🌹 #شهید نظر می کند به وجه الله...
💐 معرفی سردار سرلشکر پاسدار #دفاع_مقدس #شهید_محمد_بروجردی، #مسیح_کردستان
🌏 زمینی شدن : ۳۳، روستای دره گرگ، بروجرد
💫 آسمانی شدن : ۶۲.۰۳.۰۱، مسیر مهاباد به نقده
💠 ارائه : خانم خادم شهدا
📆 یکشنبه ۹۸.۰۲.۲۹
⏰ ساعت ۱۹:۰۰
🕊☘ایام شهادت شهید
#لبیک_یازینب
❤گروه مدافعان حرم✌
http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷
سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج)
سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز
💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند
💞🎈ایام ولادت امام حسن مجتبی رو تبریک میگم خدمتتون
☘طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق
امشب در خدمت سردار سرلشکر، پاسدارِ گرانقدرِ عزیز #شهید_محمد_بروجردی از بروجرد و شهید #دفاع_مقدس هستیم.
در ایام شهادت این شهید عزیز هم هستیم.
مطالب از وب سایت های خبرگزاری دفاع مقدس، ابر و باد، آپارات، همشهری آنلاین و تسنیم برداشته شده است.
بخش شهادت هم رزمنده اشون بیان کردند.
#شهید_محمد_بروجردی به روایت شهید محلاتی
❤️به قدری متواضع بود که هیچگاه «من» نمیگفت و از خود تعریف نمیکرد و همیشه به دنبال کار بود.
👌آنچه برای او مطرح بود، فداکاری، ایثار و مبارزه بود.
🕊⚔جهاد و فداکاری او در حد اعلی بود و شاید کمتر برادری به قدر این شهید در غرب [کشور] خدمت کرده باشد...
❣پاک زندگی کرد و پاک از دنیا رفت.
سال ۱۳۶۲ شهر ناامن مهاباد بود و قرار شد جایی رو برای مقر تیپ ویژه #شهدا تأیین کنند و برای همیشه تیپ آنجا مستقر شود.
💠 محلی که قرار بود پادگان شود خارج از شهر مهاباد بود و متعلق به سازمان کشاورزی بود.
بعد از بررسیها تأیید شد که تیپ به آنجا
نقل مکان کند و قرار شد سردار #شهید_محمد_بروجردی به #سپاه مهاباد برگردد تا از آن طریق به قرار گاه سیدالشهدا (ع) برود.
🚙 خودروی استیشن تویوتا بهمراه دو محافظ و رانندهای بنام جواد بهرامی و دو دستگاه تیربار سنگین دوشکا که بر خودروی وانت تویوتا سوار بود، سردار شهید رو اسکورت کنند و یکی از خدمههای دوشکا خودم بود.
😍 آخه آن زمان برای همه افتخاری بس بزرگ به حساب میامد که مسیح کردستان رو همراهی کنند. سر از پا نمیشناختم که قراره شهید گرانقدر رو همراهی کنم. تا اینکه آن دقیقه رسید و آماده شدیم شهید رو اسکورت کنیم...
تغییر فامیلی و #شهید_محمد_بروجردی
آن روزها فامیلی بنده، همدانی نبود. روز پنجم جنگ که حاج محمد بروجردی به سرپل ذهاب آمد، بعد از بازدید مفصل و دقیقی که از منطقه داشت، رو کرد به بنده و با آن لبخند ملیح و دلنشین و ته لهجهی قشنگ لرستانی خودش، گفت: برادر همدانی؛ این محور، محور بچههای همدانی است.
تو که مسوول این جبههای، همدانی هستی، پس جبههی شما هم از این به بعد، جبههی همدانیهاست به این ترتیب و از سربند همین ماجرا، دیگر همه به خط پدافندی ما می گفتند جبههی همدانی ها، به بنده هم میگفتند؛ برادر همدانی!
این طوری بود که با نام فامیلی همدانی معروف شدم. در نام فامیلی قبلی، پسوند همدانی وجود داشت. نام فامیلی قبلی بنده، شاکویی همدانی بود.
چند سال پس از ختم جنگ تحمیلی، به امر سردار محسن رضایی میرقائد، رفتم و شناسنامهام را عوض کردم. به یاد دارم آقا محسن، نامهای خطاب به رئیس وقت سازمان ثبت احوال کشور نوشت و در آن نامه، از ثبت احوال خواست تا نام فامیلی بنده را در اسناد سجلی، رسماً از شاکویی همدانی، تبدیل کنند به همدانی.
در نتیجه، شاکویی حذف شد و فقط همدانی آن باقی ماند. این نام فامیلی فعلی، در اصل، یادگاری است از شهید عزیزمان حاج محمد بروجردی، که خدا ایشان را با بزرگان بهشت محشور کند.