🏴 زمینه اصلی نفوذ دشمن
▪️ سالار شهیدان به دست اندركاران اسلام اموی فرمود اگر حرفم را پذیرفتید كه «نعم المطلوب»، اگر نپذیرفتید «لِی عَمَلِی وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ»[1] وقتی كه از مكه خارج می شود این حرف را زد و فرمود ما مثل ابن زبیر نیستیم كه با كسی معامله سیاسی داشته باشیم و كنار بیایم و روزی به سود شما و روزی به سود او سخن بگوییم. حق با باطل جمع نمی شود ﴿فَما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ﴾.[2] دین قبل از اینكه كامل شود، نه خدا پسند است و نه دشمن را ناامید می كند، آن كلی گویی و ترسیم خطوط كلی و نصایح گرچه یك مسئله كلامی را تأمین میكند، ولی مسائل سیاسی و اجتماعی با كلی گویی حل نمی شود؛ لذا كلام گرچه اندیشه ها را سیراب می كند؛ ولی جامعه را راضی نگه نمی دارد، سیاست جامعه را تأمین نمی كند، باید آن كلی را بر جزئی تطبیق كرد، باید شخص معین را به عنوان الگو ارائه دارد تا مشكل قضایای خارج حل شود، وقتی دین كامل شد، خدا می پسندد و دشمن می هراسد، دین وقتی ناقص شد، خدا نمی پسند و دشمن نمی هراسد.
▪️ امویان آمدند برای اینكه دشمن را راه بدهند، دوست را بیرون كنند، اولین كاری كه كردند همین دین را ناقص كردند، دیگر از آن روز به بعد دین شده ناقص، وقتی دین ناقص شد، بیگانه هم طمع كرد. اگر در سورهٴ «مائده» ذات اقدس الهی فرمود بیگانه طمعی ندارد، برای اینكه دین كامل است و اگر دین ناقص شد، یقیناً بیگانه طمع می كند و اگر دیدید زینب كبریٰ (صلوات الله علیها) در كوفه به مردم خطاب كرد «إِنَّمَا مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ الَّتِی ﴿نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِن بَعْدِ قُوَّةٍ أَنكَاثاً تَتَّخِذُونَ أَیمَانَكُمْ دَخَلاً بَینَكُمْ﴾»[3] همین مسئله است؛ یعنی شما تمام این رشته ها را دوباره پنبه كرده اید، ما لباسی در بر شما كردیم، شما آمدید این رشته را پنبه كردید، لباس خلافت، امامت و ولایت را برداشتید، اصلاً چیزی از امامت، ولایت، خلافت و رهبری نگذاشتید، هر چه بود را آنچنان تكه تكه كردید كه اصلاً مردم خلافت را نمی شناسند، الآن خلافت را با سلطنت یكی می كنند.
▪️ فرمود شما دین را اینچنین كردید، نَكس ها در آن روا داشتید، نقض ها كردید، تمام این رشته ها را پنبه كردید، چیزی نگذاشتید تا كسی بیاید به آن علامت بشناسد. الآن اگر شما سلطنت را به جای ولایت و حكومت به خورد مردم بدهید، مردم باورشان می شود، شما اگر بخواهید باطل را به جای حق معرفی كنید، این مردم تازه به میدان رسیده و «حدیث العهد بالاسلام» می پذیرند، چنان كه پذیرفته اند. فرمود ما خیلی محكم و قوی كردیم و به دست شما دادیم، البته آن چیزی كه به دست شما دادیم را پاره كردید؛ اما آن چیزی كه به دست ماست، محفوظ است. باز اگر مراجعه كنید آن اسلام ناب پیش ما است، آن اسلام علوی پیش ماست. حرف ها را تقسیم كردند، آن حرف های بلند امامت، خلافت و رهبری را به دستور زین العابدین زن ها می گفتند؛ اما خود زین العابدین از ولایت، خلافت و امامت حرف نمی زد، مبادا خیال كنند كه او «ولی الله» است، اگر حرف های زینب كبریٰ و فاطمه صغریٰ (صلوات الله علیهما) زین العابدین در كوفه می گفت، می فهمیدند این حجت خداست؛ اما فاطمه صغریٰ می گوید ما «حجت الله» و «ولی الله» ایم، ما «عَیبه»[4] علم خدا هستیم، ما ظرف فهم و حكمت حقیم، ما حجج خدا در زمین هستیم، این حرف ها را این زن می گوید!
[1] . وقعة الطف، ص154.
[2] . سورهٴ یونس، آیهٴ 32.
[3] . مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص115؛ سورهٴ نحل، آیهٴ 92.
[4] . معانی الاخبار، ص35؛ «... إِنَّا أَهْلُ بَیتٍ ابْتَلَانَا اللَّهُ بِكُمْ وَ ابْتَلَاكُمْ بِنَا فَجَعَلَ بَلَاءَنَا حَسَناً وَ جَعَلَ عِلْمَهُ عِنْدَنَا وَ فَهْمَهُ لَدَینَا فَنَحْنُ عَیبَةُ عِلْمِهِ وَ وِعَاءُ فَهْمِهِ وَ حِكْمَتِهِ وَ حُجَّتُهُ فِی الْأَرْضِ فِی بِلَادِهِ لِعِبَادِهِ ...».
#سالروز_شهادت_حضرت_رقیه_در_شام
#حجت_خدا
#الگوی_عینی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در دهه محرم
تاریخ: 1379/01/27
🆔 @a_javadiamoli_esra