eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
11.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.8هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 علم دین 🔹 امروز كه 25 ذیقعده است «دحو الارض» است، از پربركت‌ ترین روزهای ایام سال است و شاید بعضی از شما حوزویان و دانشگاهیان هم صائم باشید كه این روزه برای همه شما ـ ان‌شاء ‌الله ـ پربركت باشد. آنچه در جمع شما عزیزانی كه به رشته ‌های متنوع علوم اشتغال دارید و قابل طرح است این است كه گرچه علوم را گاهی به صورت تجریدی و تجربی از یك سو و تجربی و ریاضی و انسانی و مانند آن از سوی دیگر و به «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» و «عِلْمُ الْأَدْیان» تقسیم كردند از سوی سوم، ولی جامع همه آنها هدفمند بودن علم و عالم است كه همه ما را می ‌تواند در كنار هم جمع بكند؛ یعنی حوزه و دانشگاه را آن هدفمند بودن می ‌تواند جمع بكند. 🔹 توضیح مطلب این است كه حدیث معروفی از وجود مبارك پیامبر اسلام (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است كه «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ»؛[1] علم دو قسم است: بعضی از علوم مربوط به بدن انسان هاست؛ نظیر طب و سایر علوم وابسته به آن و برخی از علوم مربوط به دین است، نه بدن؛ نظیر فقه و تفسیر و كلام و امثال اینها. اما بزرگان اهل معرفت همین حدیث را به سبك دیگر معنا می‌ كنند؛ آنها علم را با موضوع ارزیابی نمی ‌كنند، علم را با هدف ارزیابی می ‌كنند. آنها می ‌گویند اینكه حضرت فرمود: «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ» منظور علم بدن طب نیست و منظور علم دین تفسیر و فقه نیست، آن كسی كه فقه و تفسیر می ‌خواند و می ‌نویسد برای اینكه به دنیا برسد، او «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» دارد؛ آن طبیبی كه می ‌كوشد مشكل جامعه را حل كند او «عِلْمُ الْأَدْیان» دارد، این نگاه كجا و آن نگاه كجا؟! همین حدیث است! همین جمله است! یك كسی درس فقه می‌ خواند برای فقه فروشی، تفسیر می ‌خواند برای تفسیر فروشی، این «عِلْمُ‏ الْأَبْدَان» دارد، یك وقت است نه درس علم طب خوانده كه مشكلات جبهه را حل كند، مجروحان جبهه را درمان كند، او «عِلْمُ الْأَدْیان» دارد. 🔹پس همین حدیث همین جمله وقتی به دست یك انسان سطحی نگر بدهید می‌ گوید این علم به ‌لحاظ موضوع تقسیم می‌شود، موضوع یا بدن است یا دین؛ وقتی به دست یك اهل حقیقت دادید می ‌گوید این حدیث را برابر هدف باید تقسیم كرد نه برابر موضوع، اگر هدف «نشر معارف الهی» باشد و «خدمت به جامعه» باشد علم دین است، اگر هدف تأمین معیشت خودش باشد و كیف و جیب خودش باشد علم بدن است. پس «الْعِلْمُ عِلْمَانِ عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ‏ الْأَبْدَانِ» اگر منظور علم ادیان هدفمند بودن است این می ‌تواند همه ما را جمع بكند؛ یعنی موضوع و محمول معیار نیست، هدفمند بودن است! ممكن است كسی ادبیات بخواند و غرضش این باشد كه قرآن را بهتر بفهمد و بهتر معنا كند، یك وقت است طب می‌ خواند یا داروسازی می ‌خواند كه به جامعه انسانی و اسلامی خدمت بكند، یك وقت است فقه و اصول می ‌خواند كه به جامعه اسلامی و الهی خدمت بكند همه اینها دارای «عِلْمُ الْأَدْیان» است و این می ‌تواند حوزه و دانشگاه را با هم جمع بكند. وحدت حوزه و دانشگاه به «وحدت هدف» است، اگر همه ما به یك جا می ‌رسیم پس متحدیم. [1]. کنزالفوائد، ج2، ص107. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/09/15 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ذلیل ترین عبد 🔹 ما اگر بخواهیم فکر آزاد داشته باشیم باید جان ما آزاد باشد، برای اینکه جان بسته فکر آزاد ندارد، این شدنی نیست! مطلب عمیق علمی این است که کدام جان بسته است؟ چه کسی آزاد است و چه کسی برده است؟ آن را در خطبه نورانی وجود مبارک رسول خدا (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) مشخص کرد. فرمود آدم گناهکار برده است، هر گناهکاری! یک انسان معصوم یا عادل او آزاد است: «عَبْدُ الشَّهْوَةِ أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏»؛[1] آن کسی که می‌گوید هر چه دلم می‌خواهد می‌گویم و می‌کنم، آن کسی که هر چه را دید می‌طلبد، هر چه را شنید می‌طلبد، این کسی که تواند کنترل و رام کردن چشم و گوش خود را ندارد، او «عَبْدُ الشَّهْوَةِ» است که «أَذَلُّ مِنْ عَبْدِ الرِّق‏»، این کسی که از رومیزی و زیرمیزی نمی‌گذرد، این کسی که از چهارتا لقب نمی‌گذرد، این کسی که با دنبال بازی هست، این کسی که اگر چهارتا احترام کردند او هم تحویل می‌گیرد، این برده است; برده شهوت است یا برده غضب است یا برده مقام است، به نحو موجبه کلیه هر گناهکاری برده است، چرا؟ چون انسان وقتی گناه می ‌کند در برابر قانون خدا می ‌ایستد. 🔹 فرمود: ﴿مَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکونَ﴾[2] بسیاری از مردم دارای شرک رقیق‌ هستند; منتها حالا خدا ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾[3] است و می‌بخشد. فرمود مردم دو قسم‌ هستند «اکثری و اقلّی»، اکثری که مشرک‌ هستند حساب دیگری دارند، این مؤمنین دو قسم هستند اکثر مؤمنین مشرک هستند ﴿وَ مَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَ هُم مُشْرِکونَ﴾، چرا اکثر مؤمنین مشرک‌ هستند؟ از امام (سلام الله علیه) سؤال کردند چطور می‌شود مؤمن مشرک باشد؟ فرمود همین که بگویند: «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏»[4] اگر فلان کس نبود اوّل خدا دوَم فلان کس. «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏» یعنی چه؟ ذات أقدس الهی مدیر کل است ﴿رَبُّ الْعالَمینَ﴾[5] است «ربّ الارباب» است، همه را دارد اداره می‌کند صدر و ساقه عالم سپاه و ستاد اوست ﴿مَا یعْلَمُ جُنُودَ رَبِّک إِلَّا هُوَ﴾[6] یک، ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ وَ الْأَرْضِ﴾[7] دو، بر اساس توحید افعالی هر فیضی که می‌رسد ﴿مَا بِکم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾،[8] خدا را شکر که به وسیله فلان شخص کار ما حل شد، نه اوّل خدا دوّم فلان شخص! خدا اوّلی نیست که دوّمی داشته باشد، نه «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏»! وقتی از امام سؤال کردند که چگونه می‌شود مؤمن مشرک باشد فرمود این‌طور می‌شود، این کسی که مواظب زبان خود نیست، می‌گوید اوّل خدا دوّم فلان شخص یا «لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکت‏». 🔹 «فتحصل» اینکه می‌بینید خیلی‌ها می‌گویند ما هر چه می‌خواهیم نماز شب بخوانیم نمی‌شود; راست می‌گویند چون بسته‌ هستند، هر چه می‌خواهیم جلوی زبانمان را بگیریم یا جلوی چشمان را بگیریم نمی‌توانیم راست می‌گویند چون بسته‌ هستند، باز که نیستند، آزاد نیستند. یک انسانی که در گرو است و بسته است این فکر آزاد ندارد، یک انسان بسته، بسته فکر می‌کند. [1]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏1، ص273. [2]. سوره یوسف، آیه106. [3]. سوره اعراف، آیه151. [4]. تفسیر العیاشی، ج‏2، ص200; الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج‏2، ص285; عدة الداعی و نجاح الساعی، ص99. [5]. سوره اعراف، آیه54; سوره قصص، آیه30; سوره غافر، آیه64. [6]. سوره مدثر، آیه31. [7]. سوره فتح، آیات4 و 7. [8]. سوره نحل، آیه53. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/04/30 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
soom_076 ss.mp3
4.35M
💠 صوت درس خارج فقه جلسه : 76 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
soom_076p2.pdf
179.1K
