eitaa logo
تداوم انقلاب اسلامی
252 دنبال‌کننده
234 عکس
150 ویدیو
6 فایل
تاملات عزیز نجف پور آقابیگلو/پژوهشگر حوزه مطالعات علم، فرهنگ و فناوری و فضای مجازی،
مشاهده در ایتا
دانلود
* عدالتخواهی یا عدالت سواری؟ * سنت عدالتخواهان انس با صحیفه بود و مستفیض شدن از چشمه زلال حضرت روح الله... خصوصا آنجا که از جنگ و میگفت... و یا کوبیدن استخوان شتر فرامرز رفیع پور بر سر اسب تروای که کارگزاران زین اش کرده بودند... و یا پخش -ای_به_پیشگاه_تاریخ و جزوات فرزند خلفش، و تحصن و اعتراض در دانشگاه و مجلس و وزارت خانه و ... به و و بی عدالتی و بی تدبیری و ... و یا صدها مجله و نوشته و فیلم و سخنرانی در بازخوانی و . در تمام این دوران هم جز رهبر انقلاب که نفس گرمش مشوق و انگیزه بخش عدالتخواهان بود، عموم سیاسیون و مسوولان، این جریان را مغضوب درگاه خود کرده بودند و همچنین مطرود ساختارهای مدیریتی نظام... در آن دوران که جریان عدالتخواه پیگیر آرمانهای انقلاب بود و هزینه انقلابی گری و عدالتخواهی را می داد برخی در شهرداری و بنیاد و نهاد و امثالهم مشغول امور مباح و مستحب خود بودند و کاری با انقلاب و عدالت نداشتد... ولی امروز با کمال تعجب میبینم که همان کسانی که هیچ سابقه ای در عدالتخواهی ندارند، و حتی مبانی، سابقه و عملکردشان مغایر با عدالت و انقلاب اسلامی بوده، بنا به اقتضای نسیمهای سیاسی، بناگاه عدالتخواه شده اند. در آن ایام که دوستان ما مشق عدالتخواهی و رفع میکردند و هزینه اش را میدادند امثال مجید حسینی در کفا و شهرداری و همشهری و امثالهم مشق می¬کردند و کوچکترین اثری از مفهوم و مصادیق عدالتخواهی و در تفکر و منش و رفتارشان نبود و در سایر امور انقلاب اسلامی مثلا در فرهنگ هم شهره به منش بودند (و هستند) ولی امروز که اوضاع و مدیریت کشور به واسطه همت مشترک جریان و به وخامت رفته، امثال ایشان جهت وزش را درست تشخیص داده و دم از عدالت میزنند علی ای حال، من چون سابقه و تفکرات و منش این دوستان را میدانم و میشناسم هشدار میدهم که بوی می آید... عدالتخواهی نباید به دست مصادره شود ممکن است برخی بگویند که آقا اگر کسی از گذشته خودش توبه کند و برگردد شما ایشان را نمی پذیرید؟.... پاسخ من این است که بله.. با آغوش باز هم ایشان را میپذیریم ولی عَلم خودمان را هم به دستش نمیدهیم و امیرِ لشگرش هم نمی کنیم. https://www.instagram.com/p/B8Y1uaQlsxy/
تداوم انقلاب اسلامی
* جریان انقلاب اسلامی، لوکوموتیو پیشرفتِ عدالت محور در ایران است * عزیز نجف پور جناب در گفتگویی تلوزیونی، گزارشی از فزاینده در ایران و توسعه بی عدالتی میدهد و متعاقبا جریان را خطاب میدهد که چرا در برابر این روند ساکتند و البته دلیل این سکوت را ناشی از بخشی از جریان انقلاب می داند... ولی این مدعیات صغری و کبرای درستی ندارد: 1- اواخر دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد، سالهای جریان انقلاب است. نقد برنامه های سرمایه دارانه مرحوم ، یکی از مهمترین نمودهای سیاسی و اجتماعی جریان انقلاب است. البته جریان چپ سنتی هم تا حدودی با جریان انقلاب (موسوم به الله)همراه است. 2- نیمه دوم دهه هفتاد و در دوران که غالب جریان چپ سنتی شده و دست از عدالتخواهی کشیده اند، باز جریان انقلاب در کنار نقد فرهنگی و سیاسی جریان اصلاحات، مدعی اصلی عدالتخواهی و منتقد تداوم سیاستهای سرمایه دارانه اینبار توسط جریان اصلاحات در کشور است. شعارهای رقابتهای سیاسی جریان انقلاب هم در همین کانتکس عدالت خواهی است و در همین بستر است که کاندیدای جریان اصولگرا-انقلابی رای می آورد. 3- فارغ از رفتارهای خاص رییس دولت نهم و دهم که همان هم مبتنی بر عدالتخواهی است، بدنه مدیریتی این دولت که متشکل از نیروهای انقلاب است و بعد از بروز انحراف در رییس جمهوری وقت باز هم در بدنه میانی دولت نقش اصلی را بازی میکند، لوکوموتیو عدالتخواهی است. 4- جریان که فرزند دو جریان