eitaa logo
˼ رف‍یق چادرۍ !' ˹
3.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
373 ویدیو
155 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مـےشنوۍرفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. اِرتباط، @Katrin_a ˘˘ شروط: @Shartha ! • . - اللھم‌عجل‌لولیک‌الفرج(꧇︕
مشاهده در ایتا
دانلود
:🦋 💭 بِـروید سـراغِ‌ڪارهاےنَـشدنے! تـابِـشود.✌️🏻 ♥️ 😍 😍🌿♥️🍃 ♡{@zfzfzf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂 🎥مصاحبه شیرین و دیدنی شهید بیطرفان(معروف به دائی محمد) از گردان کوثر لشکر ۱۷علی بن ابی طالب قم بالهجه شیرین قمی😁
••🌙♥️•• + مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ... من ک قلب درون سینه‌یتان نگذاشته‌ام، ک جز من داشته باشید... هیچ حواستان هست با معرفت ها؟؟؟.....💔 سوره احزاب🌱 آیه۴💜 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
•_چادرم رنگ خدا را دارد_• 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
چادرم🍃 ڱر چہ شهیـــدم❤️ نمے ڪند😔 ولے☝️ همنشین مے ڪند مرا🌹 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
••💌•• داستان ماندگاری آنانیست ڪه فهمیدند دنیا جاۍ ماندن نیست...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: ڪار نشریه به خوبـےتمام شدودوستےمن با فاطمه سادات خواهرتو شروع‌شد... انقدرمهربان، صبور و ارام‌بود ڪه به‌راحتـےمیشداو را دوست داشت. حرفهایش‌راجب. همین حرف‌ها به رفت وآمدهایم سمت‌حوزه مُهر‌پایان‌را زد. گاها تماس تلفنـےداشتیم و بعضـےوقتها هم بیرون میرفتیم تا بشود سوژه جدیدعڪسهای من... خاصی داشت درڪادر تصاویر. ڪم ڪم متوجه شدم خانواده نسبتا پرجمعیتـےهستید. علـےاکبر،سجاد،علـےاصغر،فاطمه و زینب با مادر و پدر عزیزی‌ڪه‌در چندبرخورد ڪوتاه توانسته بودم از نزدیڪ ببینم‌شان. بزرگـتری و مابقی طبق نامشان از توڪوچڪتر.... نام پدرت حسین و مادرت زهرا حتـےاین چینش اسمها برایم عجیب بود. تورادیگرندیدم و فقط چند جمله ای بود ڪه فاطمه گاهی بین حرفهایش از تو میگـفت. دوستـےما روز به‌روز محڪم ترمیشدودر این فاصله خبر اردوی به گوشم رسید... _ فاطمه سادات؟ _ جانم؟.. _ توام‌میری؟... _ ڪجا؟ _ اممم...باداداشت... راهیان نور؟... _ اره! ما چند ساله ڪه میریم. با‌ دو‌‌دلـےڪمےِمِن و ِمن میگویم: _ میشه منم بیام؟ چشمانش برق میزند... _ دوست‌داری بیای؟ _ عاوره... خیلـے... _چراڪه نشه!.. فقط... گوشه چادرش را میڪشم... _ فقط چی؟ نگاه معناداری به سرتا پایم میڪند... _ باید چادر سرڪنـے. سرڪج میڪنم،ابرو باالا میندازم.. _ مگه حجابم بده؟؟؟ _ نه!ڪےگـفته بده؟!...اما جایـےڪه ما میریم حرمت خاصـےداره!در اصل رفتن اونها بخاطرهمین سیاهـےبوده...