💠 متن درس خارج فقه جلسه : 76 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 راهزنان امت 🔹 یك سنت جاهلی هست كه نزدیك ‌ترین گروه به هر رهبری دیرترین گروه ایمان آورنده به آن رهبرند، برای همه انبیا همین طور بود؛ دیرترین شهر و آخرین شهری كه به پیغمبر ایمان آوردند شهر خود پیغمبر بود یعنی مكه، این بود كه «أقرب» به حسب به مكان «أبعد» بحسب مكانت است. همشهری های غالب افراد این ‌طور است، هم روستایی های غالب افراد این طور است، هم كشوری های غالب افراد این‌ طور است، هم قاره ‌ای های غالب افراد این‌ طور است؛ خب این رقابت است یا حسادت است «أَوْ مَا شِئْتَ فَسَمّه» بود. مردم مدین فرمایش شعیب را نپذیرفتند، مردم منطقه ‌های دورتر حرف های ایشان را قبول كردند كه بیایند و بپذیرفتند، اما اینها نمی‌ گذاشتند! اینها كسانی بودند كه نه قبول می ‌كردند و نه می‌ گذاشتند كسی قبول كند. اصل این جریان در سورهٴ مباركهٴ «انعام» به عنوان یك بحث جامع گذشت كه ﴿وَهُمْ ینْهَوْنَ عَنْهُ وَینْأَوْنَ عَنْهُ﴾ «نائی» یعنی دور كه می‌ گویند حج تمتع برای «نائی» است یعنی برای انسانی كه از مكه و حرم دور است، فرمود اینها هم «نائی»‌اند هم «ناهی»، هم خودشان از حریم دین دور هستند، هم دیگران را به عنوان نهی از معروف نمی‌ گذارند اینها دین را بپذیرند ﴿وَهُمْ ینْهَوْنَ عَنْهُ وَینْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ یهْلِكُونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَما یشْعُرُونَ﴾.[1] 🔹 این رسم خیلی از افراد تبهكار بود. این «سنت سیئه» در قوم شعیب (سلام الله علیه) هم ظهور كرد، خودشان كه ایمان نیاوردند سر راه مؤمنین را هم می ‌گرفتند، آن‌گاه شعیب (سلام الله علیه) از طرف خدا به آنها فرمود: ﴿وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ﴾[2] شما سر هر راهی می ‌نشینید نمی‌ گذارید یك عده ‌ای بیایند با من مصاحبه كنند و ایمان بیاورند، هم سر راه معنوی می ‌نشینید نمی‌ گذارید تبلیغات من به آنها برسد و آنها از تبلیغات من با خبر بشوند، هم سر راه حسی آنها می‌ نشینید از شهر یا روستای دیگر بخواهد بیاید راهزنی می ‌كنید. 🔹 قرطبی در ذیل این آیه نقل می ‌كند كه در شب اسراء وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به جبرئیل فرمود من یك چیزی دیدم، دیدم كه در راه یك چوبی است كه هر كه بخواهد برود این چوب یا لباسش را پاره می‌كند یا بدنش را خونی می‌كند، این چیست؟ فرمود این راهزنان امت هستند كه این متمثل شده است برای وجود مقدس پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) «لیله الاسراء» به یك چوب تیزی كه به لباس آدم بخورد پاره می ‌كند، به بدن آدم بخورد خونی می ‌كند، فرمود اینها راهزن هستند.[3] خب این گروه راهزن هم در راه معنوی می ‌نشستند كه نمی ‌گذاشتند تبلیغات شعیب (سلام الله علیه) به آنها برسد هم روی راه حسی می‌ نشستند نمی ‌گذاشتند آنها از نزدیك بیایند با شعیب (سلام الله علیه) مصاحبه كنند. [1] . سوره انعام، آیه 26. [2] . سوره اعراف، آیه 86. [3] . الجامع لاحکام القرآن، ج7، 249. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه اعراف ـ جلسه 107 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
soom_077 ss.mp3
3.61M
💠 صوت درس خارج فقه جلسه : 77 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
soom_077p2.pdf
157.1K
💠 متن درس خارج فقه جلسه : 77 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نصرت الهی 🔹 «نَصر» به عزّت متّصف نمی شود، آن عزّت است که باعث «نَصر» است. عزّت یعنی نفوذناپذیری، انسان نفوذناپذیر را می گویند «عَزیز»، چون نفوذناپذیر است در دیگران نفوذ می کند و می شود غالب، وگرنه عزّت به معنای غلبه نیست! عزّت به معنای نفوذناپذیری است و لازمهٴ نفوذناپذیری هم پیروزی است؛ خدا عزیز است، انبیا عزیز هستند و دین عزیز است یعنی نفوذناپذیر هستند. عزّت باعث نصرت است، نه اینکه «نَصر» متّصف به عزّت بشود، چون دین عزیز است و پیغمبر عزیز است منصور هستند، نه اینکه «نَصر» عزیز باشد؛ منتها گفتند عزّت به معنای «نُدرة الوجود» هم هست. «عزیز الوجود» یعنی «نادر الوجود» و کمیاب، آن گوهرهای کمیاب را می گویند «عزیز الوجود» و «نادر الوجود» هستند. این نصرت های کمیاب و کم نظیر را می گویند «نصرت عزیز». 