و اصلاحات است، فاز دیگری از توسعه سرمایه دارانه در ایران را رقم میزند و علاوه بر بحران اقتصادی، شکاف طبقاتی را توسعه میبخشد و اینبار هم یکی مهمترین انقادات جریان انقلاب بدیشان باز مساله عدالت است. 5- رهبری هم به عنوان تئوریسین و استراتژیست اصلی جریان انقلاب، در تمام این فرآیند بزرگترین علمدار عدالتخواهی در مقام نظر و عمل در کشور بوده و هست. عدالت و معنویت روح است. 6- جالب اینکه غالب عناصری از جریان انقلاب که درگیر شده اند، به مرور از جریان انقلاب خارج و به جریان اعتدال پیوسته اند. پس انقلابیون فاسد، عملا در جرگه اعتدالیون قرار گرفته اند و دیگر نمیتوان اسم جریان انقلاب بدیشان گذاشت. چرا که انقلابی گری با مبارزه، محرومیت، سختی و ... همراه است و اگر کسی طعم فساد را چشیده باشد دلیلی ندارد به انقلاب پایبند باشد مگر برای نفاق که آنهم در شیب سیاست در ایران دوامی ندارد. 7- البته امروز عدالتخواهی جریان انقلاب رفته رفته پخته تر و انضمامی تر شده و مثلا بدین جمعبندی رسیده که فقط شعار عدالت دادن و نقد عملکرد دیگران کفایت نمیکند بلکه باید سیاستها و اقدامات پیشرفت عدالت محور هم تدوین و اجرایی شود و از سوی دیگر توان مدیریتی و اجرایی و کارآمدی لازم هم باید تامین شود(این مهم خصوصا بعد از نارسایی های دولت نهم و دهم بیش از پیش نمایان شد) چرا که نسبتی با قاموس انقلاب ندارد. فلذا کاهش شعار و افزایش مغایرتی با عدالتخواهی که ندارد، بلکه تنها مسیر عاقلانه تحقق است. 8- با این اوصاف مشخص است عبدالکریمی در سخنانش دچار آشفتگی و تعارض است... به نظر میرسد عبدالکریمی به درستی دریافته که لوکومتیو تحول در ایران، جریان انقلاب اسلامی است و البته بزرگترین منادی هم همین جریان است ولی چون بین خود و رویکردهای سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب نسبتی نمی یابد فلذا ناخودآگاه زبان به نقد و اتهام جریان انقلاب می گشاید. نقد و اتهامی که به طرز بارزی رسوا و ناوارد است. 9- در نهایت اینکه، این نقدها بیش از اینکه مایه نگرانی و اضطراب جریان انقلاب باشد، مایه اطمینان خاطر بیشتر جریان انقلاب در بلوغ و جدی تر شدن در تحقق است. @a_najafpour
* مطالبه ارتقای کارآمدی و سلامت نظام برای رفع مشکلات مردم و عزم ملی برای پیشرفت همه جانبه، ضرورت امروز کشور است * عزیز نجف پور آقابیگلو یک کودتا نبود بلکه یک حرکت اجتماعی متشکل و نظام مند با چشم اندازی روشن و با گفتاری و رهبری مشخص و در مقابله با مبانی و مظاهر بود که در آن به اعلی درجه شاهد و مردم هستیم. دهه اول انقلاب، دهه مشارکت حداکثری توده مردم در مدیریت کشور است. نهادهایی چون جهاد سازندگی، بسیج مستضعفین، سپاه پاسداران و انجمن های اسلامی ادارات و ... همه محمل مشارکت مردم در مدیریت کشور در عرصه های مختلف هستند. در دهه دوم انقلاب و دوران بعد از جنگ شاهد تسلط پارادایم مدرن بر مدیریت اجرایی کشور هستیم و این جریان اقدام به حذف مشارکت مردم در عرصه مدیریتی و تحدید نهادهای مردمی و نخبه گرایی صرف می پردازد و عملا پایه های مدیریت و کشور در دولت بنیان گذاشته میشود و بعدا جریانِ ساخته و تداوم یافته جریان سازندگی است. امروزه بیش از پیش ضرورت بازگرداندن مردم به شان و جایگاه واقعی شان در انقلاب اسلامی احساس میشود. وقتی هم از مردم هم حرف میزنیم منظور مردمِ واقعی است نه برساختهایی که رسانه ها می سازند. سیاست جدی رهبری خصوصا در دهه اخیر بوده است. یک دقت هم باید بکنیم که گوهر تفاوت مفهوم حاکمیت (government) با مفهوم حکمرانی (governance) هم در این نکته نهفته است و حکمرانی واجد عنصر مشارکت بیشتر ذینفعان غیر حکومتی اعم از بخش خصوصی و مردمی در اداره کشور است و برای همین در دهه انقلاب شاهد تجلی معنای حکمرانی به اعلی درجه هستیم. واقعیت این است که در قدرت کاربران و مردم بیشتر از فضای فیزیکی است و واقعیت دوم این است که قدرت پلتفرمها و ساختار و معماری عالم مجازی، به مراتب بیشتر است فلذا اولا نباید فریب افسانه آزادی در فضای مجازی را خورد بلکه باید فضای مجازی جامعه بر اساس هویت آن جامعه و با هدف تجلی مشارکت و مسوولیت و پیشرفت مردم معماری کرد. اتفاقی که در کشور ما جز شعار، رخ نداده و ما مردم خودمان را پلتفرمهای خارجی که معماری و ساختار اجتماعی دیگری دارند به گروگان فرستاده ایم. و اما در تحلیل رخداداهای اخیر باید به عوامل بستر ساز و تاثیرگذار دقت بیشتری کرد: اول: ناکارآمدی مدیریت و توسعه مدرن گرا خصوصا در دهه گذشته و انباشت فزاینده مشکلات اقتصادی و مدیریتی و افزایش تحریم ها منجر به افزایش فشار اقتصادی به توده مردم شده است و اختلال در سلامت مدیریتی هم مردم بر شدت این فشار افزوده است. دوم: ناکارآمدی کلیت حاکمیت در تامین فضای مجازی مناسب جامعه ایرانی که بتوانند خدمات و محتوای با کیفیت و مناسب خود را دریافت کرده و آزادانه ارتباطات مناسب را ایجاد کنند. سوم: ضعف و ناکارآمدی در و حفاظت از مرزهای مجازی و متعاقبا شکل گیری حاکمیت پلت فرمهای خارجی بر جامعه ایرانی چهارم: عدم هدفمندی سیاست و پرداختن به معلولها به جای علتهای اصلی. مثلا وقتی های تربیت یافته حاکمیت که از پول و بعضا رانت حاکمیت ارتزاق میکنند، آزادانه به ترویج سبک زندگی و پوشش مغایر با فرهنگ ایرانی می پردازند برخورد انتظامی با توده مردم اشتباه است و حداقل باید بین جریانهای متجاهر و پیشرو در کشف حجاب، با جریان توده مردم که بیشتر قربانی هستند فرق گذاشت و جریان اول را اولویت داد. پنجم: اجرای پروژه بزرگ و پیچیده ای و توسط جریان سلطه. ششم: ضعف دستگاه رسانه ای کشور در مواجهه با این پروژه جنگ رسانه ای و شناختی پیچیده. ششم: ضعف دستگاههای فرهنگی در توسعه سبک زندگی اسلامی ایرانی و همچنین و ضعف مجموعه های بنیادی تر در تئوریزه کردن زیست اسلامی در دنیای جدید، مثل حوزه های علمیه و مجموعه های متولی تحول علوم انسانی و .... یکی از مسائل اصلی ما ضعف در ارایه چشم انداز در دنیای جدید با هویت اسلامی ایرانی است. ضعفی در ساحات نظری، سیاستی و اجرایی... حل این مساله در عین حال که یکی از وظایف مهم حاکمیت است ولی محدود به حاکمیت نیست و نخبگان انقلاب اسلامی نقش بزرگتری دارند. هفتم: احساس خطر جریان سلطه از جدیت دولت جدید در حل مشکلات اقتصادی و کارآمدی و امید به اصلاح امور کشور و متعاقبا تلاش دشمن برای تضعیف این همت و تلاش. هشتم: تجلی توفیقات فرهنگی جریان انقلاب در رویدادهایی چون پیاده روی اربعین، جهانی شدن سرود سلام فرمانده و ... و متعاقبا تلاش جریان سلطه برای کاهش اثرات داخلی و جهانی این رویدادهای بزرگ دینی و انقلابی و موارد دیگر... حال چه باید کرد؟ گزارش موارد فوق خودبخود ضرورت‌ها و اولویتها و اقداماتی که باید انجام شود را مشخص می‌کند ولی دو اقدام مهم دیگر که در کنار موارد فوق باید مورد توجه قرار گیرد این است: ادامه... 👇
&&&&&&&&&&&&&&&&&& نوشتند که : " اعتراض به اجباری بودن حجاب شرعی نمودی از امری بنیادی‌تر در رابطه حکومت/ دولت و جامعه در ساحت‌های متفاوت زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. ورود به مسأله حجاب اجباری گامی است برای گشودن باب گفت و گو در باب بنیادهای نظم اجتماعی، و مشروعیت سیاسی"... * تامل: * پس ما درست فهمیده بودیم... مساله نه بر سر ، بلکه بر سر اجرای احکام الهی بود و به عبارت دقیقتر، مساله بر سر هر نظم اجتماعی و سیاسی ای است که بخواهد بر اجرای شریعت اصرار ورزد و جلوی خلاف شرع را بگیرد. البته تعارض عجیب بین عبارت "گفتگو"ی خاتمی با رویه گران هم قابل تامل است. بنده سالها قبل تجربه گفتگو با دوستان چی را در دانشگاهها داشته ام و عمق شارلاتان بازی و خشونت ورزی و عصبیت شان را در ذیل این کلمه گفتگو دیده ام و در اغتشاشات سال قبل هم خشونت و رادیکالیزم محیرالعقول این جماعت را مشاهده کردیم. @a_najafpour https://eitaa.com/a_najafpour