حفظ این ... وڪناری از چادرش را بادست سمتم میگیرد دوست داشتم هرطور شده همراهشان شوم. حال وهوایشان رادوست داشتم. زندگـےشان بوی غریب و آشنایـےاز محبت میداد... محبتـےڪه من در زندگـےام دنبالش میگشم؛حاالا اینجاست... دربین همین افراد. قرار شد در این سفر بشوم عڪاس اختصاصـےخواهر و برادری‌ڪه‌مهرشان عجیب به دلم نشسته بود. تصمیمم را گرفتم... 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
: نگاهت مےڪنم پیرهن سـفیدبا چاپ چهره شـهیدهمت،زنجیرو پالڪ، سـربندیازهرا و یڪ تسـبیح سـبز شفاف پیچیده شده به‌دور مچ دستت. چقدر ساده ای و من به تاز گےسادگـےرادوست دارم... قرار بود به منزل شما بیایم تا سه‌تایـےبه‌محل حرڪت‌ڪاروان برویم. فاطمه سادات میگـفت: ممڪن است راه را بلدنباشم. و حالا اینجا ایستاده ام ڪنار حوض‌آبـےحیاط‌ڪوچڪتان و توپشت به‌من ایستاده‌ای. به تصویرلرزان خودم‌درآب نگاه میڪنم. به‌من‌مے‌آید... این رادیشب پدرم وقتےفهمید چه تصمیمے گرفته‌ام به‌من گـفت. صدای فاطمه رشته افڪارم را پاره میڪند. _ ریحانه؟... ریحان؟.... الو نگاهش میڪنم. _ ڪجایـے؟... _ همینجا....چه خوشتیپ ڪردی تڪ خور؟! (و به چفیه و سربندش اشاره میڪنم) میخندد... _ خب‌توام‌میووردی‌مینداختـےدورگردنت به حالت‌دلخور لب‌هایم راڪج میڪنم... _ ای‌بدجنس‌نداشتم!!...دیگه‌چفیه‌ندارید؟ مڪث میڪند.. _ اممم نه!...همین یدونس! تا‌مےآیم دوباره غربزنم صدای قدم‌هایت‌راپشت سرم میشنوم... _ فاطمه سادات؟؟ _ جونم داداش؟؟!!.. _ بیا اینجا.... فاطمه ببخشیدڪوتاهےمیگویدو سمت تو با چندقدم بلندتقریبا میدود. توبخاطرقدبلندت مجبور میشوی سرخم ڪنـــــے،در گوش‌خواهرت‌چیزی‌میگویـےو بالافاصله چفیه‌ات‌را‌از ساڪ دستےات بیرون‌میڪشےودستش میدهے... فاطمه لبخندی از رضایت میزندوبه سمتم مے‌آید _ بیا....!! ) و چفیه رادور گردنم میندازد،متعجب نگاهش میڪنم) _ این چیه؟؟ _ شلواره! معلوم نیس؟؟ _ هرهرهر!.... جدی پرسیدم! مگه برای اقا علےنیست!؟ _ چرا!... اما میگه فعلا‌ نمیخوادبندازه. یڪ‌چیزدردلم‌فرومیریزد،زیرچشمےنگاهت میڪنم،مشغول چڪ کردن وسایل هستی. _ ازشون خیلـےتشڪرڪن! _ باعشه خانوم تعارفـے.(وبعدبا صدای بلند میگوید)... علـےاڪبر!!...ریحانه میگه خیلـےبا حالـے!! و تولبخندمیزنـےمیدانـےاین حرف من نیست. با این حال سرڪج میڪنےو جواب میدهی: خواهش میڪنم! *** احساس ارامش میڪنم درست‌روی شانه‌هایم... نمیدانم از چیست! از یا... 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
