♥️✨
✨
«| #رسم_شیدایـی |»
محمدرضا که از جبهه میاومد و برای چند روز خونه بود ، ماها خیلی از حضورش خوشحال بودیم .
میدیدم نماز شب میخونه و حال عجیبی داره !
یه جوری شرمنده خداست و زاری میکنه که انگار بزرگترین گناه رو در طول روز انجام داده . یه روز صبح ازش پرسیدم :
چرا انقدر استغفار میکنی؟ از کدام گناه مینالی؟
جواب داد: همین که اینهمه خدا بهمون نعمت داده و ما نمیتونیم شکرش رو به جا بیاریم بسیار جای شرمندگی داره...
راوی:
"خواهر شهید"
🥀| #شهید_محمدرضا_تورجےزاده|
@zfzfzf
💙🍃
🍃
.
.
| #روایتےازتو |
.
.
خواهر شهید هادے مےگفت، اخرین بارے ڪہ
ابراهیم بہ تهران آمده بود ڪمتر غذا میخورد
وقتے با اعتراض ما مواجہ مےشد مےگفت باید
این بدن را آماده ڪنم.
.
در شب هاے سرد زمستان بدون پتو و بالش
میخوابید و مےگفت این بدن باید عادت ڪند
روزهاے طولانے در خاڪ بماند مےگفت من از
این دنیا هیچ نمیخواهم حتےیڪ وجب خاڪ
دوست دارم انتقام سیلے حضرت زهرا (س) را
بگیرم دوستدارم بدنم در راه خدا قطعہقطعہ
شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا(س)
آرام بگیرد.
.
.
| #شهید_ابراهیم_هادے |
| #رسم_شیدایـے | #شهداییمـ |
😍🌿♥️🍃
{@zfzfzf