eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
648 دنبال‌کننده
202 عکس
36 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
سوره فاطر👇
وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ«19» (کافر و مؤمن یکسان نیستند چنانکه)نابینا و بینا یکسان نیستند. وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ«20» تاریکی و روشنایی(نیز یکسان نیستند). پیام ها: 1- مقایسه خوبی ها و بدی ها و کمالات و کمبودها،یکی از بهترین راه های آموزش و تعلیم است. وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی ... 2- راه حقّ یکی بیش نیست. «النُّورُ» به صورت مفرد آمده)ولی راه های انحرافی زیاد است. «الظُّلُماتُ» وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ«21» و سایه و گرمای آفتاب(یکسان نیستند). وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ«22» إِنْ أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ«23» و زندگان و مردگان یکسان نیستند.همانا خداوند(حقّ را)به هر کس که بخواهد می شنواند و تو هرگز نمی توانی به کسانی که در گورها هستند (حقّ را)بشنوانی.تو جز بیم دهنده ای(بیش)نیستی. نکته ها: * کلمه«ظل»به معنای سایه و کلمه«حرور»به معنای باد داغ و سوزان است. * در این آیات،مؤمن و کافر به چهار چیز تشبیه شده اند که نتیجه این چهار مقایسه و تشبیه آن است که مؤمن از نظر شخصیّت و سرنوشت با کافر یکسان نیست. مؤمن به بینا و کافر به نابینا. مؤمن به نور و کافر به تاریکی. مؤمن به سایه آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ. مؤمن به زنده و کافر به مرده. * مؤمن،رو به رشد و حرکت است،زیرا هم چشم حقیقت بین،هم نور دارد،هم نفس پاک و هم دل زنده.امّا کافر حاضر نیست حقیقت را ببیند و به خاطر سنگدلی،آن را نمی پذیرد و به دلیل ظلمات جهل و تعصّب و تحجّر در راه حقّ حرکت نمی کند. پیام ها: 1- مؤمنان،مردمی زنده دل و برخوردار از حیات حقیقی هستند.ایمان به فرد و جامعه حیات می بخشد و کفر عامل مرگ فرد و جامعه است. «ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» 2- رسالت پیامبر هشدار است نه اجبار «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» 3- شرط أثرگذاری تبلیغ آمادگی مردم است وگرنه تبلیغ پیامبر نیز بی اثر خواهد بود. «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ«24» همانا ما تو را به حقّ برای بشارت و هشدار فرستادیم و هیچ امّتی نبوده مگر آن که در آن هشدار دهنده ای گذشته است. پیام ها: 1- خداوند حقّ است و نظام تربیتی از طریق انبیا را هم بر اساس حقّ قرار داده است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» 2- بیم و امید در کنار هم کارساز است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً» 3- با این که وظیفه ی انبیا بشارت و انذار است،امّا به دلیل غفلت مردم،هشدار انبیا بیش تر بوده است. «إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» 4- هرگز زمین از حجّت الهی خالی نبوده است. «إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ«25» و اگر تو را تکذیب می کنند(نگران مباش،زیرا)بدون شک کفّاری که پیش از آنان بودند نیز(انبیا را)تکذیب نمودند،پیامبرانشان همراه با معجزه ها و دلایل آشکار و نوشته ها و کتاب روشنگر به سراغشان آمدند(امّا آنان ایمان نیاوردند). ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ«26» سپس کسانی را که کفر ورزیدند(به مؤاخذه و مجازات)گرفتم،پس کیفر من چگونه است؟ نکته ها: * «زبر»جمع«زبور»به معنای کتاب هایی است که از نوعی برجستگی برخوردار باشد. پیام ها: 1- آشنایی با مشکلات دیگران،مایه ی تسلّی انسان است. «إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ» 2- انبیا،بهترین ابزار هدایت را با خود داشتند.«البینات- الزبر- الکتاب» 3- تکذیب انبیا از روی عمد و لجاجت و با علم و آگاهی از محتوای دعوت آنان بوده است. کَذَّبَ الَّذِینَ ... جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ 4- قهر خداوند،بعد از اتمام حجت است. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ... ثُمَّ أَخَذْتُ 5-بیان قهر و قدرت خداوند در کیفر کفّار،مایه ی تسلّی مؤمنان و پیروان حقّ است. «ثُمَّ أَخَذْتُ» 6- قهر خداوند،گاهی در دنیاست. «ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» (کفّار گمان نکنند رها و مورد غفلت هستند.) 7- کفر،عامل هلاکت است. «أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» 8-مانور قدرت،لازم است.عذاب کافران،هراس انگیز و شگفت انگیز بوده است. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» 9- از سرنوشت جوامع کفرپیشه عبرت بگیرید. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ«27» آیا ندیده ای که خداوند از آسمان،آبی فرو فرستاد،پس به واسطه ی آن میوه هایی رنگارنگ(از زمین)بیرون آورد
