از
خودت،
اسمت،
رسمت،
عکست،
راهــت،
زائرانت،
عاشقانت،
از همهچیز میترسند
این آدمکُشان!
این هلهلهکُنان!
این قاتلان!
این وارثانِ بنیامیّه!
این زادگانِ شیطان!
این بیشرفان…
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بریزید خون ها
بکشید مارا
ملت ما بیدارتر میشود
♦️حاجی کجایی اینا از زائرانت هم هراس دارند...
#حاج_قاسم
#شهید_القدس
8.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«حبیب اُسَیوِد» سرکرده تروریستی حرکةالنضال که در رژه اهواز مردم رو به خاک و خون کشید از هزاران کیلومتر دور از مرزهای ایران دستگیر و اعدام شد.
همین سرنوشت در انتظار صهیونیستهای حرامی است
🍃وسَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ🍃
*داستان شماره ۴۵*
*در بیان قصه یعقوب (ع)*
🌺🌸🌾🌺🌸🌾
بسم الله الرحمن الرحیم
از ابو حمزه ثمالی منقول است که گفت روز جمعه نماز صبح را با حضرت امام زین العابدین ع در مسجد مدینه ادا کردم و چون از نماز فارغ شدند به خانه تشریف بردند و من نیز در خدمت آن حضرت رفتم. پس طلبید کنیزک خود را که سکینه نام داشت . فرمود هر سائلی که به در خانه ما بگذرد البته او را طعام بدهید که امروز روز جمعه است. من عرض کردم چنین نیست که هر که سوال کند مستحق باشد. فرمود ای ثابت می ترسم که بعضی از آنها که سوال می کنند مستحق باشند و ما او را طعام ندهیم و رد کنیم. پس به ما نازل شود آنچه به یعقوب و آل یعقوب نازل شد. البته طعام بدهید بدرستیکه یعقوب ع هر روز گوسفندی می کشت و تصدق می کرد بعضی از آن را و بعضی را خود و عیال خود تناول می نمودند. پس در شب جمعه در هنگام افطار سائل مومن روزه دار مسافر غریبی (بنام ذمیال) که نزد خدا منزلت عظیم داشت بر در خانه یعقوب گذشت و ندا کرد طعام دهید سائل مسافر غریب گرسنه را از زیادتی طعام خود. چند نوبت این صدا کرد و ایشان می شنیدند و حق او را نشناختند و سخن او را باور نداشتند. چون ناامید شد و شب او را فرا گرفت گفت ( انا لله و انا الیه راجعون) و گریست و شکایت کرد گرسنگی خود را به حقتعالی و گرسنه خوابید و روز دیگر روزه داشت و صبر کرد و حمد خدا بجا آورد و یعقوب و آل یعقوب ع شب سیر خوابیدند و چون صبح کردند زیادتی طعام شب ایشان مانده بود. حقتعالی وحی فرمود بسوی یعقوب در صبح آن شب که ای یعقوب بتحقیق که ذلیل کردی بنده مرا به مذلتی که به سبب آن غضب مرا بسوی خود کشیدی و مستوجب تأدیب گردیدی و عقوبت و ابتلای من بر تو و فرزند تو نازل می گردد. ای یعقوب بدرستیکه محبوبترین پیغمبران من بسوی من و گرامی ترین ایشان نزد من کسی است که رحم کند مساکین و بیچارگان بندگان مرا و ایشان را به خود نزدیک کند و طعام دهد و پناه و امیدگاه ایشان باشد. ای یعقوب آیا رحم نکردی ذمیال بنده مرا که سعی کننده است در عبادت من و قانع است به اندکی از حلال دنیا در شب گذشته در هنگامی که به در خانه تو گذشت در وقت افطارش و فریاد کرد در در خانه شما که طعام دهید سائل غریب را و راهگذاری قانع را و شما هیچ طعام به او ندادید و او (انا لله و انا الیه راجعون) گفت و گریست و حال خود را به من شکایت کرد و گرسنه خوابید و مرا حمد کرد و صبحش روزه داشت و تو ای یعقوب و فرزندان تو سیر خوابیدید و صبح زیادتی طعام نزد شما مانده بود. مگر نمی دانی ای یعقوب که عقوبت و بلا به دوستان من زودتر می رسد از دشمنان من و این از لطف و احسان من است نسبت به دوستان خود و استدراج و امتحان من است نسبت به دشمنان خود، به عزت خود سوگند می خورم که به تو نازل کنم بلای خود را و می گردانم تو را و فرزندان تو را نشانه تیرهای مصیبت های خود و تو را در معرض عقوبت و آزار خود در می آورم. پس مهیای بلای من بشوید و راضی باشید به قضای من و صبر کنید در مصیبت های من. ابوحمزه عرض کرد فدای تو شوم در چه وقت یوسف ع آن خواب را دید؟ فرمود در همان شب که یعقوب و آل یعقوب ع سیر خوابیدند و ذمیال گرسنه خوابید و چون یوسف ع خواب را دید صبح به پدر خود یعقوب ع خواب را نقل کرد و گفت ای پدر در خواب دیدم که یازده ستاره و آفتاب و ماه مرا سجده کردند. چون یعقوب این خواب را از او شنید با آنچه به او وحی شده بود که مستعد بلا باش، به یوسف فرمود این خواب خود را به برادران خود نقل مکن که می ترسم ایشان حیله و مکری در باب هلاک کردن تو بکنند.
