eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
644 دنبال‌کننده
190 عکس
33 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ مَکْرُ أُولئِکَ هُوَ یَبُورُ «فاطر10» 🔰هر کس خواهان عزّت است،پس عزّت،همه از آن اوست(و به هر که بخواهد می دهد.)تنها سخن(و عقیده ی)پاک به سوی او بالا می رود،و کار شایسته آن را بالا می برد،و کسانی که برای انجام بدی ها نقشه می کشند، برایشان سختی است و نیرنگ آنان است که تباه می شود. ✍نکته ها: 🔹«الْکَلِمُ الطَّیِّبُ» همان شهادت به توحید و رسالت و ولایت است که در روایات آن،اذکاری چون لا اله الا الله و سبحان الله و...مطرح شده است. 🔸 «یَبُورُ» از«بوار»و«بائر»به معنای زیاد و هلاکت است. 🔹برای این آیه ی شریفه دیگری نیز قابل بیان است: 1- کلام نیکو به سوی بالا می رود،ولی عمل صالح به آن رفعت و درجه می بخشد. 2- سخن نیکو هم بالا می رود و هم کارهای خوب را بالا می کشد. 🔺کفّار،یا را در به اشیای مادّی می جویند، «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَهً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا» 🔻و یا آن را از وابستگی به این و آن طلب می کنند. «أَ یَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ» و حال آنکه عزّت تنها نزد خداوند است. «فَلِلّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً» ✍پیام ها: 1- عزّت واقعی،نزد خداست،نه پیش . «فَلِلّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً» 2- عزّت واقعی،در سایه ی ایمان و صالح است. فَلِلّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعاً ... اَلْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ 3- میان عقیده با عمل رابطه ی است و در یکدیگر اثر می گذارند. «الْعَمَلُ الصّالِحُ یَرْفَعُهُ» 4- راه مؤمنان که عزّت را از طریق ایمان و عمل صالح می جویند،راه و تکامل است. «یَصْعَدُ - یرفع»و راه دیگران که عزّت را از طریق فریب و نیرنگ می خواهند محو و هلاکت است. «یَبُورُ» 5-هیچ کس با نیرنگ و به عزّت نمی رسد. «یَبُورُ» @fatemi52
🔰وَ اللّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ وَ ما یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاّ فِی کِتابٍ إِنَّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسِیرٌ«11فاطر» 🔰خداوند،شما را از خاک و سپس از نطفه آفرید؛آن گاه شما را زوج یکدیگر قرار داد،و هیچ ای جز با علم او باردار نشود و نزاید،و هیچ کس عمر طولانی داده نشود و یا از کاسته نشود،مگر آن که در کتاب(علم خدا ثبت گردیده)است؛قطعاً این امر بر خداوند آسان است. ✍نکته ها: 🔹 کلمه ی «مُعَمَّرٍ» به صاحبان طولانی گفته می شود.«عُمر»از عمران و آبادی است و چون انسان در ایام زنده بودن توان آباد کردن دارد،به مدّت حیات او عمر گفته می شود. 🔸در روایات،صدقه و صله ی رحم و احسان به والدین،سبب طول عمر و قطع رحم و جسارت به والدین سبب عمر معرّفی شده است. ✍پیام ها: 1- به منشأ آفرینش خود کنید تا هم به قدرت خداوند پی ببرید و هم گرفتار غفلت و غرور و تکبّر نشوید. «خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ» 2- هم حضرت آدم از است و هم انسان های موجود از نطفه ای که سرچشمه اش خاک است. «خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ» 3- عناصر وجود انسان،خاک و آب است. «تُرابٍ ، نُطْفَهٍ» 4- آفرینش زوج برای انسان،از الهی است. «جَعَلَکُمْ أَزْواجاً» 5-خداوند نسبت به تمام موجود،پیش از تولّد و پیدایش آن آگاه است.«وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلاّ بِعِلْمِهِ» 6- انسان عمر دارد ولی به دلایلی گاهی از آن کاسته می شود. «لا یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ» 7- تمام لحظه های انسان حساب و کتاب دارد. «فِی کِتابٍ» 8-آفریدن انسان از و نطفه و علم به لحظه های عمر انسان،بر خداوند آسان است. «عَلَی اللّهِ یَسِیرٌ» @fatemi52
🔰وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَهً تَلْبَسُونَها وَ تَرَی الْفُلْکَ فِیهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ«12فاطر» 🔰دو دریا یکسان نیستند:این یکی شیرین،لطیف(و)نوشیدنش گواراست،و آن یکی،شور و تلخ است،ولی شما از هر دو گوشت تازه می خورید و زیور(و مروارید)بیرون می آورید و می پوشید.کشتی ها را در آن می بینی که را می شکافند تا از فضل او(روزی)طلبید و شاید شکرگزار باشید. ✍نکته ها: 🔹«عَذْبٌ» به معنای شیرین، «فُراتٌ» به معنای لطیف، «سائِغٌ» به معنای گوارا و «مَواخِرَ» جمع«مأخره»به معنای شکافنده است. 🔸زندگی افراد؛ گاهی شیرین است و گاهی تلخ. گاهی همراه شهرت است و گاهی همراه گمنامی. گاهی همراه غناست،گاهی همراه فقر. گاهی با سلامتی است و گاهی با بیماری. لیکن اگر انسان،صیّاد،غوّاص و ناخدای خوبی باشد،در همه ی شرایط متضادّ می تواند موفّق باشد. وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ ... وَ تَسْتَخْرِجُونَ 🔹 بهره گیری از ماهی و استخراج مواد زینتی و کشتیرانی،برکاتی است که با تلاش انسان همراه است وگرنه برکات دریا بسیار است،از جمله:تشکیل ابرها از بخار دریا،تصفیه هوا، پرورش انواع موجودات آبزی. ✍پیام ها: 1- اول از ها بگویید.(با آن که اکثر دریاها آب شور و تلخ دارند ولی در بیان قرآن اول آب شیرین ذکر شده است.) «هذا عَذْبٌ - هذا مِلْحٌ» 2- خام خواری و گوشت،مورد قبول اسلام نیست. «تَأْکُلُونَ لَحْماً» 3- دریا،بستر خوراک،پوشاک و انسان است. «تَأْکُلُونَ - تَلْبَسُونَها - تَرَی الْفُلْکَ» 4- در تغذیه باید به سراغ تازه رفت. «لَحْماً طَرِیًّا» 5-انسان به زیبائی گرایش فطری دارد و بهره بردن از زینت مورد اسلام است. «تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَهً تَلْبَسُونَها» 6- نعمت های الهی اوست.ما از او طلبی نداریم. «مِنْ فَضْلِهِ» 7- رزق و فضل الهی در تلاش و کوشش خود انسان بدست می آید. «لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» 8-توجّه به نعمت،زمینه ی شدن روح شکرگزاری است. «تَشْکُرُونَ» @fatemi52
