هدایت شده از * فاء .
اکثر مواقع خودمون هم دیگه رو غمگین می کنیم ، بعد هم از هم انتظار حال خوب داریم.
دروغ میگیم ، تهمت می زنیم و با هزار تا چیز دیگه دل می شکنیم فکر می کنیم با یه ببخشید حل میشه اما نه ..دل شکسته با یه ببخشید درست نمیشه .
معمولا ببخشید واسه اتفاقای ناگهانی ِدروغ و تهمت و .. در اکثر مواقع ناگهانی نیست .
اگر قبل از زدن حرف کمی فکر کنیم دل های کمتری شکسته میشه :(
آدم ها به اندازه کافی مشکل ُ غم دارن ، کاش ما با کار و رفتارمون کمتر اذیتشون کنیم.
- ضُـحیٰ .
-
- منهمانخستهيبیحوصلهيغمزدهام ؛
آدمبدقلقيکهرگِخوابشحـرماست .
− آرام آرام در دلم نشستی ُ دلم رنگ ُ بوی تازگی و زیبایی را گرفت ، آرام آرام نوری در من زنده شد .
− نوری که به من امید می بخشید ، نوری
که برای اولین بار باهاش مواجه شده بودم ؛
آن نور بیشتر و بیشتر بر قلب و جان من تابید ،
اوایل فکر میکردم آن نور قرار است قلبم
را زنده و زنده تر کند ، اما نه ، اینطور نبود ؛ سرنوشت جورِ دیگری رقم خورد .
− آن نور، نورِ رعدُ برق بود ، رعدُ برقی که باعث ترک های بسیاری بر روی قلبِ ساده ُ پاک من شد . آن رعد ُبرق ، رعدُ برقی ابدی بود.
− هر بار که یاد او می افتم باری دیگر قلبم با صدای رعدُ برق به درد می آید و شکستگی هایش تازه می شود .