#شهید_اربعین
محمود پاک بود و بی آلایش، پرکار بود و بی توقع،متخلق بود و عاشق،عاشق اهل بیت. نوشته هایش را این گونه امضاء می کرد:((سائل زینب)). سال ها قبل با هم پای یک درس اخلاق می نشستیم، اما او سال ها از ما پیش بود و به مقصد رسید.
با خانواده مشرف شدند جمکران. به آنها گفت:( نقل به مضمون) من دعا میکنم شما آمین بگویید:((خدایا توفیق شهادت در راه خودت را به محمود تقی پور عنایت بفرما.)) و آنها هم گفتند :((آمین.)) درست سال گذشته در سوریه ودر شب عاشورا وصیتنامه اش را نوشت و در ظهر اربعین در دیرالزور آسمانی شد.
ابتدا و انتهای وصیتنامه ی او تکان دهنده است:((می توانستم نسبت به اوضاع اطرافم بی توجه باشم و برای بی تفاوتی ام 100 دلیل بتراشم.... مواظب ایمانتان باشید.)) روحمان با یادش شاد. صلواتی نثار روح نازنینش بفرمایید.
🌺🌺عشق فقط رهبرم سیدعلی🌺🌺
#خاطرات_شهدا 🍃
ما توی هر تیمی یک #روحانی داشتیم و ما ناراحت بودیم که گروه ما یک روحانی نداره که نماز رو #جماعت بخونیم.
هیچ کدوم از بچه ها هم جلو نمی ایستادند ، ۱۳روز گذشته بود که اونجا بودیم و نماز ها رو می رفتیم با گروه های دیگه میخوندیم ،
یک شب به شهید میلاد بدری گفتم خب اقا میلاد بگو ببینم چند سالته ؟ چیکار میکنی ؟ متاهلی ؟بچه داری ؟و از این سوالها...
لحظه ای که گفت متولد ۷۴ هستم گفتم خدایا سربازهای #امام_خامنه ای هیچی کم ندارن از دلاور های #امام_خمینی (ره) ، گفتم خب حالا چیکاره هستی ؟ گفت صداشو در نیار.... #طلبه هستم..
آقا تا گفت طلبه هستم یه کوچولو محکم زدم به کمرش گفتم ای نامرد ۱۳ روز نمازه ما مثل آوره ها شده و جماعت نصیبمون نشده پ چرا چیزی نگفتی ؟
آنقدر #فروتن بود، سرشو انداخت پایین و یک لبخند و تبسم آرومی کرد...
خلاصه اون شب شهید میلاد رو گذاشتیم جلو واسه نماز جماعت، یک نماز مغرب و عشا پشت سرش بخونیم (اینقدر این پسر فروتن بود به ما نگفت طلبه ام،
و اون شد #اخرین نماز بود ،که صبحش باید میرفتیم روی ارتفاعات #العیس سنگر بزنیم ،صبح یعنی ساعت ۱۱ صبح اینا بود اربعین سیدالشهدا که بوسیله #موشک تاو آمریکایی اقا میلاد و دو تن دیگر از دوستان به #شهادت رسیدند...
و من ناپاک و ضعیف النفس فقط برای ۳۰ ثانیه از میلاد و دوستان دور شدم که یکباره صدای عجیبی منو زمین گیر کرد
خاطرات تیپ تکاور۱۵امامحسنمجتبی(ع)
التماس دعای شهادت ازطرفهمرزمشهید ( ا_ ز)
#طلبه_شهید_میلاد_بدری
#شهید_اربعین