🔰یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ«13فاطر» 🔰شب را در روز فرو می برد و روز را در شب داخل می کند.(از یکی می کاهد و به دیگری می افزاید.)و خورشید و ماه را رام و نمود،هر یک از آنها برای مدّتی معین در حرکتند.این است خداوند پروردگار شما، مخصوص اوست.و کسانی که به جای او می خوانید مالکِ پوست هسته ی خرمائی نیستند. ✍نکته ها: 🔹شب و روز به تدریج جای خود را به دیگری می دهند تا از آثار انتقال تاریکی به روشنایی و بالعکس جلوگیری شود. ✍پیام ها: 1- کوتاه و بلند شدن شب و روز و یا انتقال هر یک به دیگری تصادفی نیست. «یُولِجُ» 2- طبیعت خداست. سَخَّرَ الشَّمْسَ ... 3- حرکات ماه و ،زمان بندی و پایانی دارد. «یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی» 4- از توجّه به آفرینش و و زمان بندی شده،توحید خود را تقویت کنید. «ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ» 5-در شیوه ی تبلیغ،ابتدا چهره ی را تبیین کنید،بعد با چهره مقایسه نمایید. «ذلِکُمُ اللّهُ - وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ» 6- دعا و طلب باید از مقام برتر باشد؛بت ها نه برتر از شما هستند و نه سود و زیانی. «ما یَمْلِکُونَ» 7- انسان،به کجا می رود؟ قدرت الهی «لَهُ الْمُلْکُ» را رها کرده،به سراغ موجوداتی می رود که هیچ قدرتی ندارند. «ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ» 8-در شیوه ی تبلیغ،از هایی استفاده کنید که همه ی مردم در همه ی زمان ها و مکان ها آن را بفهمند. «قِطْمِیرٍ» @fatemi52
🔰إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ«14فاطر» 🔰اگر آن(بت)ها را بخوانید،دعای شما را نمی شنوند و اگر بشنوند پاسخی به شما ندهند، و روز شرک شما را انکار خواهند کرد،و هیچ کس مانند(خداوند)خبیر،تو را(به حقیقت کارها)آگاه نکند. ✍نکته ها: 🔹* فرقه ای از مسلمانان(وهّابیون)برای تأیید عقاید خود مبنی بر جایز نبودن به پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به این آیه استدلال می کنند،غافل از آن که این آیات درباره ی توسّل به بت هاست نه اولیای الهی که حتّی پس از مرگ آنان نیز با آنها سخن می گوید.در آیات متعدّدی از قرآن خداوند به انبیا سلام کرده از جمله: «سَلامٌ عَلی إِبْراهِیمَ» ، «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هارُونَ» 🔸و راستی اگر آنان سلام خدا را نشنوند پس سلام چه معنایی دارد؟! گویا برزخی که شهدا دارند مورد قبول این گروه نیست! 🔹در روایات زیادی آمده است که پیامبر اسلام با مردگان سخن گفته،از جمله:در سر چاه بدر به کشتگان کفّار که در چاه افتاده بودند آنگونه گفتگو کرد که مورد اعتراض قرار گرفت که چگونه با مرده حرف می زنی،ولی فرمود:«شما از آنان شنواتر نیستید». ✍پیام ها: 1- برای شرک زدایی،از استدلالی دریغ نکنید.«ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ» (آیه قبل) «لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ» سخن و ناله شما را نمی شنوند. «مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ» بر فرض بشنوند پاسخ نمی دهند. «یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ» در قیامت حتّی معبودها از مشرکان متنفر خواهند بود. 2- بشر به جایی می رسد که خدای شنوای پاسخ دهنده «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» را رها کرده،به سراغ جمادات کر و کور و بی خاصیّت می رود. إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا ... مَا اسْتَجابُوا 3- معبودهای پوشالی،در قیامت از مشرکان برائت می جویند. «یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ» و می گویند:شما ما را پرستش نمی کردید بلکه بنده خیالات و هوس های خود بودید. «وَ قالَ شُرَکاؤُهُمْ ما کُنْتُمْ إِیّانا تَعْبُدُونَ» 4- شرک نه در دنیا می دهد، «مَا اسْتَجابُوا» و نه در آخرت. «یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ» 5-خبرهای مهم را از اهل خبره بگیرید. «وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ» 6- اخبار قیامت را جز از طریق نمی توان دریافت. «وَ یَوْمَ الْقِیامَهِ ... لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ» @fatemi52
یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ«15» ای مردم! این شمایید که به خداوند نیاز دارید و(تنها)خداوند،بی نیاز و ستوده است. نکته ها: * دعوت خدا از مردم،نشانه ی نیاز او به مردم نیست.همان گونه که اگر گفتیم مردم خانه های خود را رو به خورشید بسازند،این دعوت نشانه ی نیاز خورشید به ما نیست،بلکه نشانه ی نیاز ما به نور است. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ» * یکی از راه های مبارزه با غرور و تکبّر،دعوت انسان به درگاه خداست تا انسان به ضعف و جهل و فقر و نیاز خود پی ببرد. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ» پیام ها: 1- هیچ کس از خدا بی نیاز نیست. «یا أَیُّهَا النّاسُ» 2- همه ی موجودات فقیرند،لیکن چون انسان ادّعا و سرکشی می کند باید مهار شود. «یا أَیُّهَا النّاسُ» 3- نقش واسطه ها و وسایل و علل را قبول داریم،امّا تمام اسباب و علل نیز در تأثیرگذاری به او محتاجند. «هُوَ الْغَنِیُّ» 4- غنّی واقعی و مطلق و کامل،تنها اوست. «وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ» 5-معمولاً اغنیا،محبوب نیستند و در تیررس جسارت ها،حسادت ها،رقابت ها و سرقت ها هستند امّا خداوند،غنی حمید است. «وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» 6- خداوند غنای خود را در راه رفع نیاز و نفع مخلوقات به کار می برد و لذا مورد ستایش است. «الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»
إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ«16» اگر بخواهد شما را می برد و آفریده ی جدیدی می آورد. وَ ما ذلِکَ عَلَی اللّهِ بِعَزِیزٍ«17» و این کار بر خداوند سخت نیست. نکته ها: * در آیه 133 سوره ی انعام مشابه آیه 16 را خواندیم که می فرمود: «وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَهِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ ما یَشاءُ کَما أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّهِ قَوْمٍ آخَرِینَ» پروردگار تو بی نیاز و صاحب رحمت است،اگر بخواهد شما را می برد و بعد از شما هر که را بخواهد جایگزین می کند،همان گونه که شما را جایگزین پیشینیان قرار داد. پیام ها: 1- اگر انسان زیر پای خود را سست و خطرناک بداند،آرام تر می رود. «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ» 2- از نشانه های فقر انسان،امکان نابود شدن اوست. أَنْتُمُ الْفُقَراءُ ... یُذْهِبْکُمْ 3- بیان قدرت الهی،راهی برای دعوت مردم و تهدیدی برای سرکشان است. «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ» 4- قدرت الهی در بردن و آوردن مخلوقات یکسان است. «یُذْهِبْکُمْ - یَأْتِ» 5-دست خداوند در آفرینش باز است و قدرت او بن بست ندارد. «یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» 6- مدیر باید جلو غرور و انحصارطلبی زیردستان خود را بگیرد. «یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» 7- قدرت الهی را جدّی بگیریم. «وَ ما ذلِکَ عَلَی اللّهِ بِعَزِیزٍ»
وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْری وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَهٌ إِلی حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ مَنْ تَزَکّی فَإِنَّما یَتَزَکّی لِنَفْسِهِ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ«18» و هیچ فردی بار(گناه)دیگری را بر دوش نکشد،و اگر سنگین باری برای حمل بارش،حتّی از نزدیکان خود دعوتی کند،چیزی از بارش حمل نشود(و کسی به او رحم نکند.)تو تنها کسانی را که در نهان از پروردگارشان می ترسند و نماز به پا می دارند هشدار می دهی،و هر کس(از گناه)پاک شود،پس این پاکی به نفع خود اوست و بازگشت(همه)تنها به سوی خداوند است. نکته ها: * کلمه ی «وِزْرَ» به معنای سنگینی و بار است. «مُثْقَلَهٌ» یعنی سنگین بار.«حمل»بارِ پشت و «حمل»بار شکم را گویند.[47] * در قرآن می خوانیم که گروهی برای اغفال و فریب دیگران می گویند: «اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ» [48]ما گناه شما را به دوش می گیریم این آیه جواب آنها را می دهد. سؤال: آیا می توان به استناد این آیه که در قیامت بار هر کس به دوش خود اوست و ضربه ای به دیگری نمی زند،بگوئیم پس ما کاری به گناهکاران نداشته باشیم زیرا بار گناهشان به دوش خودشان است و به ما کاری ندارد؟ پاسخ: این آیه،توجیه سکوت در برابر منکرات نیست زیرا خود سکوت،گناهی است بر گردن افراد ساکت.وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است ولی اگر گوش ندادند گناهشان به دوش ما نیست. * گرچه هر کس تنها مسئول کار خویش است،امّا اگر کسی راه و سنّت غلطی را در جامعه پایه گزاری کرد علاوه بر منحرفان،این سنّت گزار نیز مسئول است زیرا راهنمای انحراف و گناه،شریک در انحراف و گناه است. پیام ها: 1- بر اساس عدالت،هر کس باید بار خودش را بر دوش کشد. لا تَزِرُ وازِرَهٌ ... 2- گناه خود را به گردن نیاکان،دوستان و محیط نیاندازیم. «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ» 3- حساب و کتاب هر کس در قیامت،جداگانه است. «لا تَزِرُ وازِرَهٌ» 4- گناه،بار است. «وِزْرَ - مُثْقَلَهٌ» 5-در قیامت روابط خویشاوندی در قیامت هیچ تأثیری در سرنوشت انسان ندارد و بستگان باری از دوش انسان بر نمی دارند. «وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی» 6- خشیت و نماز به انسان قابلیّت پذیرش می دهد. إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ ... 7- تزکیه از طریق تقوا و نماز به دست می آید. «یَخْشَوْنَ - أَقامُوا الصَّلاهَ - تَزَکّی» 8-تزکیه ی انسان،به سود خود اوست. «لِنَفْسِهِ» 9- ممکن است سود تزکیه را در دنیا دریافت نکنید ولی در آخرت قطعاً دریافت می کنید. «إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» 10- هستی،هدفمند و دارای حرکت تکاملی است. «إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»
سوره فاطر👇
وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ«19» (کافر و مؤمن یکسان نیستند چنانکه)نابینا و بینا یکسان نیستند. وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ«20» تاریکی و روشنایی(نیز یکسان نیستند). پیام ها: 1- مقایسه خوبی ها و بدی ها و کمالات و کمبودها،یکی از بهترین راه های آموزش و تعلیم است. وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی ... 2- راه حقّ یکی بیش نیست. «النُّورُ» به صورت مفرد آمده)ولی راه های انحرافی زیاد است. «الظُّلُماتُ» وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ«21» و سایه و گرمای آفتاب(یکسان نیستند). وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ«22» إِنْ أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ«23» و زندگان و مردگان یکسان نیستند.همانا خداوند(حقّ را)به هر کس که بخواهد می شنواند و تو هرگز نمی توانی به کسانی که در گورها هستند (حقّ را)بشنوانی.تو جز بیم دهنده ای(بیش)نیستی. نکته ها: * کلمه«ظل»به معنای سایه و کلمه«حرور»به معنای باد داغ و سوزان است. * در این آیات،مؤمن و کافر به چهار چیز تشبیه شده اند که نتیجه این چهار مقایسه و تشبیه آن است که مؤمن از نظر شخصیّت و سرنوشت با کافر یکسان نیست. مؤمن به بینا و کافر به نابینا. مؤمن به نور و کافر به تاریکی. مؤمن به سایه آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ. مؤمن به زنده و کافر به مرده. * مؤمن،رو به رشد و حرکت است،زیرا هم چشم حقیقت بین،هم نور دارد،هم نفس پاک و هم دل زنده.امّا کافر حاضر نیست حقیقت را ببیند و به خاطر سنگدلی،آن را نمی پذیرد و به دلیل ظلمات جهل و تعصّب و تحجّر در راه حقّ حرکت نمی کند. پیام ها: 1- مؤمنان،مردمی زنده دل و برخوردار از حیات حقیقی هستند.ایمان به فرد و جامعه حیات می بخشد و کفر عامل مرگ فرد و جامعه است. «ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» 2- رسالت پیامبر هشدار است نه اجبار «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» 3- شرط أثرگذاری تبلیغ آمادگی مردم است وگرنه تبلیغ پیامبر نیز بی اثر خواهد بود. «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ«24» همانا ما تو را به حقّ برای بشارت و هشدار فرستادیم و هیچ امّتی نبوده مگر آن که در آن هشدار دهنده ای گذشته است. پیام ها: 1- خداوند حقّ است و نظام تربیتی از طریق انبیا را هم بر اساس حقّ قرار داده است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» 2- بیم و امید در کنار هم کارساز است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً» 3- با این که وظیفه ی انبیا بشارت و انذار است،امّا به دلیل غفلت مردم،هشدار انبیا بیش تر بوده است. «إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» 4- هرگز زمین از حجّت الهی خالی نبوده است. «إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ«25» و اگر تو را تکذیب می کنند(نگران مباش،زیرا)بدون شک کفّاری که پیش از آنان بودند نیز(انبیا را)تکذیب نمودند،پیامبرانشان همراه با معجزه ها و دلایل آشکار و نوشته ها و کتاب روشنگر به سراغشان آمدند(امّا آنان ایمان نیاوردند). ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ«26» سپس کسانی را که کفر ورزیدند(به مؤاخذه و مجازات)گرفتم،پس کیفر من چگونه است؟ نکته ها: * «زبر»جمع«زبور»به معنای کتاب هایی است که از نوعی برجستگی برخوردار باشد. پیام ها: 1- آشنایی با مشکلات دیگران،مایه ی تسلّی انسان است. «إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ» 2- انبیا،بهترین ابزار هدایت را با خود داشتند.«البینات- الزبر- الکتاب» 3- تکذیب انبیا از روی عمد و لجاجت و با علم و آگاهی از محتوای دعوت آنان بوده است. کَذَّبَ الَّذِینَ ... جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ 4- قهر خداوند،بعد از اتمام حجت است. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ... ثُمَّ أَخَذْتُ 5-بیان قهر و قدرت خداوند در کیفر کفّار،مایه ی تسلّی مؤمنان و پیروان حقّ است. «ثُمَّ أَخَذْتُ» 6- قهر خداوند،گاهی در دنیاست. «ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» (کفّار گمان نکنند رها و مورد غفلت هستند.) 7- کفر،عامل هلاکت است. «أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» 8-مانور قدرت،لازم است.عذاب کافران،هراس انگیز و شگفت انگیز بوده است. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» 9- از سرنوشت جوامع کفرپیشه عبرت بگیرید. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ«27» آیا ندیده ای که خداوند از آسمان،آبی فرو فرستاد،پس به واسطه ی آن میوه هایی رنگارنگ(از زمین)بیرون آورد
🔰وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی وَ الْبَصِیرُ«19فاطر» (کافر و مؤمن یکسان نیستند چنانکه)نابینا و بینا یکسان نیستند. 🔰وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ«20فاطر» 🔺تاریکی و روشنایی(نیز یکسان نیستند). ✍پیام ها: 1- مقایسه خوبی ها و بدی ها و کمالات و کمبودها،یکی از بهترین های_آموزش و تعلیم است. وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمی ... 2- راه بیش نیست. «النُّورُ» به صورت مفرد آمده)ولی راه های انحرافی است. «الظُّلُماتُ» 🔰وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ«21فاطر» 🔺و سایه و گرمای آفتاب(یکسان نیستند). 🔰وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ«22» إِنْ أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ«23فاطر» 🔻و زندگان و مردگان یکسان نیستند.همانا خداوند(حقّ را)به هر کس که بخواهد می شنواند و تو نمی توانی به کسانی که در هستند (حقّ را)بشنوانی.تو جز بیم دهنده ای(بیش)نیستی. ✍نکته ها: 🔸 کلمه«ظل»به معنای سایه و کلمه«حرور»به معنای و سوزان است. 🔹 در این آیات،مؤمن و کافر به چیز شده اند که نتیجه این و تشبیه آن است که مؤمن از نظر و با کافر یکسان نیست. مؤمن به بینا و کافر به نابینا. مؤمن به نور و کافر به تاریکی. مؤمن به سایه آرام بخش و کافر به باد سوزان و داغ. مؤمن به زنده و کافر به مرده. 🔸 مؤمن،رو به رشد و حرکت است،زیرا هم بین،هم نور دارد،هم و هم دل زنده. 🔹.امّا کافر حاضر نیست حقیقت را ببیند و به خاطر سنگدلی،آن را نمی پذیرد و به دلیل ظلمات و تعصّب و در راه حقّ حرکت نمی کند. پیام ها: 1- مؤمنان،مردمی و برخوردار از حیات حقیقی هستند. 👌ایمان به فرد و جامعه می بخشد و کفر عامل مرگ فرد و جامعه است. «ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ» 2- رسالت پیامبر است نه «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» 3- شرط أثرگذاری تبلیغ است وگرنه تبلیغ پیامبر نیز بی اثر خواهد بود. «ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ»
