eitaa logo
دخــتــࢪان ســـ💚ـــیــدعـلے
181 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
418 فایل
بـسـم رب شــهیـده💔 دخـترانی از تـبـار زهـراس🧕🏻 وسـربازان جنگ نرم ✌️ مادختران ‌نیز پای کار حسین میمانیم💚 رهبرم‌فرمان‌دهد‌جان‌رانثارش میکنم✌️ کپی؟: حلال به‌شرط‌یک‌صلوات‌برای‌ظهور‌آقا💚 @Zhdjdvzk آیدی مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
مجنــــون مـــن کجــــایی؟ ب کمکـ زینب خواهرم چادرم رو سر میکنم سیدجواد به سمت خونه باغ حرکت میکنه همزمان با رسیدن ما بسته های غذا (قیمه نثار) آماده شده بودن الاناست که بچه های هئیت از راه برسن زینب منو میبره بالا تو یکی از اتاقا میخوابونه -رقیه من میرم پایین کمک خاستی صدام کن _باشه آجی با آرام بخشی بهم تزریق شده بود پا به دنیایی بی خبری گذاشتم با صدای زنگ تلفن هراسان از خواب پریدم الو الو صدای نیومد یهو صدای حسین داداش اومد :رقیه جان تویی تمامـ سعیموکردم اشک نریزم سلام داداش کجایی؟ پس کی میای &&داداش فدای اون صدای بغض آلودت برهـ ان شاالله پس فردا دم دمای غروب خونم -نه &&چی نه رقیه جان -بمون فرودگاه ما میایم تهران دنبالت یه ساعت زودترم یه ساعت &&‌من فدای آجی خانمم بشم باشه عزیزم گوشی گذاشتم بدون توجه ب ظاهرم از پله ها دویدم تو حیاط فقط خوبه روسری سرم بود مـــــــــــــــامـــــــــــــان چیه عزیزم ؟خونه روگذاشتی سرت _داداشم زنگ زد کف گیر از دست مامان افتاد گفت: خوب چی گفت ان شاالله پس فردا صبح تهرانه گفتم میریم دنبالش مامان دستاشو برد بالا گفت خدایا شکرت که امیدمو ناامید نکردی به قلم: بانو_ش
😍💖 🌹از زبان 🌹 عید نوروز بود. محسن آقا و زهرا آمدن خانه‌مان. گوشه اتاق پذیرایی گذاشته بودم. تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!‼️ بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد. اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."😉✌🏻 گفتم:" مثلاً چی؟" گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. " با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود. نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگار که شهید لحظه به لحظه داره می‌بیند مون."😌😇 حال و حوصله این تریپ حرف ها را نداشتم.😩 خواستم یک جوری او را از سر خودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدا این را نداریم." گفت: "خودم برات میارم. "😉✌🏻 نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.😬 الان که نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلی. محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار کردن واقعا سخت است😢😔👌🏻 ••••••••••••• یک بار با هم رفتیم اصفهان درس . آن جلسه خیلی بهش چسبید.😍 از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. 🤩 جمعه ها که می رفتیم سر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم. توی جلسات دفترچه اش را در می‌آورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را می‌نوشت. از همان موقع بود که بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ . یادم هست آن سال ماه شعبان همه هایش را گرفت😮💪🏻 •••••••••••••• چند وقتی توی مغازه پیشم کار می‌کرد. موقع مغرب که می شد سریع جیم فنگ می شد و می رفت. می گفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری." محلی نمی‌گذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."😌👌🏻 می رفت من می ماندم و مشتری ها و… خم که رفته بودیم برای ، محسن وسط مراسم ول کرد و رفت توی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشت کفرم را در می آورد😠 رفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته. این نماز رو بعداً بخون." به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده☹️ ...😉
چرا نماز رو غلط معرفی می کنیم؟ یه استاد دانشگاهی می فرمود: بچه ی من نماز نمی خونه، یعنی کاهل نمازی میکنه، ولی ما کم نذاشتیم تو تربیتش، حاج آقا شما بفرمایید ما چیکار کنیم؟! ❗💠💠❓ ✅ گفتم : نماز رو چجوری به پسرت معرفی کردی؟ 💠 گفت : بلاخره معرفی کردیم دیگه! ✅ گفتم نه دقیقا بگو؛ داریم صحبت می کنیم. 💠 گفت حاج آقا چی بگم آخه ! بهش گفتیم نماز عبادته و ... کم کم که گفت رسید به این جملات: نماز خوندن عشق بازی با خداست، مناجات با معبوده، راز و نیاز با رب العالمینه و... اینجوری معرفی کرده بودن نماز رو! اما بچش وقتی ایستاده واسه نماز👇 گفته راز کو؟ نیاز کو؟ من اگه رازی داشته باشم همینجوری به خدا میگم! ❗ وایساده سر نماز مثلا عشق بازی کنه با خدا! بعد یواش یواش دیده عشق کجا بود؟!!! آروم آروم پیش خودش میگه: حالا بعدا عشق بازی می کنیم دیگه ! حالا چه وقتشه! الان من وسط کار و درسم هستم و حال عشق بازی ندارم ☘ به اون استاد گفتم: خب اشتباه نماز رو معرفی کردی!!! بچت هی میره سراغ نماز هی لذت نمیبره و "هی دیگه نمیره سراغ نماز!" 😔 " خودش رو شکست خورده ی در نماز میبینه" خیلی خیلی خیلی مهم👆👆👆 ✅ بابا "نماز عشق بازی نیست فعلا" نماز عشق بازی با خدانیست ابتدائًا " نماز ابتدائًا مؤدب شدن است " "ادب رعایت کردن است" اول از همه ادب نماز رو رعایت کن. لطفا نماز رو درست معرفی کنید به افراد. "مخصوصا به جوانان و نوجوانان ادامه دارد... 😍