◼ *مباحث معرفتی پیرامون کربلا شناسی و عاشورا* :
استاد طاهرزاده / قسمت ۱
بسم الله الرحمن الرحيم
﴿ اَلسَّلامُ عَلَي الْحُسَين وَ عَلي عَليّ بْنِ الْحسَينِ وَ عَلي اَوْلادِ الْحُسْينِ ﴾
﴿ وَ اَعْظَمَ اللَّه اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ(ع) ﴾
﴿ وَجَعَلَنا واِيّاكُمْ مِنَ الطّالبين بِثارِه مَعَ الاِمامِ الْمَهْديّ مِن آل مُحمّدٍ(ع) ﴾
از خداوند مي خواهيم ما را به فرازي از #شعور وحكمت #حسيني برساند تا هم معني آن نهضت و حكمت بزرگ را بفهميم، و هم #عزاداري هاي خود را به اوج برسانيم و در راه اتّحاد بيشتر با مقام والاي اباعبدالله(ع) به #حيات_نويني دست يابيم.
قصد داريم به لطف خدا در چند جلسه اي كه در پيش داريم نگاهي به نهضت اباعبدالله(ع) از زاويه شرايط #اجتماعي و #فرهنگي آن زمان بيندازيم؛ مي خواهيم به شرايطي بنگريم كه بسيار پيچيده است و احتياج به تأمل زيادي دارد.
اصلاً از خود بپرسيم: #فرهنگ امويِ #معاويه از كجا ريشه گرفته است؟! و چه مي خواهد بگويد؟! و چرا بسياري از صحابه و تابعين مانده اند كه چگونه با آن مبارزه كنند؟! اگر چه حرف همة آنها اين بود كه: «فرهنگ معاويه پسنديدني نيست»، امّا حرف ديگرشان هم اين بود كه: «چاره اي هم جز پذيرفتن آن نيست».
اين چه فرهنگي بوده كه اين چنين #نخبگان #جامعه را #مرعوب ومنكوب خود كرده و طوري خود را نمايانده كه گويا مقابله با آن غيرممكن است وتنها #اباعبدالله(ع) بود كه آن زمان در خود توان مقابله با آن فرهنگ پيچيده را ديد و موفق هم شد. گفتني است كه امام(ع) همة جوانب را مي شناسند؛ به همين جهت تحليل امام غير از تحليل سياست مداران آن زمان است و براي شناخت آن فضا، بايد #معاويه_شناسي كرد تا بيشتر به عمق نهضت حضرت #سيدالشهداء(ع) در #كربلا پي برد.
قبل از اسلام؛ جنگِ فرهنگ #جاهليت اموي در مكّه با بني هاشم بود و اين دو به عنوان دو رقيب در صحنه هاي #سياسي و اقتصادي رو در روي هم بودند. ولي با ظهور اسلام و نهضت اسلامي آن مقابله و رقابت به ظاهر بي رنگ شد، امّا همين فرهنگ جاهليت اموي، وقتي به شام مي آيد و با فرهنگ جديدي به نام فرهنگ رُمي، تركيب پيدا مي كند، ديگر آن فرهنگ جاهليت ابوسفياني بي رنگ شده نيست، بلكه تبديل به فرهنگ «امويِ روميِ» معاويه اي مي شود.
شام محل تفكّر روميان است و روم فرهنگ خاصّي دارد، فرهنگي كه حتّي وقتي پس از چهار قرن مسيحيت را پذيرفت، بيش از آنكه رنگ #مسيحيت را به خود بگيرد، رنگ خود را به مسيحيت زد.
و در نهايت هم همين فرهنگ رومي حتّي بعد از 9 قرن حضور مسيحيت در آن اروپا، مسيحيت را حذف كرد و فرهنگ رنسانس را با برگشت به #اومانيسم تأسيس نمود. اصلاً اومانيسم، كه محور فرهنگ امروز اروپا است يعني «آداب رومي»، يعني آدميّتِ رُمي. آدميّتي كه به جاي #خدا، #انسان محور عالم است. /ادامه دارد....
🔷کانال
با #بصیرت_با_ولایت #تا_ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592