🔰إِنّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ«24فاطر» 🔺همانا ما تو را به حقّ برای و فرستادیم و هیچ امّتی نبوده مگر آن که در آن هشدار دهنده ای گذشته است. ✍پیام ها: 1- خداوند حقّ است و از طریق انبیا را هم بر اساس حقّ قرار داده است. «أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ» 2- و در کنار هم کارساز است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً» 3- با این که وظیفه ی انبیا بشارت و انذار است،امّا به دلیل مردم،هشدار انبیا بیش تر بوده است. «إِنْ مِنْ أُمَّهٍ إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» 4- هرگز زمین از خالی نبوده است. «إِلاّ خَلا فِیها نَذِیرٌ» وَ
🔰إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ«25فاطر» 🔺و اگر تو را تکذیب می کنند(نگران مباش،زیرا)بدون شک که پیش از آنان بودند نیز(انبیا را)تکذیب نمودند،پیامبرانشان همراه با ها و دلایل آشکار و نوشته ها و روشنگر به سراغشان آمدند(امّا آنان ایمان نیاوردند). 🔰ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ«26فاطر» 🔺سپس کسانی را که کفر ورزیدند(به مؤاخذه و مجازات)گرفتم،پس کیفر من چگونه است؟ ✍نکته ها: 🔻 «زبر»جمع«زبور»به معنای کتاب هایی است که از نوعی برجستگی برخوردار باشد. ✍پیام ها: 1- آشنایی با دیگران،مایه ی انسان است. «إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ» 2- انبیا،بهترین را با خود داشتند.«البینات- الزبر- الکتاب» 3- تکذیب انبیا از روی و لجاجت و با علم و آگاهی از محتوای دعوت آنان بوده است. کَذَّبَ الَّذِینَ ... جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتابِ الْمُنِیرِ 4- قهر خداوند،بعد از است. جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ ... ثُمَّ أَخَذْتُ 5-بیان قهر و قدرت خداوند در کیفر کفّار،مایه ی و پیروان حقّ است. «ثُمَّ أَخَذْتُ» 6- قهر خداوند،گاهی در دنیاست. «ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» (کفّار گمان نکنند رها و مورد غفلت هستند.) 7- کفر، است. «أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا» 8-مانور ،لازم است.عذاب کافران،هراس انگیز و شگفت انگیز بوده است. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ» 9- از سرنوشت جوامع عبرت بگیرید. «فَکَیْفَ کانَ نَکِیرِ»
🔰الَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ«27فاطر» 🔻آیا ندیده ای که خداوند از آسمان،آبی فرو فرستاد،پس به واسطه ی آن میوه هایی رنگارنگ(از زمین)بیرون آورد یم.و از بعضی کوه ها(رگه ها و)راه های سفید و سرخ،به رنگ های گوناگون و کاملاً سیاه(بیرون آوردیم). ✍نکته ها: 🔹 «جُدَدٌ» ،جمع«جده»و«جاده»به معنای راه است، «بِیضٌ» جمع«أبیض»به معنای سفید، «حُمْرٌ» جمع«أحمر»به معنای سرخ و «سُودٌ» جمع«أسود»به معنای سیاه است. 🔸 «غَرابِیبُ» به معنای سیاه پر رنگ است و شاید دلیل آن که عرب ها به کلاغ،غُراب می گویند چون رنگش سیاه است. 🔹 گرچه در این آیات،سه رنگ سفید و سرخ و سیاهِ کوه ها را ذکر کرده است ولی با تعبیر «مُخْتَلِفاً أَلْوانُها» اشاره می کند که کوه ها منحصر در این سه رنگ نیستند. ✍پیام ها: 1- با سؤال، ها را بیدار کنید. «أَ لَمْ تَرَ» 2-خطاب به پیامبر در حقیقت به است. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ» 3- خداوند،نظام هستی را بر اساس و معلول قرار داده است.سبب روئیدن گیاه،آب است. «فَأَخْرَجْنا بِهِ» 4- خداوند از آب و زمین یک رنگ،میوه های رنگارنگ می آفریند. «ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها» 5-خطوط و رگه های رنگارنگ در ها تصادفی نیست. «جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ - غَرابِیبُ سُودٌ»
🔰وَ مِنَ النّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ«28 فاطر » 🔻و همچنین از مردم و جنبنده ها و چهار پایان به رنگ های گوناگون (آفریدیم)؛از او تنها دانشمندان(ربّانی)خشیت الهی دارند، بی شک خداوند،عزیز و آمرزنده است. ✍نکته ها: 🔹 «أنعام»جمع«نعم»به معنای شتر است ولی به گاو و گوسفند نیز گفته می شود.گرچه کلمه «دواب»به به معنای است شامل آنها می شود ولی بدلیل و نیاز شدید انسان به این سه حیوان نامشان جدا آمده است. 🔸«خَشِیتُ» ترس همراه با تعظیم و برخاسته از علم و آگاهی است. 🔹 امام صادق علیه السلام فرمودند:« ،کسی است که رفتارش، را تصدیق کند و گرنه عالم نیست». 🔸 این آیه می فرماید: خشیت الهی است و آیه 28 همین سوره می فرماید:خشیت الهی،سبب پندپذیری از انبیا است.پس نتیجه می گیریم که علم باید سبب هشدارپذیری شود. 🔸بنابراین اگر دیدیم که دانشمندان پندپذیر نیستند ولی عوام هشدار پذیرند،باید بگوئیم علمی که در قرآن مطرح است غیر از اصطلاح روز است،بلکه مراد از حقیقت و داشتن نورانیّت و بصیرت و حکمت است و دانشمندان بی تقوی،در آئینه ی قرآن جاهلند؛ 🔹 به عظمت پروردگار،جهل به رسالت و تکلیف در دنیا،جهل به هدف آفرینش،جهل به سرنوشت و قیامت. 