🔰وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ«19فاطر» (کافر و مؤمن یکسان نیستند چنانکه)نابینا و بینا یکسان نیستند. 🔰وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ«20فاطر» 🔺تاریکی و روشنایی(نیز یکسان نیستند). ✍پیام ها: 1- مقایسه خوبی ها و بدی ها و کمالات و کمبودها،یکی از بهترین های_آموزش و تعلیم است. وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی ... 2- راه بیش نیست. «النُّورُ» به صورت مفرد آمده)ولی راه های انحرافی است. «الظُّلُماتُ» 🔰وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ«21فاطر» 🔺و سایه و گرمای آفتاب(یکسان نیستند). 🔰وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ«22» إِنْ أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ«23فاطر» 🔻و زندگان و مردگان یکسان نیستند.همانا خداوند(حقّ را)به هر کس که بخواهد می شنواند و تو نمی توانی به کسانی که در هستند (حقّ را)بشنوانی.تو جز بیم دهنده ای(بیش)نیستی. ✍نکته ها: 🔸 کلمه«ظل»به معنای سایه و کلمه«حرور»به معنای و سوزان است. 🔹 در این آیات،مؤمن و کافر به چیز شده اند که نتیجه این و تشبیه آن است که مؤمن از نظر و با کافر یکسان نیست. مؤمن به بینا و کافر به نابینا. مؤمن به نور و کافر به تاریکی. مؤمن به سایه آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ. مؤمن به زنده و کافر به مرده. 🔸 مؤمن،رو به رشد و حرکت است،زیرا هم بین،هم نور دارد،هم و هم دل زنده. 🔹.امّا کافر حاضر نیست حقیقت را ببیند و به خاطر سنگدلی،آن را نمی پذیرد و به دلیل ظلمات و تعصّب و در راه حقّ حرکت نمی کند. پیام ها: 1- مؤمنان،مردمی و برخوردار از حیات حقیقی هستند. 👌ایمان به فرد و جامعه می بخشد و کفر عامل مرگ فرد و جامعه است. «ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» 2- رسالت پیامبر است نه «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» 3- شرط أثرگذاری تبلیغ است وگرنه تبلیغ پیامبر نیز بی اثر خواهد بود. «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ»
🔰إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ«24فاطر» 🔺همانا ما تو را به حقّ برای و فرستادیم و هیچ امّتی نبوده مگر آن که در آن هشدار دهنده ای گذشته است. ✍پیام ها: 1- خداوند حقّ است و از طریق انبیا را هم بر اساس حقّ قرار داده است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» 2- و در کنار هم کارساز است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً» 3- با این که وظیفه ی انبیا بشارت و انذار است،امّا به دلیل مردم،هشدار انبیا بیش تر بوده است. «إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» 4- هرگز زمین از خالی نبوده است. «إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» وَ
🔰إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ«25فاطر» 🔺و اگر تو را تکذیب می کنند(نگران مباش،زیرا)بدون شک که پیش از آنان بودند نیز(انبیا را)تکذیب نمودند،پیامبرانشان همراه با ها و دلایل آشکار و نوشته ها و روشنگر به سراغشان آمدند(امّا آنان ایمان نیاوردند). 🔰ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ«26فاطر» 🔺سپس کسانی را که کفر ورزیدند(به مؤاخذه و مجازات)گرفتم،پس کیفر من چگونه است؟ ✍نکته ها: 🔻 «زبر»جمع«زبور»به معنای کتاب هایی است که از نوعی برجستگی برخوردار باشد. ✍پیام ها: 1- آشنایی با دیگران،مایه ی انسان است. «إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ» 2- انبیا،بهترین را با خود داشتند.«البینات- الزبر- الکتاب» 3- تکذیب انبیا از روی و لجاجت و با علم و آگاهی از محتوای دعوت آنان بوده است. کَذَّبَ الَّذِینَ ... جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ 4- قهر خداوند،بعد از است. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ... ثُمَّ أَخَذْتُ 5-بیان قهر و قدرت خداوند در کیفر کفّار،مایه ی و پیروان حقّ است. «ثُمَّ أَخَذْتُ» 6- قهر خداوند،گاهی در دنیاست. «ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» (کفّار گمان نکنند رها و مورد غفلت هستند.) 7- کفر، است. «أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» 8-مانور ،لازم است.عذاب کافران،هراس انگیز و شگفت انگیز بوده است. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» 9- از سرنوشت جوامع عبرت بگیرید. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ»