🔹 در جریان فتح مکّه که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاتحانه وارد مکه شد، اباسفیان ملعون قدم می زد متحیرانه می گفت: «لَیتَ شِعْرِی بِأَی شَیءٍ غَلَبْتنِی»[1] این جمله را تکرار می کرد، چگونه شد که اینها پیروز شدند؟! جمعیت ما بیشتر بود، سربازان ما سواره بودند و آنها پیاده، ما به سربازمان خود شمشیر دادیم و آنها چوب دادند، چگونه شد که آنها پیروز شدند و ما شکست خوردیم؟! وجود مبارک حضرت از پشت سر رسید و دست بر دو کتف اباسفیان گذاشت و فرمود: «بِاَللهِ غَلَبْتُك یا أَبَا سُفْیانَ»! کلّ نظام سپاهیان و مأموران الهی هستند، تنها آن عنکبوت نیست که تارش در غار کمک کرده و حضرت را نیافتند، آنچه در جهان امکان هست سپاه و ستاد خداست! گاهی به زمین می گوید بگیر: ﴿فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الأرْضَ﴾،[2] گاهی به دریا می گوید بگیر: ﴿فَغَشِیهُم مِنَ الْیمِّ مَا غَشِیهُمْ﴾،[3] گاهی به باد می گوید بگیر: ﴿سَخَّرَهَا عَلَیهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمَانِیةَ أَیامٍ﴾[4] به هر چه دستور داد گرفتند! تنها «شَقُّ القَمَر» که نبود! «شَقُّ الحَجَر» بود، «شَقُّ الأرض» بود، «شَقُّ الماء» بود، «شَقُّ الشَّجَر» بود، این ﴿لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأرْضِ﴾[5] هست! ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ﴾! اینها سپاه و ستاد الهی هستند که گاهی می گیرند. 🔹 این «نَصر»، یک نصرت «عزیزُ الوجود» و گوهر کمیابی است که پیش بینی نمی شد. در سوره مبارکهٴ «حَشر» فرمود ما کاری کردیم که نه دوست خیال می کرد نه دشمن! خودشان در مدینه کوخ نشین هستند! اینها فقرایی بودند که زیر بار وام های ربوی یهودی ها بودند! در اوّل سوره مبارکهٴ «حشر» فرمود شما یادتان است، نه دوستان خیال می کردند و نه دشمن ها! دوستان می گفتند که وضع ما این است ما چگونه پیروز می شویم؟! دشمنان هم که خودشان مقتدرانه زندگی می کردند، ﴿مَا ظَنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ﴾؛[6] دشمنان می گفتند ما در حِصن و قلعه هستیم و آنها دسترسی به ما ندارند! شما هم می گفتید ما پابرهنه ایم! ما کاری کردیم که نه دوست خیال می کرد و نه دشمن! انقلاب اسلامی هم همین‌طور بود! نه دشمن خیال می کرد ـ یعنی استکبار و صهیونیست ـ و نه خیلی از دوستان؛ فرمود: ﴿مَا ظَنَنتُمْ أَن یخْرُجُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ﴾، آغاز آیه هم این است: ﴿هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِیارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ﴾؛ اولین بار ما این کارها را کردیم! ما کاری کردیم که به ذهن هیچ‌ کس نیامده! الآن هم همان کار را می تواند بکند، این‌طور نیست که فرق بکند! الآن هم همین‌ طور می ‌کند، ما نباید عوض بشویم! ما اگر برابر همان آیه سوره «حشر» و همین آیات را عمل بکنیم، فیض الهی همیشه هست، این‌ طور نیست که حالا ـ معاذالله ـ آن وقت [سنت الهی] عوض شده باشد! فرمود ما کاری کردیم که هیچ‌کس فکر نمی کرد، الآن هم همین است! [1]. السیرة الحلبیة، ج3 ص55؛ الروض الانف الوكیل، ج7، ص135. [2] . سوره قصص، آیه81. [3] . سوره طه، آیه78. [4] . سوره حاقّه، آیه7. [5] . سوره بقره، آیه284. [6] . سوره حشر، آیه2. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه فتح ـ جلسه 1 تاریخ: 1395/03/01 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
soom_078 ss.mp3
3.98M
💠 صوت درس خارج فقه جلسه : 78 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
soom_078p2.pdf
161.7K
💠 متن درس خارج فقه جلسه : 78 تاریخ تدریس: 1375 الی 1377 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
◼️ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمَامَ الْوَفِيَّ 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa