eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ستون دین 🔸 وجود مبارك حضرت امیر بخواهد سقیفه را به غدیر برگرداند، یك تحلیل فقهی و عبادی دارد, یك تحلیل سیاسی دارد و خود به تنهایی به میدان آمده تا هر دو را اداره كند. آن تحلیل عبادی همه ما شنیدیم كه «الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ»[1] نماز ستون دین است، در بحث‌ های سیاسی در آن نامه پُر بركتی كه به عنوان عهدنامه برای مالك اشتر مرقوم فرمود، جامعه و امت را به عنوان ستون دینِ الهی و نظام الهی قرار داد، فرمود: مالك بدان! «إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِین وَ الْعُدَّةُ للْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ»، توده مردم, ستون سیاست دین‌ هستند، اگر بعضی از انبیا گفتند: ﴿قالَ لَوْ أَنَّ لی‏ بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوی إِلی‏ رُكْنٍ شَدیدٍ﴾؛[2] برای اینكه دستشان خالی بود، كدام پیغمبر بود كه بدون حضور مردم توفیقی پیدا كرد. 🔸 بنا بر این نیست كه تمام كارها با معجزه پیش برود، حضور مردم, هماهنگی مردم, موافقت مردم سهم تعیین ‌كننده‌ ای در پیشرفت نظام دینی دارد. فرمود ستون دین در بخش سیاست, حضور هماهنگ امت است و خود حضرت به تنهایی این دو ستون را نگه داشت و اقامه كرد هم ستون دیانت را اقامه كرد و هم آن ستون سیاست را اقامه كرد، وگرنه چیزی از غدیر نمی‌ ماند. [1]. المحاسن(برقی)، ج1، ص44. [2]. سوره هود، آیه80. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1395/01/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 قدر علی 🔸 حضرت در آن خطبه معروف همّام گفت و گفت که آن شنونده «فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِیهَا»[1] همان دم جان داد، چون هر کسی آن استعداد را ندارد که مستمع علی یا خطبه علی (سلام الله علیه) بشود و آرام بگیرد. بعضی از روح‌ ها آماده پرواز هستند و وجود مبارک حضرت امیر هم فرمود: «ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیل‏»؛[2] من بخواهم سخنرانی کنم سیل راه می ‌اندازم، مثل آدم ‌های معمولی نیستم! 🔸 این سلسله جبال البرز یک قد بلندی در وسط دارد به نام قلّه دماوند، چه در شرق این قلّه چه در غرب این قلّه باران متعددی می ‌آید کسانی که در زیر این قلّه زندگی می‌کنند مستحضرند هر وقت باران تند می‌ آید سیل است. حضرت فرمود من آن کوهی ‌ام که «ینْحَدِرُ عَنِّی السَّیل‏». هر کوهی سیل ندارد، هر سخنگویی آن قدرت را ندارد که جان شنونده را بگیرد. فرمود: «وَ لَا یرْقَی إِلَی الطَّیر»، شما در این دامنه ‌های کوه می ‌بینید خیلی از این پرنده‌ ها هستند روی آن کوه‌ ها لانه دارند و پرواز می ‌کنند؛ اما پرنده ‌ای را ندیدید که بتواند روی قلّه دماوند بنشیند، از بس بلند است! فرمود نه پرنده‌ می ‌تواند پرواز کند و مرا بشناسد، نه کسی که در دامنه من هست می ‌تواند آن سیل را تحمل کند. [1]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه 193. [2]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه3. