eitaa logo
🌴🇮🇷 کانال ظهور بسیار نزدیک است🇮🇷🌴
25.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
9.7هزار ویدیو
155 فایل
💓 شواهد نشان میدهد در دوران پیش از ظهور قرار داریم بزودی خبرهایی مهمی جهان را شگفت زده خواهد کرد لینک https://eitaa.com/joinchat/2610430180Cae0eadb20c ارتباط با ادمین: @Hedar_badnoor @Zohoremahdi تبادل و تبلیغات ارزان @TablighatZohor ‏‪
مشاهده در ایتا
دانلود
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انقلابی كه اروپا را بی‌حجاب كرد!!! ♨️ فراز و فرود در گذرگاه تاریخ! 💢 از جنبش My Body, My Choice تا جنبش Me Too 🔰 برشی از سخنرانی و استاد
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها گروهی که هلاک نمی‌شوند! ♨️ توصیه مهم و کاربردی به جمعی از جوانانراهکاری ساده برای افزایش معرفت _______________ 📚 برشی از سخنرانی به مناسبت سالروز ارتحال آیت‌الله
*داستان شماره ۲۵* *در بیان قصه صالح (ع)* 🌺🌸🌾🌺🌸🌾 بسم الله الرحمن الرحیم پس از کوه برگشتند و از هفتاد نفر هنوز به قوم نرسیده بودند شصت و چهار نفر مرتد شدند گفتند صالح جادوگر است و شش تن ثابت ماندند و گفتند آنچه دیدیم حق بود و میان ایشان سخن بسیار شد و برگشتند تکذیب کننده حضرت صالح را، مگر آن شش نفر و از آن شش نفر یک نفر نیز شک کرد و آخر در میان آنها بود که ناقه را پی کردند. و حقتعالی وحی نمود که ای صالح بگو به ایشان که خدا مقرر کرده است برای این ناقه که یک روز آب مخصوص او باشد و یک روز مخصوص شما باشد. چون روز آب خوردن ناقه می شد همه آب را در آن روز می خورد. پس آن را می دوشیدند و نمی ماند کودک و بزرگی مگر آنکه از شیر ناقه در آن روز می خوردند. چون روز دیگر صبح می شد اهل شهر و حیوانات ایشان بر سر آب می رفتند و در آن روز از آب می خوردند. پس بر آن حال ماندند آنچه خدا خواست. پس ایشان بر خدا طاغی شدند و بعضی بسوی بعضی رفتند و گفتند پی کنید این ناقه را و به راحت افتید از آن، ما راضی نیستیم که یک روز آب از ما بنوشد و یک روز از آن باشد. پس گفتند کیست آنکه مرتکب کشتن آن شود و ما از برای او مزدی قرار دهیم آنچه خواهد. پس آمد بسوی ایشان مرد سرخ روی سرخ موی کبود چشمی که فرزند زنا بود و پدر او معلوم نبود و او را قدار می گفتند شقی از اشقیا که شوم بود بر ایشان پس از برای او جعلی و مزدی قرار دادند. چون ناقه متوجه شد بسوی آن آب که نوبه او بود. گذاشت تا آب بخورد و متوجه برگشتن شد بر سر راهش نشست و ضربتی زد آن به شمشیر و اثری در آن نکرد. پس ضربت دیگر زد و آن را کشت. چون ناقه بر پهلو افتاد به زمین، فرزندش گریخت و به کوه بالا رفت و سه مرتبه بسوی آسمان فریاد کرد. پس قوم صالح آمدند و احدی از ایشان نماند مگر آنکه شریک شد با او در ضربت زدن و گوشتش را در میان خود قسمت کردند و هیچ کودک و بزرگی نماند مگر آنکه از گوشت او خوردند. چون حضرت صالح ع آن حال مشاهده کرد بسوی ایشان آمد و گفت ای قوم چه باعث شد شما را که این کار کردید و نافرمانی پروردگار خود کردید. پس حقتعالی وحی نمود بسوی صالح ع که قوم تو طغیان و بغی کردند و کشتند ناقه را که خدا بسوی ایشان فرستاده بود که حجت او باشد بر ایشان و در بودن ناقه بر ایشان ضرری نبود و از برای ایشان بزرگترین منفعتها بود. پس بگو ایشان که من عذاب خود را بر ایشان می فرستم تا سه روز. پس اگر توبه کردند و برگشتند توبه ایشان را قبول می کنم و عذاب از ایشان منع می کنم و اگر توبه نکردند و بر نگشتند در روز سوم عذاب خود را بر ایشان می فرستم. پس حضرت صالح ع به نزد ایشان آمد و گفت ای قوم! من رسول خداوند شمایم بسوی شما و او می گوید به شما که اگر توبه کردید و برگشتید و استغفار کردید گناه شما را می آمرزم و توبه شما را قبول می کنم. چون این سخنان را به ایشان فرمود کفر و طغیان و بغی ایشان زیاده از سابق شد و گفتند ای صالح بیاور بسوی ما آنچه ما را وعده می کردی اگر از راستگویانی؟ صالح گفت ای قوم من بدرستیکه فردا صبح خواهید کرد و روهای شما زرد خواهد بود و در روز دوم روهای شما سرخ خواهد بود و در روز سوم روهای شما سیاه خواهد بود. چون روز اول شد صبح کردند و روهای ایشان زرد بود پس بعضی از ایشان بسوی بعضی رفتند و گفتند آمد بسوی ما آنچه صالح گفت. پس عاتیان و طاغیان ایشان گفتند نمی شنویم سخن صالح را و قبول نمی کنیم قول او را و هر چند عظیم است. چون روز دوم شد روهای ایشان سرخ شد بعضی از ایشان بسوی بعضی رفتند و گفتند ای قوم آمد بسوی شما آنچه صالح به شما گفت. پس عاتیان ایشان گفتند اگر همه هلاک شویم قول صالح را نشنویم و ترک عبادت خدایان که پدران ما ایشان را می پرستیدند و برنگشتند نکنیم. چون روز سوم شد روهای ایشان سیاه گردید پس بعضی از ایشان بسوی بعضی رفتند و گفتند ای قوم آنچه صالح به شما گفت همه واقع شد. عاتیان گفتند آمد به نزد ما آنچه صالح ما را خبر داد. چون نصف شب شد جبرئیل ع به نزد ایشان آمد و نعره بر ایشان زد که پرده گوشهای ایشان درید و دلهای ایشان را شکافت و جگرهای ایشان را پاره پاره کرد و ایشان در آن سه روز حنوط و کفن کرده بودند و می دانستند که عذاب بر ایشان نازل خواهد شد. پس همگی در یک چشم زدن مردند. کودک و بزرگ ایشان و هیچ صاحب صدایی در میان ایشان نماند مگر آنکه حقتعالی ایشان را هلاک کرد. پس حقتعالی بر ایشان با آن صدا آتشی از آسمان فرستاد که همگی را سوزاند. این بود قصه ایشان(برخی گویند زلزله بود و بعضی گویند صدای مهیب و برخی گویند صاعقه و صدائی بود که زمین از شدت آن بلرزید. پس گردیدند در خانه های خود مردگان مانند خاکستر سرد شده. منبع:حیوة القلوب جلد اول( در قصص پیامبران و اوصیاء ایشان) نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه 🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸 *اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌾🌺🌸 *التماس دعای فرج* *شبتون مهدوی*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ نگذارید گناه تو زندگیتون بیاد نگذارید امام حسین از زندگیتون بره بیرون ... سوال از اعدامیا و جواب عجیب اعدامیا...