💠 حقوق جسم و جان
🔸 انسان از آن جهت كه انسان است جانی دارد كه باید به حقّش برسد و جسمی دارد كه باید به حقّش نایل آید. مهم ترین حق برای جان جوامع بشری، توحید است و عدل و مهم ترین حق برای جسم، حیات است و سلامت آن حیاتِ عقلی است و این حیات مادّی است؛ هر دو را قرآن كریم تبیین كرده است. نه می توان عقل جامعه را از جسم آنها جدا كرد و نه میتوان جسم را جدای از جان به حساب آورد. سرّ اینكه قرآن چنین جامعیتی را به همراه دارد آن است كه یك كتاب عادی نیست؛ زیرا نه متكلّم و كاتب این كتاب عادی است و نه نحوه گفتن و تنظیم این كتاب عادی است.
🔸 سلامت جامعه از نظر اعتقاد به صورت توحید است كه قرآن كریم توحید را به خوبی معنا كرده كه یك حقیقت است كه بالاصالة موجود است و آن خداست با اسماء و صفاتش که دارد جهان فرشته ها و بشر و گیاهان و نبات و حیوان و جماد را اداره می كند، دنیا و قیامت را اداره می كند، شریك هم ندارد و هر چه در عالم فرض می شود به اذن او كار می كنند و دیگر هیچ! عدل است كه در مسائل اجرای واقعاً حیات بخش است.
🔸 مستحضرید كه در قوانین عمومی، حقوق عمومی، حقوق سازمان ملل و مانند آن موادّی را به عنوان حقوق بشر تدوین كردند كه آن مواد دارای مبانی است، مبانی آن مواد عبارت از عدل است، آزادی است، استقلال است، امنیت است، امانت است، حُسن تفاهم است، زندگی مسالمت آمیز است، محیط زیست است و مانند آن، اما این مبانی را از كجا می گیرند دستشان كوتاه است. عدل یعنی «وَضْعُ كُلِّ شَیءٍ فی مَوْضِعِه»[1] هر چیزی را در جای خود قرار دادن، مفهوم این عدل جاذبه دارد، خیلی شفاف و روشن است؛ اما اشیاء جایش كجاست اشخاص جایش كجاست؟ ما چه شیئی را باید در جای معین بگذاریم و چه شخصی را باید به سِمت معین نصب بكنیم؟ اشیاء جایشان مشخص نیست، اشخاص جایشان مشخص نیست، با عقل مقدار كمی از این امور معلوم می شود، اما بخش وسیعی از امور را وحی باید شكوفا كند. بنابراین اگر مسئله حقوق بشر است، سلامت بین المللی است قرآن باید تعیین كند، سلامت منطقه ای است قرآن باید تعیین كند، سلامت محلّی است قرآن باید تعیین كند.
[1] . ر.ک: نهج البلاغه، حکمت437؛ «الْعَدْلُ یضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا».
#روز_جهانی_بهداشت
#عدل
#اشیاء_آفرین
#حضرت_آیت_الله_جوادی_آملی
📚 پیام به همایش بهداشت و سلامت
تاریخ: 1390/08/23
🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
هدایت شده از کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
💠 رزق
🔹 «وَ لَا مَرْزُوقٍ مَا لَيْسَ لَكَ»؛[1] آنچه براي تو نيست به آن نمي رسي. اگر کار کردي #حلال بود در آن شرايط به اين حدّ مي رسي. «کژ روي جف القلم کژ آيدت»،[2] به قول حکيم فردوسي:
اگر بار خار است خود کِشته اي ٭٭٭ وگر پرنيان است خود رشته اي[3]
فرمود اگر راه درست رفتي، يک #رزق_خاص داري؛ بيراهه رفتي يک #رزق_مخصوص داري. نه رزق تو کم و زياد ميشود، شرايط خاص را اگر رعايت کردي؛ نه عمر تو کم و زياد مي شود اگر شرايط مخصوص را رعايت کردي. اگر با #صله_رحم و #بهداشت زندگي کردي، عمر مشخص داري. بدون صله رحم و بهداشت زندگي کردي، عمر محدود داري، همه مشخص است. ما يک أجل مقضي داريم يک أجل مسمّيٰ: ﴿أَجَلٌ مُسَمّي عِندَهُ﴾،[4] آن که تقديرپذير و تغييرپذير است همين أجل مقضي است که به دست خود آدم است؛ ولي کلّ اين جريان که «ففي نظام الكلّ كلٌ منتظم».
🔹 گاهي در بعضي از اين اعلاميه ها ميگويند «مرگ نابهنگام»! مرحوم حکيم سبزواري را خدا رحمت کند! فرمود ما چيز #نابهنگام در عالم نداريم، هر چيزي #به_هنگام است، ولي اين شخص چون حساب نمي کرد خيال مي کرد که نابهنگام است؛ وقتي علل و عواملش را در نظر بگيرد معلوم مي شود به هنگام است.
ما ليس موزوناً لبعض من نغم ٭٭٭ ففي نظام الكلّ كلّ منتظم
موتاً طبيعيا غدا اخترامي ٭٭٭ قيس إلي کلّية النظام[5]
شما وقتي مرگ نابهنگام پنداري را بر اساس کلّ نظم علل و اسباب بسنجيد، مي بينيد که در جاي خودش است و به هنگام است. ما چيز نابهنگام در عالم نداريم! «موتا طبيعا غدا اخترامي»، «اخترامي»؛ يعني نابهنگام. اين مرگ، مرگ طبيعي است. کسي آن را نابهنگام مي پندارد که از علل و عوامل قبل و بعدش آگاه نباشد و گرنه:
موتا طبيعيا غدا اخترامي ٭٭٭ قيس إلي کليّة النّظام
ايشان مي فرمايند که نه مرگ جلو و عقب دارد، نه رزق جلو و عقب دارد.
[1]. نهج البلاغه، نامه72.
[2]. مثنوی معنوی، مولوی، دفتر پنجم، بخش135. «کژ روی جف القلم کژ آيدت ٭٭٭ راستی آری سعادت زايدت».
[3]. شاهنامه فردوسي, فريدون, بخش20.
[4]. سوره انعام, آيه2.
1. شرح المنظومة، ج2، ص422.
#روز_جهانی_بهداشت
#صله_رحم_و_بهداشت
#اجل_مقضی_و_مسمی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 درس اخلاق
تاریخ: 1396/09/30
🆔 @a_javadiamoli_esra