هدایت شده از شُهَداءُالزِّینَب🥀🕊
#شهیدانهـ
📌خواستگاری که خدا خواستارش شد...
چند روزی از حمله اسرائیل علیه ایران می گذشت و در این مدت هم علیرضا کمتر به خانه سر میزد و بیشتر وقتها را در پادگان مشغول بود.
روز جمعه ۳۰ خرداد به همراه خانواده و البته علیرضا به نورآباد رفتیم به جهت امر خیر، وسط صحبتهای خواستگاری بودیم که گوشی علیرضا زنگ خورد، جواب داد و بعد از اینکه یکسری حرفها را آن طرف خط شنید یک چشمک به حاجی زد و تماس را قطع کرد. نگاهمان به علیرضا بود که چه شده که با چشم و ابرو اشاره کرد که باید حتما برود پادگان و یک مورد فوری پیش آمده و لازم است خرمآباد باشد.
خانواده را به خانه رساندم و علیرضا هم، سریع لباسهایش را عوض کرد و آماده رفتن شد، در ماشین وقتی تنها شدیم پرسیدم این همه عجله برای چیست و حالا تو در این عملیات نباشی، کارشان لنگ نمیماند، که در جوابم گفت: پدر، ما چندین سال است که برای این روزها آموزش دیدهایم و نظام زحمت ما را کشیده، الان که وطن به ما نیاز دارد که نمیتوانیم بیتفاوت باشیم، ما همه سرباز این خاک و ملت هستیم.
وقتی پیاده میشد در آغوشم گفت:
پدر، حلالم کن، زحمت ما را زیاد کشیدهای و رفت، این آخرین جمله علیرضا به من بود و همان شب خواستگاری شب شهادتش شد،
صبح ۳۱ خرداد به ما زنگ زدند و خبر شهید شدن فرزندی را دادند که برای خدمت شوق بسیار داشت و مزدش را از خدا با شهادت گرفته بود.
#شهیدعلیرضاسبزیپور
╭🦋𝒋𝒐𝒊𝒏
╰┈➤@Shohadaozeynab
•••