#حساب_آخرت
🔰در خانه نشسته بودم که محمدجعفر آمد. دست انداخت دور گردنم، صورتم را بوسید و گفت: مادر دوست داری برات یه دفترچه حساب باز کنم!
گفتم مادر، از سن من گذشته، پس انداز به چه درد من می خوره. اگر پولی دارید برای خودت پس انداز کن که به درد آینده ات بخوره!
صدای خنده اش خانه را پر کرد. گفت: مادر، حساب پس انداز برای آخرت می گویم!
آن روز از حرف هایش سر در نیاوردم تا روزی که شهید شد.
راوی مادر شهید
🍃🌷
#شهید محمد جعفر صادقی
https://eitaa.com/a123456ash