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/09/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 عبد محض 🔹 مرحوم کاشف الغطاء یک «اصول دین» دارد که بحث کلامی است و یک «اصول فقه» دارد که بحث اصولی معروف است، بعداً وارد مسائل فقه می شوند؛ در جریان اینکه وجود مبارک حضرت امیر علم غیب داشتند، ایشان بحث مبسوطی دارد، بعد می فرمایند گزارش هایی که حضرت امیر به میثم تمّار دادند که فرمودند تو را به دار می زنند و آن درخت خرما را هم نشان میثم تمّار داد که تو را روی این درخت دار می زنند، همه را به او گفت: «و بصلب میثم التمّار و أراه النخلة التی یصلب علیها فكان ذلك من عبید اللّه بن زیاد لعنهما اللّه»، بعد فرمود: «و تقطیع یدی رُشید الهجری»، حضرت فرمود دو دست تو را قطع می کنند، دو پای تو را قطع می کنند و همین کار هم شده! «و بقتل قنبر فقتله الحجّاج [لعنة الله] و بأفعال الحجّاج التی صدرت منه»؛[1] چه کارهایی را که حجّاج ملعون می کند، همه را یکایک حضرت خبر داد و همه هم واقع شده است. این می شود علم غیب! این را همه دیدند و همه نقل کردند! شیعه دید، دوست دید، دشمن دید! 🔹 در اینکه اینها به اذن خدا همه چیز را می دانند، هیچ محذور عقلی ندارد! برای اینکه در محدودهٴ وجوب که نیست! در قرآن هم مُکرر فرمود: ﴿بِإِذْنِ اللَّهِ﴾،[2] به علم الهی است، این چه مشکلی دارد؟! اگر بگوییم که «متی شاؤوا»؛ هر وقت خواستند می بینند، بله هر وقت خواستند هم «باذن الله» است! هر وقت خواستند می دانند و هر وقت نخواستند مصلحت دور است؛ ولی به هر حال آن حصری که ﴿مَا أَدْرِی مَا یفْعَلُ بِی وَ لاَ بِكُمْ﴾[3] یعنی چه؟ یعنی «بالذات» نمی دانیم و «بالتبع» می دانیم؛ خدا یادت می دهد، درست است! آن‌ که «بالذات» علیم است ذات اقدس الهی است، بله! شما با علم خود ذاتاً نمی توانید: ﴿مَا كُنتَ تَدْرِی مَا الْكِتَابُ وَ لاَ الْإِیمَانُ﴾؛[4] نمی دانستی ایمان چیست، نمی دانستی قرآن چیست، ما که یادت دادیم همه درست است! معنای امکان همین است! معنای مخلوق بودن همین است! معنای مخلوق بودن این است که تا به او یاد ندهند یاد نمی ‎گیرد، این درست است. 🔹 آنها چه بدانند شهید می شوند اطاعت می کنند و چه بدانند که شهید نمی شوند اطاعت می کنند؛ این می شود تسلیم محض! آن‌جایی که می داند شهید می شود می رود، پس معلوم می شود «عبد محض» است. اگر کسی بخواهد بگوید «لیلةُ المبیت» برای آنها شرف نیست، باید گفت «لیلةُ المبیت» به همان اندازه شرف است که نوزده ماه رمضان شرف است، او «عبد محض» است! بداند کشته می شود می رود و بداند که کشته هم نمی شود می رود؛ می داند کشته نمی شود، ولی آماده است! این تسلیم محض بودن نشانهٴ کمال انسانیت است، «عبد محض» است! آن‌جا هم که صد درصد می داند کشته می شود؛ مانند وجود مبارک سیدالشهداء که اعلام کرده است! از همان اوّل، شش ماه قبل تصمیم گرفته که حج نرود، نه اینکه در بعضی کتب تاریخی نوشته شده که حج را تبدیل به عمره کرده است! این بحث، بحث فقهی است نه تاریخی! مقتلی نیست! آنها که با کتاب حج و روایات حج و نصوص باب حج آشنا هستند، می دانند که ائمه (علیهم السلام) فرمودند حضرت از همان اول قصد عمرهٴ مفرده داشت، نه اینکه قصد حج کرد و حج را تبدیل به عمره کرد! ایشان چندین ماه قبل می داند که روز عرفه باید برگردد، نه اینکه قصد حج داشت و حج را تبدیل به عمره کرد! از همان اوّل قصد عمره مفرده داشت، بعد صریحاً اعلام فرمود که تمام این اعضای من تکّه تکّه می شود! آن‌جا هم که می داند تکّه تکّه می شود می رود، آن‌جا هم که می داند نمی شود می رود؛ این معنای «عبد محض» بودن است. [1]. كشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء (ط ـ الحدیثة)، ج‌1، ص106. [2]. سوره بقره، آیات97 و 102 و 249 و 251؛ آل عمران، آیه49 و 145 و ... . [3]. سوره احقاف، آیه9. [4]. سوره شوری، آیه52. 📚 سوره مبارکه احقاف ـ جلسه 8 تاریخ: 1395/01/24 🆔 @a_javadiamoli_esra
یادداشتی از حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی؛ ✳️شناخت توحید در سایه سار ولایت؛ شرح فقراتی از رساله چهل نم از یک یم، علامه جوادی آملی پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی در هفته نامه افق حوزه که به مناسبت عید سعید غدیر خم با نام «غدیر منادی وحدت» منتشر شده است، طی یادداشتی به شرح فقراتی از رساله چهل نم از یک یم، به قلم علامه جوادی آملی پرداخته اند. متن کامل یادداشت👇👇👇 https://b2n.ir/276183 NEWS.ESRA.IR 🆔 @a_javadiamoli_esra
آیت الله العظمی جوادی آملی: ✳️دينِ منهای ولايت و غدير مي‌شود سقيفه! پایگاه اطلاع رسانی اسراء: در هفته نامه افق حوزه که به مناسبت عید سعید غدیر خم با نام «غدیر منادی وحدت» منتشر شده است، متن سخنرانی از آیت الله العظمی جوادی آملی با نام «دین منهای ولایت و غدیر می شود سقیفه» به چاپ رسیده که معظم له در آن به اهمیت جریان غدیر از منظر اعتقادی و همچینین به وظیفه مومنان در عصر غیبت پرداخته اند. معظم له در بخشی از این یادداشت بیان می دارند: جریان غدیر نظیر جریان «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» یک صحنه محققانه و عالمانه دقیق جریان غدیر خم یک امر توقیفی مسلّم است؛ پیامبر خلیفه خداست و خلیفه کار مستخلف عنه را انجام می‌دهد، روی این مبنا وجود مبارک رسول گرامی درباره امیرمؤمنان(علیه السلام) مکرّر مسئله نصب ولایت و امامت و خلافت آن حضرت را بازگو کرد. از آغاز نبوت و رسالت این مساله مطرح بود، تا اواخر عمر مبارک حضرت. اما ابتکاری که رسول گرامی(صلی الله علیه وآله و سلم) انجام داد این بود که آن جریان بین‌المللی نصب ولایت را در یک زمان خاص و مکان مخصوص انجام داد، تا احدی نتواند آن را انکار کند. خدا این کار را درباره توحید خودش نیز کرد، یعنی در یک صحنه‌ای که احدی نتواند انکار کند، یعنی جریان «أَلَسْتُ» توحید خود را بیان کرد. لذا می بینید عبارت‌ها، لفظ‌ها و خصوصیت‌ها، میام جریان "أَلَسْتُ و جریان غدیر همه شبیه‌اند. متن کامل یادداشت معظم له 👇👇 https://b2n.ir/079164 NEWS.ESRA.IR 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ادبیات مع المعارف 🔹 مرحوم آقا شیخ عباس قمی را خدا رحمت كند! ایشان در شرح حال خودش در آن فوائد رضویه می ‌فرماید من در جوانی علاقه به ادبیات داشتم، افتادم در مقامات حریری و حمیدی و اینها؛ شاید كم و بیش مستحضر باشید این مقامات حریری و حمیدی بعضی فارسی است و بعضی عربی، اما اینها فولاد گونه نوشته شده، این ‌طور نیست كه كسی بتواند مقامات حریری را همین طور مطالعه كند، دو طرفش باید پر از كتاب لغت باشد تا بتواند یك صفحه ‌اش را مطالعه كند، اما گفت دفعتاً بیدار شدم كه این چه كاری است كه من دارم می ‌كنم! من ادبیات می‌ خواهم «منهای معارف» یا ادبیات می‌ خواهم «مع المعارف»! مگر این مقامات حریری چیزی به من یاد می‌ دهد؟! این درباره سورچرانی است و سفره چرانی و پذیرایی كردن و میهمانی و میهمان سرایی و چطوری میهمانی گرفتن و چقدر خوردن و اینهاست، یعنی گدایی، یعنی شكم چرانی، خب من بروم یك كتابی بخوانم كه هم ادبیات در آن باشد و هم معارف؛ لذا برنامه‌هایم را از مقامات حریری به نهج البلاغه برگرداندم. 🔹 شما می ‌بینید آثار عُجمه در نوشته ‌های عربی مرحوم آقا شیخ عباس نیست یا خیلی كم است، این قلم های عربی او ـ نفس المأمور هم نوشته ـ نشان می ‌دهد كه یك عربی نویس خوبی است، گفت من ادبیات را با معارف می ‌طلبم نه ادبیات... . سبعه معلقه یك ادبیات آنچنانی است كه با ولیمه است، نهج البلاغه یك ادبیات این چنینی است؛ یعنی با عزیمه است. 🔹 خود وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) می ‌فرماید بعضی از چیزها با هم جمع نمی ‌شوند «لَا تَجْتَمِعُ عَزِیمَةٌ وَ وَلِیمَةٌ»[1] «لَا تَجْتَمِعُ الْفِطْنَةُ وَ الْبِطْنَةُ»؛[2] چند چیز است فرمود با هم جمع نمی ‌شوند، یك كسی بخواهد محقق بشود سورچرانی و میهمانی رفتن و پرخوری با تحقیق جمع نمی ‌شود، اهل ولیمه بودن که فلان جا سور می‌دهند، فلان جا میهمانی است، امشب فلان جا سور فردا فلان جا سور این بخواهد آدم بشود نیست، كسی اهل عزیمت نباشد به جایی نمی ‌رسد، پرخوری هم با فطانت جمع نمی‌ شود. خب یك مقدار غذایی كه برای انسان كافی است همان را بخورد، بیش از آن مقدار جلوی هوش آدم را هم می ‌گیرد، فرمود پرخوری با فطن و زیرك بودن جمع نمی ‌شود، سورچرانی هم با عزم و تصمیم جمع نمی ‌شود، این راه حضرت امیر بود. [1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح), خطبه241. [2]. غرر الحكم و درر الكلم، ص772. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه هود ـ جلسه 91 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra
❇️اهمیت در بیان آیت الله العظمی جوادی آملی 🔹لزوم توجه بیشتر رسانه ها و مجامع علمی به بزرگداشت روز مباهله https://t.me/a_javadiamoli_esra/3498 🔹تعبیر پیامبر اسلام که "علی منی و انا من علی" به چه معناست https://t.me/a_javadiamoli_esra/5406 🔹اهمیت روز مباهله https://t.me/a_javadiamoli_esra/5405 🔹استدلال امام رضا به آیه مباهله https://t.me/a_javadiamoli_esra/5399 🔹آیت الله العظمی جوادی آملی: روز مباهله را یک روز علمی تلقی کنید https://t.me/a_javadiamoli_esra/5396 🔹از منظر قرآن کریم پیامبر (ص) و علی (ع) یک حقیقت و یک نور واحدند https://t.me/a_javadiamoli_esra/3496
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نور واحد 🔸 اسلام گذشته از اینکه یک سلسله احکام فقهی برای ظاهر دارد، گاهی هم آن اسرار باطنی را در فقه هم می‌ آورد. «بِهال» یک تضرّع و زاری است که «دعای ابتهال، دعای ابتهال» می ‌گویند یعنی تضرّع و زاری. در این بِهال، لعان هم مطرح است و اصلاً لعان را قسمی از مباهله دانستند و این لعان گاهی در اصول دین است و گاهی در فروع دین. در اصول دین همان جریان مباهله معروف با نصارای نجران است که همین لعان است و غیر از لعان چیز دیگری نبود. در فروع دین همین مسئله «نفی ولد» است. 🔸 قرآن کریم هر دو را مطرح کرده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» و سوره مبارکه «نور»[1] این دو بخش مطرح شده است؛ در سوره مبارکه «آل عمران» لعان و مباهله‌ای که به اصول دین برمی‌گردد، در سوره مبارکه «نور» بِهال و لعانی که به حکم فقهی برمی‌گردد. در سوره مبارکه «آل عمران» آیه شصت و 61 این است: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ فَلاَ تَكُن مِنَ الْمُمْتَرِینَ ٭ فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ﴾ در همین حق، ﴿مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْم﴾ برای تو مطلب مسلّم است، ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با ابتهال و تضرّع ـ چه ما و چه شما ـ منکر حق را لعنت می ‌کنیم، ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل﴾ با تضرّع از خدا می ‌خواهیم که منکر حق را لعنت کن! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ﴾؛ آن‌ قدر این بِهال اثر دارد که نمی‌ گوییم خدایا تو او را لعنت کن! وقتی ما به جایی رسیدیم که دعای ما مستجاب است، خود ما لعنت را بر آن شخص قرار می ‌دهیم، نه «نَسئَلُ اللهَ أن یلعَنَهُ»! حالا این مطلب در خصوص این ذوات قدسی است و نمی‌ شود این را به همه جا سرایت داد. نفرمودند ما از خدا می‌ خواهیم که خدایا او را لعنت کن، ما با ابتهال به جایی می ‌رسیم که کلید لعنت به دست ماست! ما آنها را لعن می ‌کنیم و لعن یعنی طرد، این کم حرفی نیست! ﴿ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ﴾. بعد هم فردا شد و آن ذوات قدسی را آوردند. 🔸 به عرضتان رسید که این جریان «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»[2] (سلام الله علیهما)، انسان خیال می‌کرد به اینکه «حُسَینٌ مِنِّی» (سلام الله علیهما) برای اینکه نوه اوست؛ «أَنَا مِنْ حُسَین» برای اینکه به وسیله کربلا و عاشورا و شهادت این خاندان، دین زنده شد، این توجیهی بود که قبلاً می‌ کردند. بعد معلوم شد که این حرف درباره وجود مبارک امام حسن (سلام الله علیه) هم هست،[3] یا این دو تعبیر درباره وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) هم هست: «عَلِی‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏»،[4] این یک قدری توجیه می‌ خواست. وقتی شما به آیه «مباهله» برمی ‌خورید می ‌بینید که خیلی روشن و شفاف است؛ وقتی می ‌فرماید: ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾،[5] این ذات همان ذات است، «عَلِی‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏»، این نیازی به توجیه ندارد؛ چون اینها «مِنْ نُورٍ وَاحِد»[6] هستند، «حَسَنٌ‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْه‏»،[7] «حُسَینٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَین»، «فَاطِمَةُ مِنِّی‏»[8] (سلام الله علیهما)، ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾! 🔸 بنابراین آنها برکات دیگری است؛ دین را یاری کردند، جانشین او بودند، امامت را حفظ کردند، اینها سر جایش محفوظ است؛ اما مصحّح این دو جمله ﴿وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ﴾ است، «عَلِی‏ مِنِّی‏ وَ أَنَا مِنْ عَلِی‏» یا «فَاطِمَةُ مِنِّی‏»، اینها یکی هستند. [1]. سوره نور، آیات4 الی 10. [2]. كامل الزیارات، النص، ص52. [3]. بشارة المصطفی لشیعة المرتضی (ط ـ القدیمة)، النص، ص156؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَسَنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه‏». [4]. الأمالی (للصدوق)، النص، ص9. [5]. سوره آل عمران، آیه61. [6]. علل الشرائع، ج1، ص134. [7]. بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج43، ص306. [8]. وسائل الشیعة، ج‏20، ص232. 📚 درس خارج فقه نکاح _ جلسه 308 تاریخ: 1396/11/25 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 طهارت دل 🔹 در سورهٴ «حشر» سخن خدای سبحان این است كه مردان الهی از خدای سبحان طهارتِ دل می ‌طلبند ﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾؛[1] خدایا توفیقی عطا كن، كه ما كینه كسی را در دل نداشته باشیم! یعنی بهشتی زندگی كنیم؛ یعنی شما در قرآن فرمودید، مردانی كه در بهشت زندگی می ‌كنند، زنانی كه در بهشت زندگی می‌ كنند، آنها اهل كینه نیستند، ﴿وَ نَزَعْنا ما فی‏ صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ﴾[2] بهشتی‌ ها كینه یكدیگر را ندارند، مهربان‌، عطوف و ودود هستند. همان معنایی را كه بهشتی‌ ها به عنوان حیاتِ سالم و سلامتِ دل و سلامتِ تن در بهشت دارند، همان را مردان الهی از خدا مسئلت می ‌كنند و همان را امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: سخنان ما تأمین می ‌كند، «وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَكُمْ عَلَی بَعْضٍ».[3] 🔹 مستحضر هستید، این مَثل معروف كه می‌ گویند، سنگ روی سنگ، بند نمی‌ شود، یك پایگاه و پناهگاه علمی و عقلی داشته و دارد و سخنی بر حقّ است. این برج هایی كه ساخته می ‌شود، با ملات نرم بالا می‌ رود؛ بین دو سنگ سخت و سرد، یك ملات رقیق و نرم است، آن نرمی ملات، این سنگ‌ ها را كنار هم جمع می ‌كند، وگرنه سنگ روی سنگ، بند نمی ‌شود. جامعه را مهربانی و عطوفت و صداقت و لطف و صفا، سامان می ‌بخشد، اگر بخواهند كاخ رفیع شوند، در سایه عطوفت و مهربانی است. اختلاف مرض است؛ كینه مرض است؛ دروغگویی مرض است؛ اختلاس مرض است؛ سرقت مرض است؛ روی میزی و زیر میزی گرفتن، هر دو مرض است. اگر ربا، ریا، «سُمعه» و مانند آن شد، اینها مرض است؛ با بیماری هرگز نمی ‌تواند، كاخ رفیع امّت اسلامی را بنا نهاد، پس اساس قرآن، بنابر سورهٴ «انفال» حیات‌ بخشی است و اساس قرآن بنابر سورهٴ «نحل» حیات طیب‌ بخشی است. 🔹 سخنان نورانی امام ششم (سلام الله علیه) بر این است که جامعه را مهربانی، اداره می‌ كند، كمك، اداره می ‌كند، تعاون، اداره می‌ كند، ایثار، اداره می ‌كند. می ‌فرماید، كمك یكدیگر باشید، ﴿تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏﴾،[4] نه تنها كمك یكدیگر باشید، دیگری را بر خود در وسایلی كه مورد نیاز است مقدّم دارید، ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾.[5] 🔹 الگوی ایثار هم در سورهٴ «انسان» در جریان امیرمومنان و فاطمه زهرا و امام مجتبی و امام حسین (سلام الله علیهم) آمده است كه ﴿وَ یطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی‏ حُبِّهِ مِسْكیناً وَ یتیماً وَ أَسیراً﴾،[6] آن معنا اگر مقدور ما نبود، كارِ انصار مدینه، مقدور ما هست. آن چه که گفته می ‌شود، مقدور ما نیست یا بسیار دشوار است، آن است كه در سورهٴ «انسان» خدای سبحان، فرمود؛ اهل بیت (علیهم السلام) كه روزه گرفتند، هنگام افطار سهمیه خود را به یتیم و مسكین و اسیر دادند. مستحضر هستید، در مدینه اسیر مسلمان نبود و مسلمان در مدینه به اسارت در نمی‌ آمد، جنگ‌ هایی كه بین مسلمین و كفّار رخ می ‌داد، از طرفین اسیر می‌ گرفتند؛ مشركین و كفّاری كه در جنگ‌ ها به اسارت مسلمان ‌ها در می‌ آمدند، در مدینه به سر می ‌بردند. این اسیر ممكن است که اسلام آورده باشد; ولی سابقه كفر داشت و دلیلی هم بر اسلام آوردن او نبود و اگر علی و اولاد علی (سلام الله علیهم اجمعین)؛ یعنی اهل بیت روزه می‌گیرند و سهمیه افطار خود را به یك كافر می‌دهند، این نشان آن است كه حیاتِ جامعه در سایهٴ ایثار است. 🔹ما اگر نتوانیم، در پرتو قرآن، به این بارگاه رفیع بار یابیم، حداقل از كارگاهی كه در آن گرفتار هستیم باید نجات پیدا كنیم و برابر آیهٴ سوره «حشر» به ﴿وَ یؤْثِرُونَ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ﴾ برسیم، اگر به آن نرسیدیم، لااقل به آیهٴ ﴿تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی‏﴾ برسیم. [1]. سوره حشر، آیه10. [2]. سوره اعراف، آیه43؛ سوره حجر، آیه47. [3]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج2، ص186. [4]. سوره مائده، آیه2. [5]. سوره حشر، آیه9. [6]. سوره انسان، آیه8. 📚 پیام به همایش سلامت در پرتو قرآن مجید تاریخ: 1393/08/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 فیض خاص 🔹 سالگرد بازگشت آزادگان سرفراز ایران اسلامی است. این گروه جزء مظلوم ترین افراد انقلاب و این نظام بودند و ذات اقدس الهی مستقیماً پاداش اینها را داد. در دعاها یك راهی است كه این فقط در عرفان مطرح است، در كتاب های كلامی و حكمت نیست. معمولاً در كلام و حكمت از راه اسباب و مسببات با نظام علت و معلول سخن می‌ گویند، اما یك راهی كه مستقیماً بنده با خدا داشته باشد و خدا با بنده داشته باشد و هیچ واسطه ‌ای در كار نباشد این در كتاب های حكمت و كلام نیست، ولی در عرفان هست و منشأش هم این ادعیه است كه منشأ ادعیه قرآن كریم است. گرچه نظام علّی و معلولی را قرآن تثبیت می‌ كند، اما این‌‌چنین نیست كه سلسله علل وقتی به آن اوج رسید سر آغاز سلسله خدا باشد وگرنه او می شود محدود. خدا جایش اول سلسله نیست، خدا «هو الاول» است، «هو الاخر» است، «بین الاول و الاخر» است، «هو الظاهر» است، «هو الباطن» است، بین «هو الظاهر» و «هو الباطن» است. اگر همه جا اوست ﴿هُوَ مَعَكُمْ﴾،[1] گاهی ممكن است یك فیض خاصی به انسان برساند كه احدی دخیل نیست و آن جریان آزادگان است. این آزادگان سرفراز می ‌دانید که خیلی رنج دیدند و دعاها كردند ‌آزاد بشوند، اما در روی كره زمین كسی اقدام نكرد آنها را آزاد بكند، كسی حرف اینها را گوش نمی ‌داد! این روابط دیپلماسی بی اثر بود، خواهش ها بی اثر بود، ذات اقدس الهی به استناد آیه سوره «انعام» كه فرمود: ﴿كَذلِكَ نُوَلّی بَعْضَ الظّالِمینَ بَعْضًا﴾؛[2] ما از ظالمی به وسیله ظالم دیگر انتقام می ‌گیریم، این صدام بعثی افلقی پلید را بر امیر كویت مسلط كرد كه كویت مظلوم بود و نه مأجور، در این گیر و دار كه ظالمی به جان ظالم افتاد ناچار شدند در زندان را باز كنند و آزادگان آزاد بشوند، كسی وساطت نكرد! حرف كسی اثر نكرد! آزادی این شرافتمندان مَرهون احدی نیست. 🔹 هفده ربیع كه به عتبه بوسی ثامن الحجج مشرف بودیم، این عزیزان سرفراز پیاده از حرم امام تا بارگاه ملكوتی امام هشتم مشرف شدند. شانزده روز این هشتصد كیلومتر راه را پیاده طی كردند، روز دوم پای بعضی از این آزادگان در اثر آسیب های فراوانی كه دیده بود، حساسیت داشت، تاول زده و متورم شده، یکی خواست برگردد مردد بود كه آیا راه را با پای ورم كرده و تاول زده ادامه بدهد یا نه؛ به عالمی كه در بین این كاروان بود مراجعه كرده استخاره بكند كه آیا با پای ورم كرده روز سوم به بعد را ادامه بدهد یا همین دو روز بس است. وقتی قرآن را باز كرد این كریمه آمد ﴿فَاخْلَعْ نَعْلَیكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًی﴾،[3] این روحیه است! این پاداش نصیب هر كسی نیست! اینها ذخایر مملكتند! این پیاده روی نشان می‌ دهد كه افراد مشتاق هنوز در كشور هستند كه اگر خدای ناكرده بیگانه خواست طمع خامی در سر بپروراند همین نیرو هست و هیچ فرق نكرد! [1]. سوره حدید، آیه4. [2]. سوره انعام، آیه129. [3]. سوره طه، آیه12 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1375/05/26 🆔 @a_javadiamoli_esra