💠 غفلت
🔹 وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ»؛[1] مبادا غافل باشی! همیشه کارهایت را بررسی بکن! چند لحظه ای در شب و روز تنها باش و بررسی کن که من چه کردم؟
تو نیک و بدِ خود هم از خود بپرس ٭٭٭ چرا بایدت دیگری محتسِب[2]
🔹 این «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ»[3] برای همین است. ما هر لحظه داریم عمر را که سرمایه است می دهیم. یکی از بیانات نورانی حضرت این است که «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَی أَجَلِهِ»;[4] یعنی هر یک نفس، یک گام به قبر نزدیک می شویم. فرمود نَفَسی که انسان می کشد، گام به گام به قبر نزدیک می شود. پس ما داریم هر لحظه به قبر نزدیک می شویم. این یک ساعت را که دادیم، باید چیزی بگیریم.
🔹 فرمود از غفلت بپرهیز: «وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ»؛ مبادا از این غافل باشی، خیلیها را سعی بکن کمکِ خودت بگیری در اطاعت پروردگار. «وَ اقْصُرْ رَأْیكَ عَلَی مَا یعْنِیكَ»؛ «یعْنِیكَ»؛ یعنی «یهِمُّک»؛ چیزی که به درد شما میخورد، وقت خود را، عمر خود را درباره آن صرف بکن. چیزی که «لَا یضُرُّ مَنْ «تَرَکَه أَو» جَهِلَهُ وَ لَا ینْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ»؛[5] یک وقت کسی نشسته و دارد جدول حلّ میکند، این کار علمی نیست، این مشکلی را حلّ نمی کند، این هوش را تقویت می کند در چیزی که «لَا یضُرُّ وَ لَا ینْفَعُه». فرمود چیزی که به درد تو نمی خورد، مهم نیست و غیر علمی است، وقت صَرف نکن.
🔹 «وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ ... وَ اقْصُرْ رَأْیكَ عَلَی مَا یعْنِیكَ وَ إِیاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیطَانِ»؛ آن جاهایی که مکان عمومی است؛ نظیر بازارها، بازار جای تجارت است که یک کسی می خرد و یک کسی می فروشد، او حق رفت و آمد دارد؛ اما کسی برود آنجا بنشیند و بگردد و تماشا کند، این جز اتلاف وقت چیزی دیگر نیست.
🔹 وجود مبارک حضرت امیر فرمود اگر در بازارها بنشینی، بازار برای تجار محترم است و کسبه است و کسانی که کار دارند، چیزی می خواهند بخرند، ولی آن جا بروی و وقت را تلف بکنی، این مصلحت نیست. «وَ إِیاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیطَانِ وَ مَعَارِیضُ الْفِتَنِ»؛ یک عده می آیند و یک عده می روند، شما می خواهید فقط تماشا کنید! جای فتنه است، اینجا جای نمایشگاه فتنه برای شما است؛ آنجا جای اقتصاد است برای کسی که می خواهد بفروشد یا می خواهد بخرد. «مَعرَضْ»؛ یعنی نمایشگاه، اینجا نمایشگاه فتنه است، چرا می روی آن جا می نشینی؟
[1]. نهج البلاغه، نامه69.
[2]. حافظ، قطعات، قطعه شماره1.
[3]. وسائل الشیعه، ج 16، ص99.
[4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه74.
[5]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص32.
#محاسبه
#فتنه
#کار_علمی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1396/09/09
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
saad-09ms ss.mp3
6.6M
💠 صوت درس تفسیر سوره مبارکه #ص
🔹 جلسه: 9
تاریخ: 1393/02/28
#آيت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
sad-09p2.pdf
257.5K
💠 متن درس تفسیر سوره مبارکه #ص
🔹 جلسه: 9
تاریخ: 1393/02/28
#آيت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
soom_038ayyss ss.mp3
3.14M
💠 صوت درس خارج فقه #صوم
جلسه : 38
تاریخ تدریس: 1375 الی 1377
#حضرت_آيت_الله_جوادی_آملی
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
soom_038p2.pdf
147.1K
💠 متن درس خارج فقه #صوم
جلسه : 38
تاریخ تدریس: 1375 الی 1377
#حضرت_آيت_الله_جوادی_آملی
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
💠 مرتضی المذهب
🔹 ولایت دو صبغه و دو چهره دارد، دو مسئله است كه مرز جدایی ما از سایر متفكران اسلامی است و آن این است كه آیا ذات اقدس الهی بعد از رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) كسی را نصب كرده است یا نه؟ این مسئله كلامی است، چرا؟ برای اینكه موضوع مسئله «فعل الله» است، مسئله ای كه موضوعش فعل خدا باشد مسئله كلامی است. طرفینش هم مسئله كلامی است، هم آنها كه فتوا می دهند به نفی می گویند نصب نكرد درباره مسئله كلامی فتوا به نفی دادند، هم ما كه فتوا به اثبات می دهیم در مسئله كلامی فتوا به اثبات دادیم، گفتیم آن حضرت گفته است كه به مردم بگو «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ»،[1] این می شود مسئله كلامی. مسئله دوم مسئله فقهی است این حدیث معروف كه «بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» از ولایت شروع میكند بعد نماز و روزه و اینها را شروع میكند بعد حضرت میفرماید كه «وَ لَمْ ینَادَ بِشَیءٍ كَمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ»،[2] این به تولّی برمی گردد؛ این مسئله مسئله فقهی است، وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ تولی اولیای الهی است، این می شود مسئله ای كه موضوعش فعل مكلف است و در ردیف نماز و روزه است، چون نماز فعل مكلف است مسئله فقهی است، چون روزه فعل مكلف است مسئله فقهی است، چون تولّی فعل مكلف است مسئله فقهی است، اینكه تولّی و تبرّی را در فروع فقهی ما ذكر می كنند سرّش این است.