: دشت عباس اعلام میشود ڪه میتوانیم ڪمـےاستراحت ڪنیم. نگاهم را به زیرمیگیرم و از تابش مستقیم نور خورشیدفرار میڪنم. کلافه چادر خاڪےام را از زیرپا جمع میڪنم و نگاهےبه فاطمه میندازم... _ بطری ابو بده خفه شدم از گرما... ڪمه لازمش دارم _ ا . _ بابا دارم میپزم _ خب بپز! _ میخواااامش... _ چیڪارش‌داری؟؟؟ لبخند میزند،بـےهیچ جوابـے توازدوستانت جدا میشوی وسمت مامی ایی ... فاطمه سادات؟ _ جانم داداش؟ _ بطری آب رو میدی؟ بطری را میدهدو تومقابل چشـمان من گوشـه ای مینشـینے، اسـتین هایت را باال میز نےوهمانطورڪه زیرلب ذڪرمیگویـــــے،وضـو میگیری... نگاهت میچرخد ودرست روی من مےایستد،خون به زیرپوست صورتم میدودو گرمیگیرم _ ریحانه؟؟...داداش چفیه اش رو برای چنددقیقه لازم داره... پس به چفیه ات نگاه ڪردی نه من! چفیه رادستش میدهم و او هم به دست تو! ان را روی خاڪ میندازی، مهر و همان تســبیح ســبز شــفاف را رویش میگذاری،اقامه میبندی و دو ڪلمه میگویــــــے ڪه قلب مرا در دست میگیرد و از جا میڪند.... بےاراده مقابلت به تماشا مینشینم. گرما و تشنگـےاز یادممیرود. ن چیزی ڪه مرا اینقدر جذب میڪند چیست? نمازت ڪه تمام میشود، سجده میڪنـــــےڪمـــــےطولانےو بعداز انڪه پیشانےات بوسه از مهر را رها میڪندبا نگاهت فاطمه را صدا میز نے. اوهم دست مرا میڪشد،ڪنار تودرست در یڪ قدمی ات مینشینیم ڪتابچه ڪوچڪےرا برمیداری و باحالـےعجیچشروع میڪنـےبه خواندن... ... زیارت عاشورا... و چقدر صوتت دلنشین است درهمان حال اشڪ از وشه چشمانت می غلتد... فاطمه بعدازان گـفت: همیشه بعداز نمازت صداش میڪنےتا زیارت عاشورا بخونـے... چقدر حالت را،این حس خوبت را دوست دارم. چقدر عجیب.. ڪه هرڪارت میدهد... حتـے .. 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
دوڪوهه حسینیه باصفایـےداشت ڪه اگر انجا سربه سجده میگذاشتـےبوی عطراز زمینش به جانت مینشست سرروی مهرمیگذارم و بوی خوش را با تمام روح و جانم میبلعم... اگراینجا هستم همه از لطف ... الهـے... فاطمه گوشه ای دراز ڪشیده و چادرش را روی صورتش انداخته... _ فاطمه؟!!...فاطمه!!...هوی! _ هوی... الالله اال الله .... اینجا اومدی ادم شے! _ هر وقت تو شدی منم میشم! _ خو حالا چته؟ _ تشنمه... _ وای تو چراهمش تشنته!ڪله پاچه خوردی مگه؟ _ واع بخیل!.. یه اب میخواما... _ منم میخوام ... اتفاقا برادرا جلو در ب معدنـے باڪس اب میدن... قربونت برو بگیر! خدا اجرت بده بلند میشوم و یڪ لگد ارام به پایش میزن _خعلـےپررویـے از زیر چادر میخندد... * سمت در حسینیه میروم و به بیرون سرڪ میڪشم،چندقدم اب مقابلت چیده شده ان طرف ترایستاده ای و باڪسهای اب . ـ ـ ـ ــــے؟! اب دهانم را قورت میدهم و به سمتت مےایم .... _ ببخشیدمیشه لطفا اب بدید؟ یڪ باڪس برمیداری و سمتم میگیری _ علیڪم السلالم!... بفرمایید خشڪ میشوم ... سالم نڪرده بودم! ... دستهایم میلرزد،انگشتهایم جمع نمیشودتا بتوانم بطری ها را ازدستت بگیرم... یڪ لحظه شل میگیرم و ازدستم رها میشود... چهره ات درهم میشود،از جا میپری و پایترا میگیری... _ آخ اخ روی پایت افتاده بود! محڪم به پیشانـےام میزنم _ وای وای... ترو خدا ببخشید... چیزی شد؟ پشت به من میڪنـے،میدانم میخواهـےنگاهت را از من بدزدی... _ نه خواهرم خوبم!.... بفرمایید داخل _ ترو خدا ببخشید....! الا خوبید؟... ببینم پا تونو!.... بازهم به پیشانـےمیڪوبم! با خجالت سمت در حسینیه میدوم. صدایت را از پشت سرمیشنوم: _ خانوم علیزاده...! لب میگزم و برمیگردم سمتت... لنگ لنگان سمتم می ایی ... _ اینو جا گذاشتید... نزدیک ترڪه مےایی خم میشوی تا بگذاری جلوی پایم... ڪه عطرت را بخوبـےاحساس میڪنم ... * همه وجودم میشود استشمام عطرت... چقدر ارام است.... .... 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃کاش کاش این نيمه شعبان ... همان ناگهان ؛ حلول تو باشد بر قلب‌ها و دیده‌ها!! و نرگسِ چشمانت همان محرابِ آسمان ؛ که بگرداند زمین را به احسن الحال ... تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
تو بیا من قول مى دهم حال تمام اين هاى بى حوصله خوب شود.. . . ((فقط بیا))😔😭😭 . . ☹️ 😞❤️ 💚
🦋| •|در روزگارۍ ڪه دشمن تمـــام امــیدش از بیـن بردݩ 🧕🏻حجاب توسٺ تو همچنان پاڪ بمان! تو امیدش را ناامید ڪݩ!💪🏻😌 بگذار از چادرت ببشتر از اسلـــحه بترسد این چــادر سـ🖤ـیاه سلاح توسٺ... 😍🌿♥️🍃 ♡{@zfzfzf
رفیق خوب یعنے ؛😍 وقتے دوتایے از ڪنار نامحرم رد میشین ؛🧔🏻 بگہ:↓ رفیق!!بند ڪفشات رو بستی؟!😉 💞 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
⁩♨️ احسنت به🌀🔰🔰 ♥️احسنت به پسری که دختر خانوم با حجاب میبینه میگه ان شاءالله خوشبخت بشه...❤️✨ ♥️احسنت به دختری که سنگین و با شخصیت تو خیابون راه میره نشونه یه دختر ایرونیه...💐✨ ♥️احسنت به دخترای با حجاب که کسی نمیتونه بهش بی احترامی کنه...😍✨ ♥️احسنت به پسری که ناموس مردم ناموس خودشه سر به زیر راه میره...😌✨ ♥️احسنت به پسری که دختر آرایش کرده میبینه سرشو میندازه پایین چشماشو درویش میکنه...😑✨ ♥️احسنت به دختری که برای چادر بی بی فاطمه زهرا احترام قائله...😌✨ ♥️احسنت به پسری که سینش مهر سینه زنی حضرت ابوالفضل خورده...✨ ♥️احسنت به پسرای غیرتی و دخترای با اصالت که با حجاب خیلی خشگلترن...✨ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
••| بچه هاتونو یه جوری تربیت کنین😍 که هر جا عکس سردارو دیدن 🙃 بدن...✌️🏼♥️|•• 💫 😍🌿♥️🍃 ♡{@zfzfzf
بسمـ رب الشهدا♥️
❣🍃 " [ تـــو ] " { هزار سال است منتظرے و من هنوز جای سرباز ؛ سربارت بوده ام ...! کسر همین یک نقطه، تعادل دنیا را به هم می‌ریزد ...} ❥ 😍🌿♥️🍃 ♡{@zfzfzf
یهویی💡 همین الان سه تا صلوات بفرست و به سه ساله ارباب هدیه کن🎁
•{ ♥️🌿 🌸}• 😍🌿♥️🍃 ♡{@zfzfzf