🔸 در کنار حرم امام رضا علیه السلام خدمت ی_طباطبایی قدس سره رسیدم و عرض کردم:من در سال های اول تحصیلم همین که مشغول نماز می شدم،حالت گریه و خشوع داشتم،ولی اکنون که با شده ام در نماز ،پس آیه «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» چه می گوید؟ 🔸 ایشان فرمود:علمی که شما دارید،یک سری و است،اگر علم واقعی بود، تو بیش تر می شد. ✍پیام ها: 1- اختلاف انسان ها و حیوانات،یکی از نشانه های و عظمت الهی است. وَ مِنَ النّاسِ ... مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ 2- در امور جسمی و مادّی،انسان در ردیف دیگر است. «وَ مِنَ النّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ» 3- علم و آگاهی بر ،زمینه ی رسیدن به خشیت الهی است. إِنَّما یَخْشَی اللّهَ ... اَلْعُلَماءُ 4- دانشمندان ،به علم واقعی نرسیده اند. «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» 5-اهل بسیار است،امّا تنها عالمان به مقام می رسند. «إِنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»
🔰إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَهً یَرْجُونَ تِجارَهً لَنْ تَبُورَ«29 فاطر » 🔻همانا کسانی که کتاب خدا را می کنند و بر پا می دارند و از آن چه ما روزیشان کرده ایم،پنهان و آشکار می کنند،به دل بسته اند که هرگز زوال نمی پذیرد. ✍نکته ها: 🔹 در آیه قبل سخن از این بود که تنها علما خشیت الهی دارند،گویا این آیه واقعی را شرح می دهد که آنان: 🔸اُنس با قرآن دارند.نماز به پا می دارند و انفاق آنان خالصانه است زیرا هم عَلَنی انفاق می کنند و هم پنهانی و اگر ریاکار بودند تنها علنی انفاق می کردند. 🔹«تَبُورَ» از«بوار»به معنای در تجارت است.از آنجا که این امر موجب فساد و نابودی است به هلاکت هم بوار گفته می شود. 🔸در آیه قبل «یَخْشَی اللّهَ» مطرح شد و در این آیه «یَرْجُونَ» ؛آری،مردان خدا میان خوف و رجا هستند. 🔹 در قرآن ،در کنار هم مطرح شده اند:👇👇👇 🔸«یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ»کتاب خداوند را تلاوت می کنند و نماز به پا می دارند. 🔹«یُمَسِّکُونَ بِالْکِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ» به کتاب آسمانی تمسک می کنند و نماز به پا می دارند. 🔸«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ» آنچه از کتاب به سوی تو وحی شده تلاوت کن و نماز به پا دارند.
🔰امتیازات با خدا 1- آنچه از سرمایه داریم،(سلامتی،علم،عمر،آبرو،مال و...)از پس به خود او بفروشیم.آری،اگر فرزندی زمین و مصالح و پولی از پدر گرفت و منزلی ساخت بعد افرادی خریدار منزلش شدند که یکی از آنان همان پدر بود،عقل و وجدان می گوید خانه را به پدر بفروشد،زیرا خود و تمام دارایی هایش از اوست و به بیگانه جوانمردی نیست. 2- خداوند به بهای می خرد،ولی دیگران هر چه بخرند، و است، چون ارزان می خرند و زودگذر است. 3- خداوند را می پذیرد، «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ» ولی دیگران کم را نمی پذیرند. 4- خداوند،از روی عفو و اغماض،عیب جنس را می پوشاند و با همان می خرد.در دعای بعد از نماز می خوانیم: 👌خداوندا! اگر در رکوع و سجود نمازم خلل و نقصی است بگیر و نمازم را قبول فرما.در دعای ماه رجب می خوانیم:«خاب الوافدون علی غیرک و خسر المتعرضون الا لک» 🔹یعنی باختند کسانی که در خانه غیر تو آمدند و خسارت کردند کسانی که به سراغ دیگران رفتند. ✍پیام ها: 1- تلاوت قرآن(گرچه مستحب است،)امّا قبل از واجبات آمده است. یَتْلُونَ ... أَقامُوا ... أَنْفَقُوا 2- فکر و فرهنگ، ی عمل است. «یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ - أَقامُوا الصَّلاهَ» 3- کسی که عاشقانه مکتب را بپذیرد،نماز و انفاقش قطعی است.(تلاوت کتاب به صورت مضارع آمده که نشانه تداوم عمل و علاقه به تلاوت است، «یَتْلُونَ» ولی نماز و انفاق به صورت ماضی آمده که نشانه قطعی بودن انجام آن است.) «أَقامُوا - أَنْفَقُوا» 4- نماز،باید با به محرومان همراه باشد. «أَقامُوا - أَنْفَقُوا» 5-دارائی های انسان، است. «رَزَقْناهُمْ» 6- اگر توجّه داشته باشیم که دارائی های ما از خداوند است،در انفاق،بخل نمی ورزیم. «أَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ» 7- بخشی از داده ها شود،باقی برای خودتان است. «مِمّا رَزَقْناهُمْ» (کلمه «من»به معنای بعضی است) 8-مورد انفاق،تنها نیست بلکه از علم و آبرو و قدرت نیز باید به مردم کمک کرد. «مِمّا رَزَقْناهُمْ» 9- انفاق،هم سری باشد هم آشکارا.(در انفاق پنهان،خلوص آدمی رشد می کند و در انفاق آشکار،مردم تشویق می شوند.) «سِرًّا وَ عَلانِیَهً» البتّه انفاق برتری دارد،لذا نام آن قبل از انفاق علنی برده شده است. «سِرًّا وَ عَلانِیَهً» 10- امید به رستگاری،باید با و و انفاق همراه باشد وگرنه امید بدون کار،پنداری بیش است. «یَتْلُونَ ، أَقامُوا ، أَنْفَقُوا ، یَرْجُونَ» 11- با داشتن علم و خشیت الهی(که در آیه قبل بود)و با تلاوت قرآن و اقامه نماز و کمک به محرومان،باز هم خود را ندانید،تنها امیدوار باشید. «یَرْجُونَ» 12- در معامله با خدا،حتّی یک زیان نیست. «تِجارَهً لَنْ تَبُورَ» 13- گمان نکنید با انفاق،مال شما تمام می شود. «تِجارَهً لَنْ تَبُورَ» 14- در فرهنگ اسلام،دنیا بازار است و انسان فروشنده و های الهی، سرمایه و انتخاب مشتری با انسان است.او می تواند با خدا معامله کند و می تواند غیر خدا را انتخاب کند.
