قصیده ی جای خالی عشق
—------------—
صحبت از عشق در میان آمد
از غرور و شرف نشان آمد
سالها تازیانه ی دشمن
بر تن خلق قهرمان آمد
خفقان بود و ظلم و استبداد
که به دست خدایگان آمد
شاه بود و غرور بی حدّش
ملت از ظلم او به جان آمد
شد عیان اعتراض از همه جا
شاهِ منفور را گران آمد
چشم بر انقلاب مردم بست
این صدا تا نیاوران آمد
دیر شد تا که بشنود دیگر
آنچه ترسید از آن همان آمد
رفت از اینطرف چو دیوِ ستم
از در آن یار مهربان آمد
بهرِ باغِ گرفته از ارباب
نازنین یار و باغبان آمد
جشن و شور و نشاط برپاشد
نقطه ی عطف این جهان آمد
شد فنا دولت ستمشاهی
دولت انقلابیان آمد
بعد از آن در تمام کشور ما
بحث آزادیِ بیان آمد
انقلابی و مذهبی و چپی
همه در بحث و گفتمان آمد
این نهال نحیف و نوپا را
سرکشی های ایل وخان آمد
هرطرف آتشی به پا کردند
خصمِ پاره شده عنان آمد
سوی کشور به ناگهان دشمن
از زمین و از آسمان آمد
ملت ما علیه دشمن ، چون
شیر غران و جانفشان آمد
همجهت با تجاوز دشمن
یک نفاق کج آرمان آمد
با وقاحت به سوی مردم شهر
ترور کور سازمان آمد
الغرض سالهای آخر جنگ
لشکر ننگ جاودان آمد
تا که مردم به صحنه برگشتند
کنده از ریشه دودمان آمد
رفت چون جنگ خانمان انداز
دوره ی سخت بعد از آن آمد
چند ماهی هنوز نگذشته
ارتحال اماممان آمد
فصل سازندگیِ بعد از حنگ
موقعِ تستِ حاکمان آمد
آزمون با تأسف بسیار
خارج از حد و از توان آمد
بحث پست ومقام و شهرت وپول
خوشترین مزه در دهان آمد
عده ای اختلاس فرمودند
معجزات هزارگان آمد
با حقوق نجومی از دولت
ژن مرغوب هم عیان آمد
غرق شد در فساد چون همه جا
کاردِ مردم به استخوان آمد
جنگ و دعوا برای پست ومقام
به عیان باطن سران آمد
بغض مردم ازاین ستم ترکید
اعتراضات بی امان آمد
لرزه بر جان انقلاب افتاد
حاکمان را کمی تکان آمد
امتحانی بزرگ در پیش است
صحبت از حدس و از گمان آمد
هان مبادا که ناظران گویند
دین در این مُلک ناتوان آمد
گر خدا را نظاره گر ، دانیم
چه بسا از سویش امان آمد
چشم بر هم زنیم می بینیم
وقت رفتن چه ناگهان آمد
کاش با چشم خویشتن بینیم
بخش زیبای داستان آمد
کی شود این خبر به دنیا پخش؟
حضرت صاحب الزمان آمد .......
#اکبرشیرازی
۱۳ بهمن ۹۶
کانال اشعار:
تلگرام و بله
@shirazy
اینستاگرام و ایتا
@a_shirazy
.
قوانین نیوتن
————
گشتم برای تفریح ، از خانه ام روانه
در دشت و باغ و بستان ، گیرم ز گل نشانه
زیر درخت سیبی ، با حال خوش نشستم
زد سوژه های شعری ، در ذهن من جوانه
به به عجب فضایی ، در باغ باصفایی
رفتم به شعر گویی ، با حال شاعرانه
غرق خیال بودم ، شعر خوشی درآید
شعری که خوانده گردد ، با ساز و با ترانه
در این خیال و رویا ، بادی وزید ناگه
یک چند سیب کالی ، افتاد دانه دانه
هوش و حواس من بود ، در آن فضای شعری
ناگه به فرق من خورد ، سیبی از این میانه
تا مغزاستخوان خورد !! مغزم ز جا تکان خورد
یارب چرا چنین شد؟ ای قادر یگانه
اعصاب من بهم ریخت ، از شوربختی خود
مارا نباشد اینجا ، هم یار و پشتوانه ؟
در حال شعر بودم ، آخر چرا چنین شد
گویا زدند بر من ، با خشم تازیانه
آن سیب اگر که می خورد ، آن روز فرق اسحاق
کشفی نمی شد انجام ، هرگز در آن زمانه
لازم نبود باشیم ، در فکر حفظ قانون
آن هم نیوتن اش را ، مجموعه ی سه گانه
#اکبرشیرازی
۱۴۰۲/۶/۳
کانال اشعار:
تلگرام و بله
@shirazy
اینستاگرام و ایتا
@a_shirazy
.
