eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
219 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4هزار ویدیو
164 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️🤔 : 🔴 چون به شهادت احتیاج ندارن🤗 این آقایونن که باید شهید بشن، تا به سعادت برسن😊 🔴 خانم ها یه👌🏼 تحمل بکنند تو خونه، اجر یه شهید❣ رو بهشون میدن😌😍 دیگه نمیخواد کار زیادے بڪنن 😊 🔴 خانمها واقعا امکانات معنویشون بالاست 😇 فقط باید بدونند ڪجا باید چیڪار ڪنند🤔 مرد بداخلاقشو تحمل ڪنه بچه " " میشه... 🔴 اون رفتارهایے ڪه براے آقایون گفتیم هم همین تاثیر رو داره...☺️ 🔴 همون روز اول ڪه حضرت ام البنین(س) اومدن تو خونه حضرت ، حسنین ڪسالت داشتند😥، شروع ڪرد به تیمار ڪردن...😊 🔴 تا سالها به احترام بچه هاے حضرت، خودشون بچه دار نشدند...🖐🏼 🔴 بعد ڪه چهار پسر آورد، همیشه به پسرانش تاڪید میڪرد؛↓ 📌 من ڪنیز بچه هاے امیرالمومنین(ع) هستم و شماها خدمتگزاران بچه های آقا هستید... 🔴 " " ولایتمدار تربیت میڪنه... مادرهاے بزرگوار! نقشتون ویژه هست✔️ به حق حضرت ام البنین یه همت بزرگے بڪنید،در تربیت بچه ها...😊 🔴 پدر اگر امیرالمؤمنین هم باشه، نمیشه نقش" " رو انڪار ڪرد... 🔴دخترها رو دارید تربیت میڪنید، به گونه ای خاص تربیت بڪنید ڪه پس فردا ام البنین باشند.😍 🔹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
و شهید علی احمد، علی محمد، علی حسین، علی عباس، علی اصغر، علی اکبر و علی رضا؛ این فرزندان یکی بهتر از دیگری از زمان تولد با نان حلال کارگری پدر بزرگ شدند. روزها پدر در کارخانه ی آرد کار می کرد و شبها به همراه فرزندان راهی مسجد می شد. پای منبر بزرگان دین می نشست و از دریای معارف اهل بیت (ع) سیراب می شد. مادر خانواده ستون خانواده بود و قوام خانواده بر دوش مادر بود. همه بر گرد او حضور داشتند. در کنار پخت و پز و رسیدگی به زندگی بار تربیت فرزندان نیز بر عهده ی ایشان بود. از میان فرزندان دو فرزند به درجه ی رفیع شهادت نائل گردیدند و دیگر فرزندان هم تا جایی که در توانشان بوده در هر لباس و پست و مقامی که بوده اند پشتیبان ولایت فقیه و در رکاب امام زمانشان بوده و هستند.
مدام با من صحبت می کرد و می گفت : مادر! اگر در این زمان، امام حسین علیه السلام بود و من برای یاری حضرت می خواستم بروم کربلا، شما اجازه می دادید؟ گفتم : خب معلومه صد تا مثل تو فدای سر امام حسین علیه السلام. گفت : مادر! الان هم همان زمانه. دیدی چه طور به قبر حجر ابن عدی حمله کردند؟! اگر دستشون به قبر حضرت زینب سلام الله علیها هم برسه همین کار را می کنند. گفتم : پسرم می دانم ولی تو بمان و همینجا خدمت کن. گفت : نه مادر نمی توانم. این صحنه ها را که می بینم جگرم اتش می گیرد .مادر! اگر من شهید شدم نگویید که اگر اینجا بود چیزیش نمی شد و چرا رفت و از این حرف ها .... این ها حرف شیطانه .. فقط به یاد مصایب حضرت زینب سلام الله علیها باشید
#مادر ای دل من! سر مزن بر سینه این‌سان ناشکیبا❤️ لحظه‌ای دیوانه جان! آرام بنشین خواهد آمد #قصه_ما_به_سر_نرسیده_است  #مادر همچنان منتظر تکه استخوانی از فرزند است...
‍ 🌱شهید تو چه ایه ای از حقی، که این چنین ‌حیاتمان را با یاد خود جلا داده ای. 🌱 یاخته های وجودیمان با هر خاطره ای از تو، آنچنان طراوت و نوری را به خود میگیرند که از سواحل نگاهمان هویدا میشود. 🌱امروز روزیست که پر به کشیدی، به من بگو سوخت پروازت کدام یک از افعال نیکت بود، کدام یک از افعال نیکت پروازت شد. هق هق گریه ات به وقت یا کنترل نگاهت 😔 🌱 تو آنچنان زیستی که همه را مسحور خود ساختی و ها را فتح‌کردی. آری آنچنان را شناختی که اینگونه خرید تورا ...خوشابحالت😭 🌱بگو از برای این ندیده ..شیرینی آن لحظه ای که‌مادرت‌ به تو‌لبخند زد چگونه طعمی داشت. از سفر عشقت بگو ... رفیق عارفم، از من نزد مادرت زهرا یادی بکن. سلام مرا به برسان ... کاش من هم، تو میشدم😓 🌱شهید احمد علی نیری در ۲۷ بهمن سال ۱۳۶۴، در حالی که ۱۹ سال از کشتی عمرشان‌ میگذشت، به فیض نائل آمدند. وی یکی از شاگردان خاص بودند. ♡پنج صلوات هدیه به روح مطهر شهید بزرگوار♡ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۹ تیر ۱۳۴۵ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ بهمن ۱۳۶۴. اروند رود، عملیات والفجر 🥀مزار شهید : تهران.بهشت زهرا
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹 یه هزارتایی داشت و هرشب ذکر می گفت، به دلیل زیادی که ایشون تو یک روز می فرستاد به معروف شده بود و نام شده بود . بعضی دوستان به ایشون میگفتن زهرا که دلیلش ارادت خیلی زیاد آقا به مادرمون خانم (سلام الله علیها) بود... نوای ملکوتی در تلاوت کریم داشت و هرکسی رو باصداش تحت تاثیر قرار میداد. آقا از بسیار خوبی برخوردار بود و همیشه لبخند به لبش بود و خاصی تو وجودش دیده می شد که با اولین برخورد، طرف رو مجذوب خودش میکرد. بمب روحیه بود. همیشه وقتی بیسیم لازم نبود پشت بیسیم نوحه می خوند و رفقا رو به فیض میرسوند. می گفت با سن کمش به ما درس های بزرگ می داد. می گفت بابا اول وقت رو نباید فراموش کنیم. یادمه بعد افرادی اومده بودن که نمی شناختیم و میگفتن ما کسی رو نداشتیم که کمکمون باشه اما آقا مخفیانه به ما کمک می کرد و ما مثل بچه خودمون دوسش داشتیم. همیشه دست بوس و بود و به خانواده می گفت : چطوری ! چطوری ! ناراحت می شد و میگفت من می خوام ببینم . می گفت نه مامان حالا زوده.🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹 💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
♥️↓ پسرم یوسف بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برگشت ...کوموله ها ریختند و یوسف رو دستگیر کردند ،گفتند به خمینی توهین کن.. یوسف این کار رو نکرد. به من گفتند توهین کن، گفتم چنین کاری نمیکنم. گفتند: بچه ات را میکشیم بازهم قبول نکردم. پسرم رو بستند به گاری و جلو چشمم سر از تنش جدا کردند و با ساطور دست ها و پاهاش را قطع کردند، شکمش را پاره کردند و جگرش را درآوردن. گفتند: به خمینی توهین کن، بازم توهین نکردم ، من رو با جنازه تکه پاره شده پسرم در یک اتاق گذاشتند و در رو قفل کردند. بعداز ۲۴ ساعت در را باز کردند گفتند: باید خودت پسرت را دفن کنی.گفتم : من طاقت ندارم خاک روی سر پسرم بریزم گفتند: جنازه اش را میبندیم پشت ماشین و تو روستاها میگردانیم. شروع کردم با دستان خودم قبر درست کردن، با گریه می گفتم: یا فاطمةالزهرا، یا زینب کبری؛ انگار همه عالم کمکم میکردند برای حفر قبر پسرم. دلم گرفت، آخه پسرم کفن نداشت که جنازه اش را کفن کنم گوشه ای از چادرم را جدا کردم و بدن تکه تکه پسرم را گذاشتم داخل چادر. خدا خودش شاهد هست که یک خانم چادری بالای قبر ایستاده بود و به من دلداری میداد و میگفت: صبر داشته باش و لا اله الا الله بگو. کنار قبرش نشستم و با دستان خودم یواش یواش رو صورت یوسفم خاک ریختم؛ به همین خاطر من مظلوم ترین مادر شهید ایرانی هستم! فرزند روح‌ الله ═🍃🕊🍃═════