eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.3هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روح جهان هستی 🔸 وجود مبارك پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) به منزله است؛ یعنی سماوات و أرضین از یك سو، انبیا و اولیا از سوی دیگر همه اینها كه خلق شدند و زمینه فراهم شد، وجود مبارك آفریده شد. همان طوری كه خدای سبحان مجاری ادراكی و تحریكی ما را آفرید، ابزار درك و كار ما را خلق كرد، بدن ما، مغز و قلب ما را همه این شئون ظاهر و باطن را آفرید، بعد فرمود: ﴿ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ﴾[1] یا فرمود: ﴿فَإِذَا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ﴾؛[2] یعنی اول من ابزار بدنی انسان را فراهم كردم، بعد منسوب به خودم را به او افاضه كرده ‌ام. در ساختار انسان این‌ طور بود كه اول بدن خلق شد، بعد روح به او تعلق پیدا كرد؛ در كل جهان هم همین طور است، كل این جهان خلق شد، سماوات و أرضین و همچنین انبیا و اولیا، بعد وجود مبارك پیامبر را ذات اقدس الهی به جهان اعطا كرد که ﴿لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً﴾.[3] 🔸 ما باید بدانیم که عضو فلج یا عضو سالمی هستیم! بالأخره این جهان كه یك بدنی دارد و یك جانی ما چه كاره ‌ایم! ما اگر ـ معاذ الله ـ هیچ ارتباطی با پیامبر نداشته باشیم، نه معارف او را درك ‌كنیم، نه احكام او را بفهمیم و عمل بكنیم، معلوم می ‌شود که یك عضو فلج و یك عضو مرده‌ ایم. خب عضو فلج و عضو مرده این نه سخنان روح را درك می ‌كند و نه دستورهای روح را اطاعت می‌ كند؛ یك فلج همین طور است! اگر كسی دستش فلج بود، او نه سرما و گرما را احساس می ‌كند، نه رطوبت و یبوست را احساس می ‌كند، نه نرمی و درشتی را احساس می ‌كند، نه سایر ملموسات را درك می ‌كند و فرمان هم نمی ‌برد؛ یعنی روح اگر فرمان داد مثلاً گفت این ظرف را بردار، این دست فلج نمی ‌تواند اطاعت كند؛ نه می‌ فهمد و نه كار می ‌كند، چون فلج است، در حقیقت مرده است. آن اعضایی كه سالم ‌اند، هم می ‌فهمند كه روح چه اراده كرده است، هم توان تدبیر را دارند و اطاعت می ‌كنند. چشم می‌فهمد كه روح دستور به دیدن داد، این درك را دارد، بعد هم می ‌بیند. سامعه می‌ فهمد كه روح دستور شنیدن داد، او هم شروع می‌ كند به گوش دادن و استماع، اعضا و جوارح دیگر هم همین طورند؛ دست سالم می ‌فهمد كه روح دستور داد كه این ظرف را باید بردارد و همچنین برمی ‌دارد، پس عضو مرده نه می‌ فهمد و نه امتثال دارد، اما عضو زنده و سالم هم می ‌فهمد و هم اطاعت می ‌كند؛ حالا این مربوط به و درجات است. 🔸 ما عضوی از این جهانیم، این پیكر یك روحی دارد به نام وجود مبارك پیامبر گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء)، ما باید خودمان را با آن حضرت بسنجیم كه چه اندازه احكام و حِكَم او را چه در بود و نبود، چه در باید و نباید، چه در حكمت نظری و چه در حكمت عملی، چه در جهان بینی و چه در فقه و اخلاق بفهمیم و عمل بكنیم. اگر خدای ناكرده نه فهمیدیم که پیامبرمان چه فرمود، نه [اینکه] اگر [هم] فهمیدیم عمل می كنیم، معلوم می ‌شود یك عضو زنده ‌ای از این موجود نیستیم، ما عضو این جهان نیستیم! تعبیر قرآن كریم هم درباره بعضی ها این است كه اینها مرده ‌اند، اینكه می ‌فرماید ﴿مَا یسْتَوِی الأَحْیاءُ وَلاَ الأَمْوَاتُ﴾؛[4] آیا زنده و مرده یكسان ‌اند؟ خب معلوم است كه زنده و مرده یكسان نیستند، این دیگر احتیاج به وحی ندارد! وحی از عرش اعلا از ﴿دَنَا فَتَدَلَّی﴾[5] نازل بشود، ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ ٭ عَلَی قَلْبِكَ﴾[6] وحی نازل بشود كه زنده و مرده یكسان نیستند، خب این را همه می ‌دانند که زنده و مرده یكسان نیستند؛ منظور این نیست كه این كسی كه مُرد و اجازه دفنش را صادر كردند این با دیگران فرق دارد، منظور این است كه آن كسی كه معارف را درك نمی‌ كند و دستورهای الهی را عمل نمی ‌كند مرده است و این مطلب است كه محتاج به وحی است، به چه دلیل مرده است؟ برای اینكه با آن ارتباط ندارد، نه می ‌فهمد كه پیامبر چه دستور داد و نه دستورش را عمل می‌ كند. پس ما هر روز باید این ارزیابی را بكنیم كه ما در كجای عالم قرار داریم و در این جایمان كجاست. [1] . سوره مومنون، آیه 14. [2] . سوره حجر، آیه 29؛ سوره ص، آیه72. [3] . سوره آل عمران، آیه 164. [4] . سوره فاطر، آیه 22. [5] . سوره نجم، آیه 8. [6] . سوره شعراء، آیه 193 و 1394. 📚 سخنرانی در جمع طلاب و دانشجویان تاریخ: 1385/01/08 🆔 @a_javadiamoli_esra
28.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تصویری 🔹 همایش (ص) الگوی انسانیت به همّت مرکز اسلامی فرانسه 🔸 تاريخ انتشار پیام: 1399/08/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 فخر مؤمن 🔸 وجود مبارك (سلام الله علیه)طبق نقل مرحوم ابن بابویه قمی (رضوان الله تعالی علیه) فرمود: «ثَلَاثَةٌ هُنَّ فَخْرُ الْمُؤْمِنِ وَ زِینَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة»؛ سه اصل است كه مایه و زینت دنیا و آخرتِ اوست: یكی «الصَّلَاةُ فِی آخِرِ اللَّیلِ»؛ شب, این زنده نگه داشتن پایان شب؛ دوم هم «وَ یأْسُهُ مِمَّا فِی أَیدِی النَّاسِ»؛ سوم «وَ وَلَایةُ الْإِمَامِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص‏».[1] ▫️ نماز شب چون یك نشئه جدایی دارد در قرآن فرمود: ﴿إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً﴾؛[2]پایان شب ـ موقع سحر ـ خوبی است كه بنده با خدای خود داشته باشد؛ هم استراحت كرده است و هم مانع بیرونی نیست. در قرآن فرمود یك نشئه‌ است: ﴿إِنَّ ناشِئَةَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قیلاً﴾؛ لذا نماز شب كه بر وجود مبارك پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) لازم بود بر ما مستحب مؤكّد است؛ این ماست، این ماست. ▫️ دوم یأس از آنچه در دست مردم است. هیچ طمعی نداشته باشیم كه آنچه در دست دیگران است به ما برسد. اگر مال می ‌خواهیم، آن همّتمان بلند باشد كه از منبع بخواهیم، همان خدایی كه به او داد به ما هم می ‌دهد. راه ما با خدا به خدا نزدیك ‌تر از راه دیگران باشد؛ چرا از دیگران كه مانده آنهاست و خورده آنهاست انسان طمع داشته باشد؟! فرمود: «وَ یأْسُهُ مِمَّا فِی أَیدِی النَّاس». ▫️ سوم هم ولایت ما اهل بیت (علیهم السلام)، باشد و پیرو باشد. [1]. الأمالی( للصدوق)، النص، ص544 . [2]. سوره مزمل، آیه6. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1397/04/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تشنگان معرفت وحی 🔸 این کلمه ﴿هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیینَ﴾[1] یك دید ظاهری و محدود و بسته دارد و آن این است كه مردم امّی و درس ‌نخوانده حجاز از درون آنها نبی اكرم برخاست؛ ولی با ضمیمه خطبه نهج ‌البلاغه[2] روشن می ‌شود كه سراسر مردم آن روز امّی بودند و در بین امّیین نبی اكرم جلوه كرد. 