🔰لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ«30فاطر» 🔺خداوند پاداش آنان را به طور کند و از فضل خویش به آنان بیفزاید،چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است. ✍نکته ها: 🔹 در تمام کلمات این آیه، و لطف الهی می درخشد: پاداش به طور کامل. «لِیُوَفِّیَهُمْ» 🔸با این که سرمایه و توفیق عمل از اوست،باز هم نام پاداش بر آن نهاده است. «أُجُورَهُمْ» 🔹زیاد شدن الطاف و پاداش ها از سوی خداوند. «یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» ✍پیام ها: 1- عمل برای دریافت ،ضرری به اخلاص نمی زند. «لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ» 2- خداوند هم می دهد،هم اضافه می دهد. «لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ» 3- اجر کامل برخاسته از بودن خداوند است. لِیُوَفِّیَهُمْ ... شَکُورٌ 4- خداوند از تلاش ها قدردانی کرده و ها را می پوشاند،ما نیز در برابر خدمات دیگران قدرشناس باشیم و از لغزش های آنان بگذریم. «إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ»
🔰وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ«31فاطر» 🔺و آن چه از کتاب به سوی تو وحی کردیم،همان حقّ است که کننده ی کتاب های پیش از آن است؛قطعاً خداوند نسبت به بندگانش و بینا است. ✍پیام ها: 1- در قرآن،سخن باطل،خرافه،گزافه و بی وجود ندارد. «هُوَ الْحَقُّ» 2- میزان هر کلام و کتابی،قرآن است. «هُوَ الْحَقُّ» 3- کتب آسمانی، یکدیگرند. «مُصَدِّقاً» 4- خداوند هم به نیاز بشر به آگاه است،و هم به لیاقت پیامبر برای دریافت وحی. ( «لَخَبِیرٌ» آگاه از باطن و «بَصِیرٌ» آگاه از ظاهر است.) «بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ»
🔰ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ«32فاطر » 🔺آنگاه این کتاب(قرآن)را به گروهی از بندگانمان که(آنان را)برگزیدیم به میراث دادیم،پس برخی از بندگان ما(در عمل به کتاب)بر خود و بعضی میانه رو و برخی با اذن الهی نسبت به کارهای خیر سبقت گیرند، که این همان فضل بزرگ الهی است. ✍نکته ها: 🔹در مورد این آیه ی شریفه،آن چه را از میان اقوال متعدّد انتخاب کردم و با روایات نیز سازگار است،این است که خداوند می فرماید: 👌قرآن را به برگزیدگان از بندگانم پس از پیامبر، که همان امامان معصوم علیهم السلام از ذرّیه ی حضرت علیها السلام باشند به میراث دادیم و دلیل آن که علوم قرآن را به برگزیدگان دادیم این است که بعضی از بندگان،ظالم و برخی میانه رو و بعضی که به گفته ی روایات، پیامبرند در همه ی کارهای خیر سبقت می گیرند و تنها این گروه سوّم برگزیده اند،نه همه. 🔹 در روایات متعدّد می خوانیم که ائمّه معصومین علیهم السلام فرموده اند: 👌«بندگان برگزیده ی خدا که وارث کتابند،ما اهل بیت رسول اللّه صلی الله علیه و آله هستیم». ✍پیام ها: 1- قرآن،به کافی نیست،حامی و مجری لازم دارد. «أَوْرَثْنَا الْکِتابَ» 2- کسی و اعطای مسئولیّت های دینی را دارد که به حال بندگانش آگاهی داشته باشد. «إِنَّ اللّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ - ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا» 3- دلیل محروم شدن از ،خود ما هستیم. «فَمِنْهُمْ ظالِمٌ - وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ» 4- شرط دریافت ،سبقت در همه ی کارهای خیر است نه انجام بعضی. «بِالْخَیْراتِ» 5-انتخاب خداوند،حکیمانه است.کسانی وارث علوم قرآنند که در گیرند. «سابِقٌ بِالْخَیْراتِ» 6- ظلم،از سوی است، «ظالِمٌ لِنَفْسِهِ» ولی توفیق سبقت در خوبی ها، به اذن خداست. «سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللّهِ» 7- میراث بردن از قرآن، الهی است. «ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ»
🔰جَنّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ«33 فاطر» 🔻(پاداش الهی و آن فضل بزرگ،)باغ هایی همیشه سرسبز است که به آنها وارد خواهند شد،و در آنها با از طلا و مروارید زینت می شوند و لباس آنان در آن جا(از)ابریشم است. ✍نکته ها: 🔹 کلمه ی «أَساوِرَ» جمع«سوار»،معرّب«دستواره»از کلمات فارسی است که وارد زبان عربی شده است. ✍پیام ها: 1- تکثّر و ها،یک ارزش است. «جَنّاتُ» 2- از غافل نشویم. «جَنّاتُ عَدْنٍ - یُحَلَّوْنَ» 3- پاداش محرومیّت موقت،کامیابی دائمی است.(اگر طلا و ابریشم،در چند روز دنیا بر مردان حرام شد،در بهشت،از آن بهره مند می شوند.) یُحَلَّوْنَ ... مِنْ ذَهَبٍ ... 4- معاد، است.(طلا و لؤلؤ مربوط به زینت بدن مادّی است.) «أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ»
🔰وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ«34 فاطر» 🔻و گویند:سپاس برای خداوندی است که اندوه را از ما زدود،همانا پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است. ✍پیام ها: 1- شعار اهل ،ستایش خداست. «وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ» 2- در فضای بهشت،غم و نیست. «أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» 3- در بهشت،در کنار نعمت های مادّی(در آیه ی قبل)آرامش روحی مطرح است. «أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ» 4- بهشت،به خاطر و سپاس گزاری خداوند،به بهشتیان می رسد. «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ» 5-پوشاندن لغزش ها و از بندگان شایسته از شئون ربوبیّت است. «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ» 6- اهل بهشت، برجستگی هایی هستند که خداوند قدردان و سپاسگزار آنان است. «لَغَفُورٌ شَکُورٌ»