حضرت فرمود: اول بلائیکه نازل شد به یعقوب و آل یعقوب حسد برادران یوسف بود نسبت به او به سبب خوابی که از او شنیدند. پس رغبت یعقوب به یوسف زیاده شد و ترسید که آن وحی که به او رسیده است که مستعد بلا باش در باب یوسف باشد و بس و رغبتش به او زیاده از فرزندان دیگر بود. چون برادران دیدند نسبت به او مهربانتر است و او را بیشتر گرامی می دارد و بر ایشان اختیار می کند دشوار نمود بر ایشان. در میان خود مشورت کرده و گفتند یوسف و برادرش محبوبتر است بسوی پدر ما از ما و حال آنکه ما قوی و تنومندیم و به کار او می آئیم و آنها دو طفلند و به کار او نمی آیند. بدرستیکه پدر ما در این باب در گمراهی هویدائی است بکشید یوسف را یا بیندازید او را در زمینی که دور از آبادانی باشد تا خالی گردد روی پدر شما برای شما یعنی شفقت او مخصوص شما باشد و رو به دیگری نیاورد و بوده باشید بعد از گروه شایستگان، یعنی بعد از این عمل توبه کنید و صالح شوید.
ان شاء الله ادامه داستان شبی دیگر...
منبع:حیوة القلوب جلد اول( در قصص پیامبران و اوصیاء ایشان)
نوشته علامه محمد باقر مجلسی رحمة الله علیه
🌸نشر پیام صدقه جاریه هست🌸
*اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم* 🌾🌺🌸
*التماس دعای فرج*
*شبتون مهدوی*
بسم الله الرحمن الرحیم.
🔸کتاب عصر ظهور، علامه کورانی
🔴نگاهی کلی به دوران بعد از ظهور:
🔹منطقه عمومی ظهور:
۱_یمن ۲_ حجاز ۳_ ایران۴_ عراق ۵_ شام ۶_ فلسطین ۷_ مصر ۸_ مغرب
🔸دو دولت کمک کننده به ظهور: ایران و یمن
🔹دو فرمانده ایرانی: ۱_ سید خراسانی (فردی سیاسی) ۲_ شعیب بن صالح(نظامی)
🔹یمنی ها تنها چند ماه قبل از ظهور قیامشان پیروز میشود و در حوادث حجاز تاثیر دارند.
🔸در حجاز پادشاهی به نام عبدالله به قتل میرسد و او آخرین پادشاه حجاز است.
🔹بزرگترین نشانه ظهور، ندای آسمانی است.
🔴حضرت پس از اعلام ظهور چند مدت در مکه میماند تا سپاه سفیانی به سمت مکه بیایند و بعد در بیداء خسف رخ میدهد و بعد از این معجزه ایشان لشکری بالغ بر ده هزار نفر به سمت مدینه حرکت میکنند.
🔴پس از فتح مدینه حضرت به سمت عراق حرکت میکند و در این مسیر سپاه ایران (خراسانی و شعیب بن صالح) با ایشان بیعت میکنند.
🔸پس از فتح عراق، کوفه را پایتخت اعلام میکند.
🔹پس از فتح عراق نخستین جنگ با ترکهاست.
🔸فرود حضرت عیسی پس از شکست سفیانی است.
🔸طبق روایات صلحی بین امام و رومیان بسته میشود ولی آنها بعد از دیدن گسترش اسلام دست به نبرد میزنند.(این صلح به دست حضرت عیسی بسته میشود) و در این نبرد حضرت عیسی آشکارا از امام زمان دفاع میکند. و این جنگ در همان محورهای قبلی که حضرت با لشکر سفیانی داشت به وقوع میپیوندد.
🔹 #بعد_از_تسلط بر اروپا حضرت مسیح رحلت میکند که امام آشکارا ایشان دفن میکند تا دوباره در مورد ایشان دروغ نگویند و پیکر ایشان را در پارچه ای که حضرت مریم بافته است میگذارند.
🔸 نسبت علوم دو بیست هفتم است.
ظهور بسیار نزدیک است
اللهم عجل لولیک الفرج