🔴 ایران به عضویت دائم بریکس درآمد
🔹 معاون سیاسی دفتر رییس جمهور:جمهوری اسلامی ایران عضو بریکس شد.
🔹 عضویت دائم در گروه اقتصادهای نوظهور جهانی یک پیشرفت تاریخ ساز و موفقیت استراتژیک برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی محسوب میشود.
🔹 این موفقیت را به رهبر معظم انقلاب اسلامی و ملت سربلند ایران تبریک میگوییم.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
🔴 ایران به عضویت دائم بریکس درآمد 🔹 معاون سیاسی دفتر رییس جمهور:جمهوری اسلامی ایران عضو بریکس شد.
بعد از عضویت در شانگهای، ایران رسما عضو #بریکس شد.
این دو اتفاق مهم در عمل نشان داد روحانی و ظریف چگونه ۸ سال کشور را معطل موهوماتی مثل برجام و FATF کرده بودند و زبان دنیا که هیچ، زبان تعامل با متحدان ایران را هم بلد نبودند.
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📌 اگر امروز اعلام میشد عضویت سعودی امارات اتیوپی آرژانتین در بریکس تأیید شد ولی عضویت ایران تأیید نشد همین حضرات "سياسی_رسانه ای" فریاد وامصیبتا سر میدادند که به ایران خیانت شد و خاک برسرمان و ...
الان که عضویت ایران تأیید شد باز درحال فریاد وامصیبتا هستن !!!
چرا اینجورید شما !؟🤔
#بریکس
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴کربلا رفتن یه روزی آرزو بود...
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
17.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴انتشار برای اولین بار | فرود موفق تفنگداران دریایی سپاه به وسیله چتربازی-سقوط آزاد از بالگرد Mi-171E بر روی شناور پشتیبانی لجستیکی شهید رودکی ندسا درحال حرکت!
موقعیت : خلیج فارس / جزیره فارور
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫 #رویای_نیمه_شب
#قسمت_شصتُ_یکم
قنواء ک پشت سرم میآمد، پیاده شد. اسبش را ب پدربزرگ داد و افسار اسب مرا گرفت. قبل از آنکه وارد کوچه شویم، از نگهبان ها خواست تا جلوی مردمی را ک با ما همراه شده بودند، بگیرند. رشید و چند نفر دیگر ب نگهبان ها کمک کردند تا ما توانستیم وارد کوچه شویم. از هیاهوی مردم ک فاصله گرفتیم، توانستم صدای نفس کشیدن ابوراجح را بشنوم. مثل کسی ک در خواب باشد، نفس های عمیق میکشید و خُر خُر میکرد.
قنواء گفت:( روز عجیبی را گذراندیم. خدا کند پس از این همه تلاشی ک کردی و جان خود را ب خطر انداختی، ابوراجح زنده بماند!)
رهگذران با تعجب ب ابوراجح و ما نگاه میکردند. آنها ک از ماجرا بی خبر بودند، نمیتوانستند حدس بزنند ک چرا سر و صورت او آنچنان آسیب دیده و پر از خاک و خون است. ناچار دستارم را روب سر و صورت او انداختم.
قنواء گفت:( با این فداکاری ک کردی، ریحانه برای همیشه، مدیون و سپاسگزارت خواهد بود.)
گفتم:( ابوراجح دوست خوبی برای من و پدربزرگم بوده و هست. نمیتوانستم بگذارم او را بیگناه بکشند. حالا میفهمم ک اگر ابوراجح نباشد، خلا او را هیچ کس دیگر نمیتواند برایم پُر کند. او در این چند روز با حرف هایش آتشی در قلبم روشن کرد. امیدوارم مرا با این آتش سوزان، تنها نگذارد!)
_ پس فقط ریحانه قلب تو را ب آتش نکشیده، پدرش هم این کار را کرده!
سری تکان دادم و گفتم:( همینطور است که میگویی.)
_خیلی دلم میخواهد ریحانه را ببینم.
_ تو مجذوب او خواهی شد و او فریفته تو.
ب نزدیکی خانه مان رسیده بودیم ک قنواء گفت:( برای حماد و پدرش ناراحتم. بیچاره ها را از سیاهچال نجات دادیم، ولی هنوز چشم شان ب نور عادت نکرده بود ک دوباره ب سیاهچال افتادند.)
حرفی را ک در دلم بود، گفتم.
_احساس میکنم ب حماد علاقه مند شده ای.
_ اگر اینطور باشد، من و تو، آدم های بدشانسی هستیم.
_چرا؟
_ اینکه پرسیدن ندارد. تو دختری شیعه را دوست داری و من پسری شیعه را. ما ثروتمند هستیم و آنها زندگی فقیرانه ای دارند. با وجود این، آنها از علاقه ما خبر ندارند و حاضر ب ازدواج با ما نخواهند شد.
_ برای رشید و امینه بد نشد.
_میخواهم چیزی را بگویم، ولی میترسم دلگیر شوی.
_بگذار بدانم و دلگیر شوم.
_ تقریبا مطمئن شدهام ک ریحانه ب حماد علاقه دارد.
قنواء برگشت و با اندوه ب من نگاه کرد.
_ حماد چطور؟
_ نمیدانم.
_ آن دو شیعه اند. باهم ازدواج میکنند و خوشبخت میشوند.
_ برای من، خوشبختی ریحانه مهم است.
_ برای من هم خوشبختی حماد.
_ تو ب ریحانه حسادت نمیکنی؟
_ تو ب حماد حسادت نمیکنی؟
_ نمیدانم.
_ من هم نمیدانم.
_ بدجور گرفتار شدهایم.
_ خدا ب دادمان برسد!
ام حباب در را ک باز کرد، فریادی کشید و به عقب رفت. همانطور که سوار بر اسب بودم، وارد حیاط شدم.
_ چ کار میکنی هاشم؟ این کیست؟ چرا لباسش خون آلود است؟
_ آرام باش! ابوراجح است.
_ ابوراجح؟ ب خدا پناه میبرم!
ام حباب گوشه تخت چوبی نشست. مات و مبهوت، دستش را روی قلبش گذاشت و ب قنواء خیره شد.
_ این دختر کیست؟
_ من قنواء هستم.
_ خوش آمدید!
ب ام حباب گفتم:( حالا وقت نشستن نیست. کمک کن ابوراجح را روی تخت بخوابانیم. از دیدن صورتش وحشت نکن!)
با کمک قنواء و ام حباب، ابوراجح را روی تخت خواباندیم. دستار را که از صورتش کنار زدم، ام حباب فریادی کشید و گونه هایش را چنگ زد.
_ خدا مرگم بدهد! چ بلایی سرش امده؟ توی چاه افتاده؟
قنواء گفت:( آرام باشید! چیز مهمی نیست. شکنجهاش دادهاند. میخواستند سرش را از بدن جدا کنند ک او را سوار اسب کردیم و ب اینجا آوردیم. همین.)
ادامه دارد....
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
امام صادق (علیه السلام):
هرکس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند ، کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود.🌿
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 السلام علیک یابقیه الله
✨جمعه شد تا باز
🌼جای خالی توحس شود
✨تا شقایق باز
🌼دلتنگ گل نرگس شود
✨آفتاب پشت ابرم
🌼نام تو دارم به لب
✨خواستم نور تو
🌼گرمی بخش این مجلس شود
🌼 الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج 🌼
دوستانتان را هم با ما همراه کنید.
@Zarre_Bin
🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