🔰اَلَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَهِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ«35 فاطر» 🔻خداوندی که ما را از فضل خویش در سرای ابدی جای داد که در آن جا به ما نمی رسد و درماندگی به سراغ ما نمی آید. ✍نکته ها: 🔹«نَصَبٌ» به معنای تعب و رنج و «لُغُوبٌ» به معنای عجز و ناتوانی است و گاهی در افسردگی بکار می رود. 🔸در کشورهای مترقّی و خانواده های مرفّه،آسایش پیدا می شود ولی است، امّا اهل بهشت هم در آسایش کاملند و هم از غم ها و تحیّرها دور. ✍پیام ها: 1- بهشت،ابدی است. «دارَ الْمُقامَهِ» 2- بهشتیان،نعمت ها را از می دانند،نه از عمل خود. «مِنْ فَضْلِهِ» 3- رنج و غم با حتّی تماس ندارد. «لا یَمَسُّنا» 4- طول ع
مر بیش از حدّ در دنیا،خستگی آور است ولی در بهشت نه خستگی وجود دارد و نه غم. لا یَمَسُّنا ... نَصَبٌ ... لُغُوبٌ 5-آسایش و آرامش بهشت،حتمی است.(جمله ی «لا یَمَسُّنا» تکرار شده است)
🔰وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها کَذلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ«36 فاطر» 🔺و کسانی که کفر ورزیدند،برایشان است،نه بر آنها حکم می شود که بمیرند و نه از عذاب دوزخ تخفیفی برایشان هست؛ما این گونه هر ناسپاسی را کیفر می دهیم. ✍نکته ها: 🔹در کنار وعده های بهشت،وعیدهای دوزخ بیان می شود تا میان و امید تعادل باشد. 🔸اهل دوزخ دو تقاضا دارند،یک بار می گویند: «لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّکَ»خدا ما را مرگ دهد تا راحت شویم.خداوند می فرماید: «لا یُقْضی عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا» در دوزخ مرگی در کار نیست که دوزخیان بمیرند و از عذاب نجات یابند؛بار دیگر می خواهند لااقل تخفیفی به آنان داده شود: «یُخَفِّفْ عَنّا یَوْماً مِنَ الْعَذابِ» این آیه می فرماید: «لا یُخَفَّفُ» تخفیفی در کار نیست. ✍پیام ها: 1- کسی که از کافر بودن،به بودن رسید و تمام درهای سعادت را به روی خود بست،تمام درهای نجات نیز به او بسته خواهد شد؛در آن جا نه مرگ است و نه تخفیف. «فَیَمُوتُوا وَ لا یُخَفَّفُ» 2- کفر،نوعی است. اَلَّذِینَ کَفَرُوا ... کُلَّ کَفُورٍ 3- فرد مهم نیست،خصلت است. «کُلَّ کَفُورٍ»
🔰وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا فَما لِلظّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ«37 فاطر» 🔺و آن کفّار در دوزخ ناله می زنند(و می گویند:)پروردگارا! 🔻ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم،غیر از آنچه که قبلاً انجام می دادیم.(در پاسخ به آنان گفته می شود:)آیا ما به شما ندادیم که در آن هر کس که بنای تذکّر دارد متذکّر شود و(عبرت گیرد؟ به علاوه)هشدار دهنده به سراغتان آمد(ولی شما توجّهی نکردید)،پس اینک ،پس برای ستمگران هیچ یاوری نیست. ✍نکته ها: 🔹«صراخ»به معنای و ناله ای است که با درخواست کمک همراه باشد. 🔸 در دو آیه ی قبل،عنوان شد که اهل بهشت و دارند؛در این آیه می فرماید: 👌اهل دوزخ می سوزند و ناله می کنند و تقاضای کمک دارند. ✍پیام ها: 1- به هر تقاضا و ناله ای نباید کرد،درخواست مجرم قابل پذیرش نیست. 🔹«رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً» (خداوند می فرماید: «وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ» اگر برگردند،باز همان خلافکاری های خود را دارند.) 2- آن چه انسان را دوزخی می کند،اعمال است. «أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً» 3- همه ی سرکشان،روزی به و انابه خواهند افتاد. رَبَّنا أَخْرِجْنا ... 4- آخرت محل از دست داده ها نیست. أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ... 5-بسیاری افراد در دنیا خیال می کنند کارشان صالح است،امّا در روز قیامت می فهمند که صالح نبوده و لذا می گویند:پروردگارا! اگر از دوزخ نجات یابیم، عمل صالحی(نه مثل صالح نماهای قبلی)انجام خواهیم داد. «غَیْرَ الَّذِی کُنّا نَعْمَلُ» 6- خداوند به همه ی مردم به که حجّت بر آنان تمام شود،عمر داده است. «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ» 7- از دست دادن فرصت ها،موجب به خویش است. أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ... فَما لِلظّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ 8-هدف از عمر،هوشیاری است و انسان گویا عمر نکرده است. «أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ» 9- تذکّرِ لحظه ای کارساز نیست،زیرا هر مجرمی برای یک لحظه متذکّر می شود؛ تذکّر باید استمرار داشته باشد. «یَتَذَکَّرُ فِیهِ» 10- تا نذیر نباشد، الهی نیست. «جاءَکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا» 11- کسی که به هشدارهای انبیا توجّه نکند است. جاءَکُمُ النَّذِیرُ ... فَما لِلظّالِمِینَ 12- برای کفّار، ،دعا و ناله هیچ یک کارساز نیست. «مِنْ نَصِیرٍ