🔸 وقتی ره‌ آورد پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) شرح بشود، معلوم است که ماسوای نبی اكرم امّی ‌اند؛ لذا اهل معرفت بر این باورند كه منظور از امّیین نه یعنی ناخوانا و نانویسا، [بلكه] آن كس كه به عمق رسالت بار نمی ‌یابد و تشنه معرفت وحی است، در برابر نبی اكرم امّی است؛ لذا وقتی بزرگان جهان را می ‌شمارند، می‌ گویند فارابی‌ها، ابن‌سینا‌ها، ابوریحان‌ ها و خواجه نصیرها گرچه جزء فرزانگان بشری ‌اند، ولی به حقیقت در مكتب وحی جزء امّیین‌ اند ﴿هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی اْلأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ﴾، تا روز قیامت این كریمه صادق است؛ همه علما در برابر وحی، امّی و جاهل ‌اند! [1] . سوره جمعه، آیه2. [2] . نهج البلاغه، خطبه1؛ «... بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [ص‏] رَسُولَ اللَّهِ ص لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ‏ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِیینَ مِیثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ‏ كَرِیماً مِیلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ یوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِی اسْمِهِ أَوْ مُشِیرٍ إِلَى غَیرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُم‏...». 📚 نماز جمعه تاریخ: 1371/03/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مرگ گاه 🔸 همه ما یک حدّ خاصی داریم، هر کسی در هر رشته‌ای که باشد به هر حال یک مختصر بلد است و بقیه را بلد نیست، همه ما همین طور هستیم! اگر کسی خود را بشناسد و آنچه را که نمی‌ داند نگوید، هم در مسایل اجرایی هم در مسایل تقنینی، هم در مسایل قضایی، هم در مسایل تعلیمی و فرهنگی؛ آنچه را که ما نمی ‌دانیم، واقعاً بگوییم نمی ‌دانیم و اظهار نظر نکنیم. 🔸 در بخشی از فرمایشات حضرت امیر (سلام الله علیه) این است که فرمود آن‌ که نمی ‌داند ساکت باشد مشکل حل است؛ اما سرّ آن [حل نشدن] این است که همه حرف می ‌زنند و اظهار نظر می ‌کنند. ما باید بدانیم که واقعاً محدودیم، حدّمان مشخص است، خیلی از جاها نمی ‌دانیم و آن جا بگوییم که نمی ‌دانیم! فرمود شما این طورید که یک خط قرمز دارید، یک نقطه قرمز دارید و مدار بسته ‌اید، ولی من جلویم باز است، این خیلی حرف است! فرمود «مَنْ تَرَک قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه»،[1] این از بیانات نورانی حضرت است در نهج ‌البلاغه؛ فرمود خیلی از ما باید بگوییم «لَا أَدْرِی» که خیلی از چیزها را نمی ‌دانیم، اگر کسی «لَا أَدْرِی» را ترک کرد، به آن مرگ ‌گاه او به هر حال سنگ و تیر می‌ آید. بعضی جاهاست که اگر به آنجا تیر یا سنگ آمده آدم نمی ‌میرد، مثلاً به پا یا به دست آدم [ضربه وارد شود] به هر حال مریض می ‌شود، ولی نمی ‌میرد؛ اما چند جای بدن است که وقتی سنگ یا تیر بیاید کشنده است، اینها را می ‌گویند «مقاتِل» یعنی محل قتل. فرمود اگر کسی این قول «لَا أَدْرِی» را ترک کند، آن خود را در هدف رسیدن تیر قرار داده، تیرها می ‌آید: «مَنْ تَرَک قَوْلَ لَا أَدْرِی أُصِیبَتْ مَقَاتِلُه»، اما خود او بالصراحة اعلام کرد که «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْض‏»[2] من آن‌طور نیستم که بگویم نمی‌ دانم. آنچه در ذهن شماست مربوط به آسمان‌ ها و زمین از من بخواهید من جواب می ‌دهم، این چه علمی است و به کجا وصل است! ما به چنین آدمی محتاج هستیم. [1]. نهج البلاغه، (صبحی صالح)، حکمت85. [2]. نهج البلاغه، (صبحی صالح)، خطبه189. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/09/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پیروزی حق 🔸 .