🔰الَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ«27فاطر» 🔻آیا ندیده ای که خداوند از آسمان،آبی فرو فرستاد،پس به واسطه ی آن میوه هایی رنگارنگ(از زمین)بیرون آورد یم.و از بعضی کوه ها(رگه ها و)راه های سفید و سرخ،به رنگ های گوناگون و کاملاً سیاه(بیرون آوردیم). ✍نکته ها: 🔹 «جُدَدٌ» ،جمع«جده»و«جاده»به معنای راه است، «بِیضٌ» جمع«أبیض»به معنای سفید، «حُمْرٌ» جمع«أحمر»به معنای سرخ و «سُودٌ» جمع«أسود»به معنای سیاه است. 🔸 «غَرابِیبُ» به معنای سیاه پر رنگ است و شاید دلیل آن که عرب ها به کلاغ،غُراب می گویند چون رنگش سیاه است. 🔹 گرچه در این آیات،سه رنگ سفید و سرخ و سیاهِ کوه ها را ذکر کرده است ولی با تعبیر «مُخْتَلِفاً أَلْوانُها» اشاره می کند که کوه ها منحصر در این سه رنگ نیستند. ✍پیام ها: 1- با سؤال، ها را بیدار کنید. «أَ لَمْ تَرَ» 2-خطاب به پیامبر در حقیقت به است. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ» 3- خداوند،نظام هستی را بر اساس و معلول قرار داده است.سبب روئیدن گیاه،آب است. «فَأَخْرَجْنا بِهِ» 4- خداوند از آب و زمین یک رنگ،میوه های رنگارنگ می آفریند. «ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها» 5-خطوط و رگه های رنگارنگ در ها تصادفی نیست. «جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ - غَرابِیبُ سُودٌ»
🔰وَ مِنَ النّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ«28 فاطر » 🔻و همچنین از مردم و جنبنده ها و چهار پایان به رنگ های گوناگون (آفریدیم)؛از او تنها دانشمندان(ربّانی)خشیت الهی دارند، بی شک خداوند،عزیز و آمرزنده است. ✍نکته ها: 🔹 «أنعام»جمع«نعم»به معنای شتر است ولی به گاو و گوسفند نیز گفته می شود.گرچه کلمه «دواب»به به معنای است شامل آنها می شود ولی بدلیل و نیاز شدید انسان به این سه حیوان نامشان جدا آمده است. 🔸«خَشِیتُ» ترس همراه با تعظیم و برخاسته از علم و آگاهی است. 🔹 امام صادق علیه السلام فرمودند:« ،کسی است که رفتارش، را تصدیق کند و گرنه عالم نیست». 🔸 این آیه می فرماید: خشیت الهی است و آیه 28 همین سوره می فرماید:خشیت الهی،سبب پندپذیری از انبیا است.پس نتیجه می گیریم که علم باید سبب هشدارپذیری شود. 🔸بنابراین اگر دیدیم که دانشمندان پندپذیر نیستند ولی عوام هشدار پذیرند،باید بگوئیم علمی که در قرآن مطرح است غیر از اصطلاح روز است،بلکه مراد از حقیقت و داشتن نورانیّت و بصیرت و حکمت است و دانشمندان بی تقوی،در آئینه ی قرآن جاهلند؛ 🔹 به عظمت پروردگار،جهل به رسالت و تکلیف در دنیا،جهل به هدف آفرینش،جهل به سرنوشت و قیامت. 🔸 در کنار حرم امام رضا علیه السلام خدمت ی_طباطبایی قدس سره رسیدم و عرض کردم:من در سال های اول تحصیلم همین که مشغول نماز می شدم،حالت گریه و خشوع داشتم،ولی اکنون که با شده ام در نماز ،پس آیه «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» چه می گوید؟ 🔸 ایشان فرمود:علمی که شما دارید،یک سری و است،اگر علم واقعی بود، تو بیش تر می شد. ✍پیام ها: 1- اختلاف انسان ها و حیوانات،یکی از نشانه های و عظمت الهی است. وَ مِنَ النّاسِ ... مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ 2- در امور جسمی و مادّی،انسان در ردیف دیگر است. «وَ مِنَ النّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ» 3- علم و آگاهی بر ،زمینه ی رسیدن به خشیت الهی است. إِنَّما یَخْشَی اللّهَ ... اَلْعُلَماءُ 4- دانشمندان ،به علم واقعی نرسیده اند. «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» 5-اهل بسیار است،امّا تنها عالمان به مقام می رسند. «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»
🔰إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَهً یَرْجُونَ تِجارَهً لَنْ تَبُورَ«29 فاطر » 🔻همانا کسانی که کتاب خدا را می کنند و بر پا می دارند و از آن چه ما روزیشان کرده ایم،پنهان و آشکار می کنند،به دل بسته اند که هرگز زوال نمی پذیرد. ✍نکته ها: 🔹 در آیه قبل سخن از این بود که تنها علما خشیت الهی دارند،گویا این آیه واقعی را شرح می دهد که آنان: 🔸اُنس با قرآن دارند.نماز به پا می دارند و انفاق آنان خالصانه است زیرا هم عَلَنی انفاق می کنند و هم پنهانی و اگر ریاکار بودند تنها علنی انفاق می کردند. 🔹«تَبُورَ» از«بوار»به معنای در تجارت است.از آنجا که این امر موجب فساد و نابودی است به هلاکت هم بوار گفته می شود. 🔸در آیه قبل «یَخْشَی اللّهَ» مطرح شد و در این آیه «یَرْجُونَ» ؛آری،مردان خدا میان خوف و رجا هستند. 🔹 در قرآن ،در کنار هم مطرح شده اند:👇👇👇 🔸«یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ»کتاب خداوند را تلاوت می کنند و نماز به پا می دارند. 🔹«یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ» به کتاب آسمانی تمسک می کنند و نماز به پا می دارند. 🔸«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ» آنچه از کتاب به سوی تو وحی شده تلاوت کن و نماز به پا دارند.