🔹 جعل ولایت یك مسئله ای است كه موضوعش «فعل الله» است میشود مسئله كلامی، وجود مبارك عبد العظیم حسنی (سلام الله علیه) این را در بحث نبوت و اینها ذكر كرد. وظیفه ما همان طوری كه نماز خواندن است روزه گرفتن است زكات دادن است مكه رفتن است پذیرش اهل بیت است؛ این مسئله فقهی است، مسئله ای كه موضوع مسئله فعل مكلف است. وجود مبارك این سید بزرگوار هم صبغه كلامی اش را حفظ كرده، هم صبغه فقهی اش را حفظ كرده، بلكه فرمود من این چنین نیستم كه بگویم این ولایت در ردیف نماز است، اگر ولایت در ردیف نماز بود خیلی ها می گفتند كه قبول حرف اولی الامر هم واجب است، اینكه می شود فقهی محض! من باورم این است كه این در ردیف نبوت است! ذات اقدس الهی پیغمبر را معین می كند، ذات اقدس الهی علی و اولاد علی را جانشین او معین می كند، این كار خداست! در پایان این حدیث وجود مبارك امام دهم به او می فرماید كه این دینی كه تو داری مرتضی است؛[3] یعنی «مشفوعٌ له» كه هستی ـ حالا حق شفاعت داری یا نه مطلب دیگر است ـ ﴿لا یشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضَی﴾[4] تو كه مرتضی المذهبی، این دین تو مرتضی است. مرتضی بودن یعنی مورد پسند خدا بودن.
🔹 خدا چه دینی را می پسندد؟ برابر اوایل سورهٴ مباركهٴ «مائده» دینی را می پسندد كه در آن ولایت باشد ﴿الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دینَاً﴾،[5] دین خداپسند این است. از دین حدیث نورانی معلوم میشود كه اگر كسی واقفی بود دین ولایی خدا پسند ندارد، زیدی بود دین خدا پسند ندارد، چرا؟ گرچه به ولایت حضرت امیر، ولایت امام مجتبی، ولایت سیدالشهداء و همه اینها معتقد است و اگر یازده امامی هم بود متأسفانه واقفی درآمد باز دینش مرتضی نیست، چرا؟ برای اینكه وجود مبارك امام دهم به عبد العظیم حسنی فرمود اینجا نایست![6] بعد از من دو تا ذات مقدس هم هستند، آنها را هم باید قبول داشته باشی، حالا كه دوازده امامی شدی دینت مرتضای خداست، پس معلوم می شود آنكه در سورهٴ مباركهٴ «مائده» فرمود: ﴿رَضیتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دینَاً﴾ یعنی قرآن با این دوازده امام، نه قرآن با علی و سه چهار تا امام كه بشود زیدی كه بشود واقفی كه بشود اسماعیلی. اگر ده امامی هم آدم را «مرتضی المذهب» می كرد وجود مبارك امام دهم به این سید بزرگوار نمی فرمود این دو تا را اضافه كن، فرمود نه خیر بگو آن دو تا هم هستند، حالا ندیدی نبین! اینكه مسئله فقهی نیست كه تو بخواهی اطاعت كنی، مسئله كلامی است! ایشان نگفت آقا من هنوز نیستم كه تابع حضرت باشم، فرمود عقیده كه داری، این مربوط به معرفت و عقیده توست، عقیده كاری به عمل ندارد! بله اگر زنده بودی و حضرت دستور داد عمل می كنی، زنده هم نبودی هیچ، اما عقیده را كه باید داشته باشی! معلوم می شود سایر فِرَق «مرتضی المذهب» نیستند و اگر «مرتضی المذهب» نبودند «مشفوعٌ له» شدنشان هم مشكل است، چون ﴿لا یشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضَی﴾، چون این در مقام تحدید است مفهوم دارد، اگر لقب خاص بود و در مقام تحدید نبود مفهوم نداشت، اما این «مرتضی المذهب» است. بنابراین از این جا معلوم می شود که اعتقاد به وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) هم متمم آن مسئله ولایت است.
[1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص420.
[2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص18.
[3]. التوحید (للصدوق)، ص: 81 و 82؛ «... یا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِینُ اللَّهِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَیهِ...».
[4]. سوره انبیاء، آیه28.
[5]. سوره مائده، آیه3.
[6]. التوحید(للصدوق)، ص: 81 و 82؛ «...وَ مِنْ بَعْدِی الْحَسَنُ ابْنِی فَكَیفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ...».
#وفات_حضرت_عبد_العظیم_حسنی
#مشفوع_له
#ولایت
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام
تاریخ: 1382/03/22
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa