eitaa logo
ذره بین🔍
90 دنبال‌کننده
9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
146 فایل
بسم رب البصیر... اینجا با ذره بین🔍معیارهای اسلام،دنیای سیاست اطرافمان را رصد می کنیم. برای رفع شبهات سیاسی و طرح سوال و انتقاد و پیشنهادات شما،ارتباط با ادمین👇 @M_Gh1415
مشاهده در ایتا
دانلود
📣📣📣 مهم و فوری 🆘 🔔 فارس من منتشر کرد 🇮🇷 🖌 فقط با یک امضا از اقدام شجاعانه و انقلابی سردار رادان حمایت کنید ✅ ضد انقلاب سعی داره از الان برای ناامن کردن جامعه در شهریور اقدام کنه. با حمایت از پویش زیر فتنه دشمنان را خنثی کنید: https://www.farsnews.ir/my/c/209700 این پویش را برای همه دوستاتون بفرستید. برای تمام کسایی که فکر می کنید برای حجاب دغدغه دارن و احتمال می دید که امضا کنه بفرستید. یاعلی دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
♦️هزینهٔ صدور گذرنامهٔ زیارتی حدود ۵۰ هزار تومان 🔹سخنگوی فراجا: اعتبار گذرنامه‌های زیارتی، مانند دیگر گذرنامه‌ها ۵ سال است و فقط برای سفر به عتبات عالیات در ماه‌های محرم و صفر است. البته رایزنی‌های لازم با طرفِ عراقی برای استفاده در سایر ایامِ سال هم در دستور کار قرار دارد. 🔹هزینهٔ صدور این گذرنامه حدود ۵۰ هزار تومان برآورد شده که در مقایسه با گذرنامهٔ عادی بسیار ارزان‌تر و حدود یک‌هشتم قیمت است. 🔹این گذرنامه زیارتی از زمان درخواست تا تحویل بین ۳ تا ۵ روز کاری به دست متقاضیان در درب منازل خواهد رسید. فرایند ثبت و درخواست گذرنامهٔ زیارتی فقط از طریق اپلیکیشن پلیس‌من انجام می‌شود. برای افرادی که امکان استفاده از اپلیکیشن ندارند می‌توانند به دفاتر ادارهٔ مهاجرت و گذرنامه در مراکز استان‌ها (نه دفاتر پلیس +۱۰) در کشور مراجعه کنند. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ انگشت به لب مانده ام از قاعده ی عشق ما یار ندیده؛ تَب معشوق کشیدیم صائب تبریزی بحق مادر و عمه سادات دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم هلال را که چرا قامتت خم است گفتا خموش باش که ماه محرم است دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
مراسم عزاداری سرور و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در دهه اول محرم الحرام ۱۴۴۵ ه ق باسخنرانی: جناب حجت الاسلام والمسلمین علی سرلک(۵روز اول) و جناب حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر احمد لقمانی (۵روز دوم) ▪️به همراه قرائت زیارت عاشورا و مرثیه سرایی مداحان اهل البیت (علیهم السلام) 🕰زمان شروع مراسم : ساعت ۶:۳۰ صبح 🕌مکان: مصلای نماز جمعه شاهین شهر 🏴در ضمن مراسم ظهر عاشورای حسینی از ساعت۱۲:۰۰ در مصلای نماز جمعه برگزار می گردد. ✍🏻 روابط‌عمومی‌دفترامام‌جمعه ‌شاهین‌شهر دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
🔴 افتتاح ایرانی‌ترین پروژه پتروشیمی کشور در گچساران 🔹‌ ️مجتمع پتروشیمی گچساران که ۸۳ درصد تجهیرات آن ایرانی است، در ابتدای دولت سیزدهم فقط ۴۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشت اما با همت دولت، پس از ۲ سال و در سفر رئیس‌جمهور به استان افتتاح شد. دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
📷 احکام نهایی مفسدان اقتصادی چیست؟ دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره بین🔍
🍀🍀🍀💫 امینه با افسوس ب من گفت:( مزرعه زیبا و بزرگی است. من آنجا ی دنیا آمده‌ام.) رشید ادامه داد:( پدرم قبل از وزرات، چنین آرزویی داشت، اما قدرت و مقام، شیرین است. وقتی انسان مزه‌اش را چشید و به آن عادت کرد، نمی‌تواند رهایش کند.) ب او گفتم:( زندگی در مزرعه ای زیبا با زنی ک دوستت دارد و دوستش داری، هزار بار بهتر است از مقامی ک برای حفظ آن باید اخرتِ خودت را ب پایش قربانی کنی و آخرش هم آن مقام را با ذلت و سرافکندگی از دست بدهی!) رشید برخاست. بازویم را فشار داد و گفت:( تو انسان شریفی هستی. برایم عجیب است که میبینم ب خاطر ریحانه، حاضر نیستی با قنواء ازدواج کنی و در دارالحکومه به مقام و موقعیتی برسی!) تعجب کردیم ک نام ریحانه را می‌داند. _حق دارید تعجب کنید. ن تنها می‌دانم ریحانه کیست، بله پدرش ابوراجح را هم میشناسم. این بار قنواء بهت زده ب من نگاه کرد و گفت:( پس ریحانه، دختر ابوراجح است. باید حدس می‌زدم. حالا میفهمم چرا آنچه ب ابوراجح مربوط میشود، برایت مهم است. ب همین دلیل، آمدن مسرور ب دارالحکومه، باعث کنجکاوی و نگرانی ات شده.) نوبت رشید بود ک تعجب کند. _پس شما هم خبر دارید ک مسرور ب اینجا آمده؟ گفتم:( بله، خبر داریم و می‌دانیم ک ساعتی پیش با وزیر صحبت کرده. برای همین خواستیم تو را ببينيم.) رشید سری ب تأسف تکان داد و ب من گفت:( همین قدر بگویم ک ابوراجح و ریحانه و تو در خطری جدی قرار گرفته اید. نمی‌دانستم چطور این را بگویم.) همه مبهوت ماندیم و من سراپا داغ شدم. قنواء پرسید:( منظورت چیست؟ چ خطری؟) رشید باز بازویم را فشرد تا از بهت و ناباوری بیرون بیایم. پس از چند لحظه ک در سکوت گذشت، گفت:( داستانش مفصل است. پدربزرگ مسرور، ناصبی است. او آرزو داشته ک مسرور، پس از ازدواج با ریحانه، صاحب حمام ابوراجح شود. نقشه آنها این بوده ک با توطئه ای ابوراجح را ب سیاهچال بیندازند و دارایی‌اش را در اختیار بگیرند. قرار بود این کار چنان انجام شود ک ریحانه متوجه ماجرا نشود.) باورکردنی نبود. پرسیدم:( ابوراجح هنوز نمی‌داند ک پدربزرگ مسرور، ناصبی است. تو چطور این ها را فهمیدی؟) _چند دقیقه ای تنها با مسرور حرف زدم. آنقدر احمق است ک زود سفره دلش را برایم باز کرد. _می‌دانستم میخواهد ب خاطر حمام، با ریحانه ازدواج کند، اما فکر نمی‌کردم اینقدر پلید باشد ک بخواهد کلک ابوراجح را بکند؛ ابوراجحی ک جای پدرش است. حیف از آن همه محبت و کمکی ک ابوراجح ب او و پدربزرگش کرده! _مسرور ب پدرم خبر داد که ابوراجح در حمام، از صحابه پیامبر بدگویی می‌کند و دشمن سرسخت او و حاکم است. ب این هم اشاره کرد ک ریحانه، دختر باسوادی است و در خانه‌شان، زنها را علیه حکومت تحریک میکند. _لعنت بر این دروغ گوی خیانت کار! _و اما آنچه درباره تو گفت. _درباره من؟ _بله، از رفت و آمدت ب دارالحکومه باخبر بود. گفت ک ب خواست ابوراجح ب اینجا می‌آیی تا برایش جاسوسی کنی. البته پدرم ب او القا کرد تا این حرف‌ها را بزند. پدرم فهمیده ک تو و قنواء، دونفر از شیعیان را از سیاه‌چال ب زندان عادی انتقال داده اید. وقتی این را ب مسرور گفت، مسرور هم ادعا کرد ک ابوراجح چنین چیزی را از تو خواسته؛ یعنی تو با گول زدن قنواء، آن کار را کرده‌ای تا ابوراجح حاضر شود دخترش را ب تو بدهد. ب قنواءگفتم:( این‌ها همه دروغ است. عجب توطئه خطرناکی! ابوراجح اصلا خبر ندارد که من ب ریحانه علاقه دارم. فقط ب او گفته ام دختری شیعه را دوست دارم. او هم گفت ک از فکر چنین ازدواجی بیرون بیایم.) _ولی مسرور گفت ک قرار است این جمعه، تو و پدربزرگت، ب خانه ابوراجح بروید و ریحانه را خواستگاری کنید. _این هم یک دروغ دیگر! حقیقت این است که ابوراجح از من خواست سری ب سیاه چال بزنم و از صفوان و پسرش حماد خبری بگیرم. هیچ کس نمی‌دانست ک آنها زنده‌اند یا مرده. من هم چنین کردم و با قنواء ب آنجا رفتیم. با دیدن زندانی ها متاثر شدم و از صفوان و پسرش تعریف کردم. قنواء هم دستور داد آن دو را به زندان عادی منتقل کنند. وقتی ابوراجح از نجات یافتن آنها از سیاه‌چال باخبر شد، برای قدردانی، از من و پدربزرگم دعوت کرد ک جمعه، مهمان آنها باشیم. همین. رشید گفت:( اطمینان دارم راست می‌گویی، اما جرمی کمتر از این هم کافی است تا یکی ب جاسوسی، سواستفاده از خانواده حاکم برای کسب خبر و تلاش برای نجات دادن شیعیان از سیاه‌چال متهم شود. پدرم بلافاصله بعد از این اتهام، ادعا خواهد کرد ک تو قصد داشته ای در فرصتی مناسب، حاکم را ب قتل برسانی. ب این ترتیب، تو را از میان برمی‌دارد تا موضوع ازدواجت با قنواء منتفی شود. از طرفی چون کینه ابوراجح را ب دل دارد، او را هم نابود می‌کند و ریحانه و مادرش را ب سیاهچال می‌اندازد. ادامه دارد.... دوستانتان را هم با ما همراه کنید. @Zarre_Bin 🍃🌹🌴🌾🇮🇷🌾🌴🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا