را نگاه کند و برود تا تصمیم بگیرد.
🔸از این به بعد حضور خواستگاران در خانه مان بسیار کمرنگ شد.سن من هم بالا رفته بود و هرگز حاضر نبودم ریسک کنم. چرا که معتقد بودم تا قبل از 30 سالگی ممکن است که زندگی سخت را تحمل کرد اما بعد از این سال دیگر باید زندگی خوبی را داشت و حتما باید دارایی مرد در شان تو باشد.
چرا که بزرگترها می گفتند"هر چه نشینی بر تخت نشینی "یعنی هر چه قدر صبر کنی و دیرتر ازدواج کنی خواستگاران بهتری برای تو خواهد آمد.
پس از آن دیگر کسانی که خانه و ماشین نداشتند نمی توانستند گزینه خوبی برای ازدواج باشند.چرا که تجربه مستاجری و با خط اتوبوس سیر کردن را در خود نمی دیدم.از سن 30 به بعد علاوه بر شغل و موقعیت اجتماعی،داشتن خانه و ماشین هم برایم مهم بود.
⚜اما خواستگارانم دیگر کمتر مجرد بودند و اکثرا یا همسرانشان را به دلیل بیماری و تصادف از دست داده بودند و یا اینکه از هم جدا شده بودند.هرگز حاضر نبودم زندگی با مردی که تجربه زندگی قبلی داشته را تجربه کنم.از نظرم آن ها هم مردود بودند.من در رویاهای خود به دنبال شهزاده زرین کمری با اسب سفید می گشتم و همه خواستگاران مجرد خود را رد کرده بودم.حالا باید به چنین مردی جواب مثبت می دادم. آیا با این کار مورد #تمسخر دوست و فامیل قرار نمی گرفتم؟
♻️کم کم به سن 40 سالگی رسیدم. خواستگارانم خیلی کم شده بودند تقریبا هر 6 ماهی یک بار خواستگار از راه دور را تجربه می کردم.با این تفاوت که دیگر زندگی متاهلی را تجربه کرده بودند و بچه هم داشتند. تفاوت آن ها با هم در تعداد بچه ها بود و این موضوع برایم بسیار آزار دهنده بود.
♨️فشار خانواده هر روز بیشتر می شد و تعداد خواستگاران بسیار کم.آخرین مورد خواستگارم راهرگز فراموش نمی کنم که دو شبانه روز گریه می کردم.پیر مرد 65 ساله ای که صاحب داماد و عروس و نوه بودازمن خواستگاری کرد.
❌فهمیدم چقدر فرصت های خوبی را از دست داده ام.😭
چرا همکارم که تمام #صفات_خوب یک مرد در اوجمع شده بودفقط به خاطر چند سال فاصله سنی ردکردم.😞
⭕️سنم به 45 رسیده بود تصمیم گرفتم کمی عاقلانه تر فکر کنم. دیگر به مردانی که تجربه زندگی متاهلی داشتند و همسر خود را از دست داده بودند هم راضی شده بودم. اما کمتر کسی بود که همسرش را از دست داده باشد و بچه نداشته باشداگر هم بودچهره دلنشینی نداشت.
💔امروز در۵۰ سالگی حس #همسر شدن واز همه مهمتر حس #مادر شدن را ازدست داده ام.
امروز خواهرم با نوه هایش بازی می کندومن هنوزاندرخم یک کوچه منتظرخواستگارم.
❣امروزحسرت فرصتهای گذشته رامی خورم.😔
🌸