🔰امتیازات با خدا 1- آنچه از سرمایه داریم،(سلامتی،علم،عمر،آبرو،مال و...)از پس به خود او بفروشیم.آری،اگر فرزندی زمین و مصالح و پولی از پدر گرفت و منزلی ساخت بعد افرادی خریدار منزلش شدند که یکی از آنان همان پدر بود،عقل و وجدان می گوید خانه را به پدر بفروشد،زیرا خود و تمام دارایی هایش از اوست و به بیگانه جوانمردی نیست. 2- خداوند به بهای می خرد،ولی دیگران هر چه بخرند، و است، چون ارزان می خرند و زودگذر است. 3- خداوند را می پذیرد، «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ» ولی دیگران کم را نمی پذیرند. 4- خداوند،از روی عفو و اغماض،عیب جنس را می پوشاند و با همان می خرد.در دعای بعد از نماز می خوانیم: 👌خداوندا! اگر در رکوع و سجود نمازم خلل و نقصی است بگیر و نمازم را قبول فرما.در دعای ماه رجب می خوانیم:«خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک» 🔹یعنی باختند کسانی که در خانه غیر تو آمدند و خسارت کردند کسانی که به سراغ دیگران رفتند. ✍پیام ها: 1- تلاوت قرآن(گرچه مستحب است،)امّا قبل از واجبات آمده است. یَتْلُونَ ... أَقامُوا ... أَنْفَقُوا 2- فکر و فرهنگ، ی عمل است. «یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ - أَقامُوا الصَّلاهَ» 3- کسی که عاشقانه مکتب را بپذیرد،نماز و انفاقش قطعی است.(تلاوت کتاب به صورت مضارع آمده که نشانه تداوم عمل و علاقه به تلاوت است، «یَتْلُونَ» ولی نماز و انفاق به صورت ماضی آمده که نشانه قطعی بودن انجام آن است.) «أَقامُوا - أَنْفَقُوا» 4- نماز،باید با به محرومان همراه باشد. «أَقامُوا - أَنْفَقُوا» 5-دارائی های انسان، است. «رَزَقْناهُمْ» 6- اگر توجّه داشته باشیم که دارائی های ما از خداوند است،در انفاق،بخل نمی ورزیم. «أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ» 7- بخشی از داده ها شود،باقی برای خودتان است. «مِمّا رَزَقْناهُمْ» (کلمه «من»به معنای بعضی است) 8-مورد انفاق،تنها نیست بلکه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به مردم کمک کرد. «مِمّا رَزَقْناهُمْ» 9- انفاق،هم سری باشد هم آشکارا.(در انفاق پنهان،خلوص آدمی رشد می کند و در انفاق آشکار،مردم تشویق می شوند.) «سِرًّا وَ عَلانِیَهً» البتّه انفاق برتری دارد،لذا نام آن قبل از انفاق علنی برده شده است. «سِرًّا وَ عَلانِیَهً» 10- امید به رستگاری،باید با و و انفاق همراه باشد وگرنه امید بدون کار،پنداری بیش است. «یَتْلُونَ ، أَقامُوا ، أَنْفَقُوا ، یَرْجُونَ» 11- با داشتن علم و خشیت الهی(که در آیه قبل بود)و با تلاوت قرآن و اقامه نماز و کمک به محرومان،باز هم خود را ندانید،تنها امیدوار باشید. «یَرْجُونَ» 12- در معامله با خدا،حتّی یک زیان نیست. «تِجارَهً لَنْ تَبُورَ» 13- گمان نکنید با انفاق،مال شما تمام می شود. «تِجارَهً لَنْ تَبُورَ» 14- در فرهنگ اسلام،دنیا بازار است و انسان فروشنده و های الهی، سرمایه و انتخاب مشتری با انسان است.او می تواند با خدا معامله کند و می تواند غیر خدا را انتخاب کند.