در دنیا در هر پاراگراف تاریخی حق با متّقین است. به هر حال تاریخ این طور نیست که پایان نداشته باشد، در هر پاراگراف تاریخی ـ حالا یا پنجاه سال است یا شصت سال است یا دویست سال است یا سیصد سال ـ ﴿وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾.[1] ▫️ شما ببینید سوره‌ های قرآن یکی سوره مبارکه «بقره» است، یکی سوره مبارکه «نصر» است که یکی دو سطر است، یکی هشتاد صفحه است، یکی بیست صفحه است، فرق می ‌کند؛ جریان‌ های تاریخی هم همین طور است، گاهی صد سال است، گاهی دویست سال است، گاهی پنجاه سال است، گاهی کمتر است و گاهی بیشتر، در تمام این بخش ‌های تاریخی ﴿وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾. این طور نیست که گاهی اینها و گاهی آنها؛ در این محدوده مبارزه گاهی این پیروز است و گاهی آن پیروز است، ولی سرانجام پیروز است. 🔸 یک بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) در نهج البلاغه دارد که فرمود در جنگ ‌ها ما «تصاول» می ‌کردیم؛ گاهی آنها کشته می ‌دادند، گاهی ما کشته می‌ دادیم؛ گاهی آنها می ‌زدند، گاهی ما می‌ زدیم تا روشن شد که حق با ماست و خدا ما را پیروز کرد.[2] این بیان حضرت در نهج البلاغه است: ما «تصاول» می ‌کردیم، گاهی آنها غالب بودند، گاهی ما غالب می ‌شدی؛ گاهی آنها شکست می‌ خوردند، گاهی ما شکست می‌ خوردیم، آن وقت خدا ما را پیروز کرد. این طور نیست که عالم مبهم و بی ‌نتیجه باشد. این طور نیست که ﴿وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾، مربوط به خصوص معاد باشد، نخیر! در هر پاراگراف تاریخی پیروز است. [1]. سوره اعراف، آیه128؛ سوره قصص، آیه83. [2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه56؛ «...جِدّاً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا یتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ‏ 557 الْفَحْلَینِ...». 📚 درس تفسیر سوره مبارکه مجادله جلسه 4 تاریخ: 1396/11/03 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 اسم اعظم 🔸 شیخنا الاستاد (رضوان الله تعالی علیه) مرحوم علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی[1] ذیل کلمه «ربّ» که برخی ‌ها گفتند این اسم اعظم ذات اقدس الهی است نقل می‌کند که مرحوم ابوالفتوح رازی در تفسیرشان در جلد اوّل از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) این روایت را نقل کردند که کسی خدمت امام صادق (سلام الله علیه) آمد و عرض کرد که می ‌خواهم اسم اعظم را از شما یاد بگیرم. هوای سردی بود، آب سردی هم در حوض بود، حضرت فرمود برو در حوض، او هم فرمایش امام را اطاعت کرد. مگر یک انسان در آن هوای سرد چقدر می ‌تواند مقاومت کند؟! این شخص خیال کرد که مثلاً عادی است، بعد وقتی که دید مرتّب می ‌لرزد، مدام استغاثه کرد که مرا در بیاورید، اما به اذن امام کسی او را در نیاورد. بعد از ته دل ناله زد: «یا ربّ اغثنی»! حضرت فرمود از این جا شروع می‌ شود.[2] 🔸 اسم اعظم حال است! مقام است! آن جایی که وقتی کسی در اتاق عمل می ‌رود و پزشک ناامیدش کرده، آن پدر یا آن مادر چگونه ناله می ‌زند؟ این آغاز راه است. اسم اعظم مفهوم نیست که انسان در حال عادی چند تا ذکر را بگوید که «یا الله»، «یا الله» و بتواند مشکلی را حلّ کند، است که آغازش از آن ناله شروع می ‌شود، به هر حال جنگ درونی است، این جا آه می‌ خواهد! سلاح بیرونی آهن است، سلاح درونی است «وَ سِلَاحُهُ‏ الْبُكَاء»،[3] ناله است و ضجّه است. اگر گفتند اسم اعظم، طلیعه ‌اش همین است. [1]. نثر طوبی، ص283. [2]. روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج‏1، ص69. [3]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص850. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه مجادله جلسه 4 تاریخ: 1396/11/03 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 کتاب المکاسب اثر علمی وزین حضرت استاد علامه آیت الله العظمی جوادی آملی (مدظله العالی) که به زبان عربی تالیف و منتشر شده است، به شرح کتاب المکاسب شیخ انصاری (رحمة الله علیه) می پردازد. از ویژگی های بارز این کتاب می توان به تدوین منطقی مباحث، تحليل موضوع و محل نزاع، بيان آراء دانشمندان، بررسی اقوال و ادله آنها و ... اشاره نمود. 📒نام کتاب: «کتاب المکاسب الجزء الأول» 📕مؤلف: «آیت الله جوادی آملی» 📚خرید کتاب: b2n.ir/679394 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 فیض خاص 🔸 سخنی را بعضی از بزرگان علمای امامیه ـ فرقه ناجیه ـ كه سید بودند از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) نقل می ‌كردند و خودشان هم به همین حرف معتقد بودند كه وجود مبارك امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) می ‌فرمود: «وَلَایتِی لِعَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَحَبُّ إِلَی مِنْ وِلَادَتِی مِنْه‏»؛[1]‏ من كه معتقد به ولایت امیرالمؤمنین هستم، این فیض و این بركت بالاتر از ولادت من از آن حضرت است. درست است كه من فرزند آن حضرت هستم و فرزند آن حضرت بودن یک است، اما معتقد به او بودن و آگاه به آن حضرت بودن فضیلت بیشتری دارد. گرچه آن مقامی كه برای اهل بیت (علیهم الصلاة و علیهم السلام) است برای دیگران نیست، ولی راه برای پیروی از آنها هم بسته نیست باز است. 🔸 از بیانات نورانی خود رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است كه فرمود: «أَنَا وَ عَلی أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّة»؛[2] من و علی ‌بن ‌ابی طالب هر دو پدران این امّت هستیم. آنها پدران ولایی هستند نه میلاد! اگر كسی آنها را به عنوان ولایت بپذیرد، به عنوان پدرِ معنوی بپذیرد و فرزند معنوی آنها بشود همان فیضی كه نصیب دیگران شد بهره او می‌ شود؛ منتها در حدّ خاصّ خودش! بنابراین این فیضی كه نصیب كریمه اهل بیت (سلام الله علیها) شده است نصیب دیگران هم می ‌شود؛ منتها در حدّ شایسته خود آنها [نصیبشان می گردد]. [1]. الفضائل (لابن شاذان القمی)، ص125. [2]. معانی الاخبار، متن، ص52. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1390/07/07 🆔 @a_javadiamoli_esra
به مناسبت 23 ربیع الاول، سالروز ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم، 🔷معرفت به حق کریمه اهل‌بیت(س)؛ شرط ورود به بهشت سرّ اینکه وجود مبارک امام هشتم و امام نهم(ع) فرمودند، "هر کس کریمهٴ اهل ‌بیت فاطمهٴ معصومه(س) را زیارت کند، ["عارفاً بحقّها"] بهشت برای او است"، بدین خاطر است که او اهل ولایت است، اگر کسی پیوند ولایی با دودمان عصمت و طهارت داشته باشد، می‌‌کوشد که رایحهٴ ولایت و طعم ولایت در هستی او پدید آید و خود جزء اولیای الهی بشود، اگر کسی جزء اولیای خدا شد، «ولی‌الله» شد، در آن صورت بهشت مشتاق او است. [همچنین] معلوم می‌‌شود کریمهٴ اهل‌بیت فاطمهٴ معصومه(س) حقّی دارد که بعضی از زائران به حقّش عارف هستند و برخی عارف نیستند و آن حضرت را تنها به عنوان خواهر امام و دختر امام و عمه امام می‌‌شناسند و زیارت می‌‌کنند که اینها بخشی از فضیلت و ثواب را دریافت می‌دارند، اما به ثواب کامل راه نمی‌یابند. لیکن برخی دیگر از زائرین ان حضرت حقّ این کریمه را می‌‌شناسند که امام هشتم فرمود هر کس خواهرم را "عارفاً بحقّها" زیارت کند بهشت برای او است. معمولاً در مستحبّات، مطلوب متعدد است؛ یعنی اگر کسی عارف به حق وجود مبارک فاطمهٴ معصومه(س) نبود و یک زیارت عادی و عامی انجام داد، این‌چنین نیست که از فضیلت محروم باشد، بلکه به اندازهٴ کار خود و درک خود ثواب می ‌برد، ولی آن ثواب کامل برای کسی است که عارف به حقّ کریمه اهل ‌بیت باشد و او را زیارت کند. news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 الفبای دین 🔸 یك جوان كه فقط تلاش و كوشش او این است كه خوب غذا بخورد، خوب بالندگی داشته باشد، خوب جامه در بر بكند و خوب آرایش بكند، این یک مرحله گیاهی است، كدام نهال است كه این چند كار را نمی ‌كند؟! [گیاه] جامه خوب در بر می کند، خوب رشد می ‌كند، خوب قد می كشد، خوب نمو می ‌كند، خوب غذا می‌ خورد. این «نامٍ بالفعل و حیوان بالقوه». وقتی قدری بالا آمد عواطف و احساسات و احترام به پدر و مادر و رعایت حقوق برادر و رعایت حقوق همسایگان و اینهاست، این از مرحله نباتی درآمده «حیوانٌ بالفعل و انسان بالقوه». مرحوم بوعلی می ‌فرمود آن كسی كه از زیر دستش حمایت نمی ‌كند، رسالتی ندارد و از حوزه خودش غفلت دارد، این حیوان هم نیست.[1] 🔸 آن وقت ها كه داشتن مرغ های طبیعی در خانه ‌ها رسم بود همه ما می‌ دیدیم، این مرغ تا مادر نشده بود هر كسی به طرف او می‌ رفت فرار می ‌كرد، اما همین كه مادر شده تا آخر می ‌ایستاد! می‌ گوید حوزه مأموریت من است و من باید از مسئولیتم دفاع بكنم. اگر كسی از حوزه مسئولیتش دفاع نكند ﴿بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾[2] می ‌شود. كدام حیوان است كه از حوزه مسئولیتش دفاع نمی ‌كند؟! اگر كسی از حوزه مسئولیت خودش دفاع نكند، نباشد و نباشد این حیوان نیست! این «نامٍ بالفعل و حیوان بالقوه». 🔸 به ما گفتند شما باشید. اگر كسی غیور نبود «حیوانٌ بالقوه» است و «نامٍ بالفعل»؛ او فقط بالندگی خوب دارد، این غیور نیست! اگر كسی ـ خدای ناكرده ـ در حوزه كار خودش امین نبود، او به تعبیر مرحوم بوعلی یك حیوان هم نیست؛ كلاب هراش، این سگ های هرزه بیابان گرد هر چیزی دستشان برسد می ‌خورند، اما سگ های شكاری كه كلب معلم است در این سینه ‌های كوه و در سنگلاخ ها آن شكارچی این كبك را شكار می ‌كند، این سگ شكاری تربیت شده نفس نفس زنان در این سنگلاخ ها می ‌رود و او را پیدا می ‌كند به دندان می ‌گیرد و به برمی ‌گرداند؛ صاحبش بعد از اینكه خورده یك مقدار استخوان هم به او می‌ دهد. این را این بزرگان می ‌گویند اگر كسی در بیت المال خیانت بكند حیوان هم نیست! اینكه در قرآن فرمود بعضی بدتر از حیوان است سرّش این است. كدام حیوان است كه تربیت بشود و بعد خیانت بكند؟! پس خائن هنوز حیوان نشده، چه برسد به انسان! اینها ابتدائیات و است! اگر این موارد را پشت سر گذاشته و كم كم وارد مرز ملكوت شد، انسان می‌ شود. [1]. الاشارات و التنبیهات، ص342؛ «فقد بان أنّ اللذّات الباطنة مستعلیة على اللّذات الحسّیة و لیس ذلك فی العاقل فقط، بل و فی العجم من الحیوانات؛ فإنّ من كلاب الصید ما یقتنص على الجوع، ثمّ یمسكه على صاحبه و ربّما حمله إلیه و المرضعة من الحیوانات تؤثر ما ولدته على نفسها و ربّما خاطرت محامیة علیه أعظم من مخاطرتها فی ذات حمایتها نفسها». [2]. سوره أعراف، آیه179؛سوره فرقان، آیه44. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1387/10/26 🆔 @a_javadiamoli_esra