امروز دلم هوای راهپیمائی نجف تا کربلا را کرد به یادش افتادم و صفای راه و خاطرات شیرینش ....
آی کسانی که الان عازم هستید و یا در مسیر هستید و رفتید .....
خوش به حالتون ....
میشه یاد ما هم باشید؟؟؟
این شعر رو برای شماها گفتم ....
بخونید و یادی از ما که دلمون با شماهاست بکنید :
——
یاد ما باش
—----------
اگر دلخسته دیدی یاد ما باش
اگر در خود خلیدی یاد ما باش
اگر از اولیای خاص هستی
وگر عبدی عبیدی یاد ما باش
تو که راهی به کوی یار هستی
ز دنیا دل بریدی یاد ما باش
چو با خودرو نجف رفتی زمینی
وگرسویش پریدی یاد ما باش
پیاده در مسیر عشق بازی
به هر موکب رسیدی یاد ما باش
اگر دیدی که طفلان در مسیرند
و یا هر موسپیدی ، یاد ماباش
گرفتی آب از آن طفل معصوم
اگر از آن چشیدی یاد ما باش
اگر در راه کردی یاد یاران
به یاد هر شهیدی یاد ما باش
دعا کردی اگر با حالتی زار
جوابی گر شنیدی یاد ما باش
اگر از جان طلب کردی زمعبود
به محو هر پلیدی یاد ماباش
اگر با عشق در این راه زیبا
حماسه آفریدی یاد ما باش
در این گلزار زیبای حسینی
گلی از شاخه چیدی یاد ما باش
شکسته شد دلت در این دعاها
اگر داری امیدی یاد ما باش
اگر لعنت فرستادی به ظالم
به آن قوم یزیدی یاد ما باش
اگر از خستگی در راه ماندی
کم آوردی خمیدی یاد ما باش
در این بازار کالاهای نایاب
خطر بر جان خریدی یاد ما باش
به یا د عصر عاشورا و زینب
اکر لب را گزیدی یاد ما باش
عزیزم بهر دیدار اباالفضل
گریبان گر دریدی یاد ما باش
چو چشمت سوی آن گلدسته افتاد
اگر نزدش دویدی یاد ماباش
اگر شش گوشه را دیدی به چشمت
به سویش پر کشیدی یاد ما باش
بگو یارب کسی چشم انتظاراست
به وعده یا وعیدی یاد ما باش
#اکبرشیرازی
اربعین سال ۱۳۹۶
کانال اشعار:
تلگرام و بله
@shirazy
اینستاگرام و ایتا
@a_shirazy
.
میلاد حضرت عیسی مسیح مبارک باد
———
ایهاالناس صدای جرسی می آید
از فراسوی زمان دادرسی می آید
جشن میلاد مسیح است مبارک باشد
شیعیان مژده مسیحا نفسی می آید
اکبر شیرازی
@a_shirazy
حلول ماه شوال
عید بندگی خدا
عید تمرین پاک بودن
عید سعید فطر بر همگان مبارک
با آرزوی حلول روی ماه حضرت عشق و عید واقغی همه ستمدیدگان جهان
——
نقاب از چهرهات بردار ای ماه
که عید عاشقانت آید از راه
تو باشی روزها هر روز عید است
بیا و کن زمان هجر کوتاه
رسیده فطر و عید روزه داران
چه زیباتر شود آیی تو ناگاه
دهد پاداش طاعاتش خداوند
به خیل بندگان خوب و آگاه
چه میشد گر به پاس انتظارت
ظهورت را به ما می داد ای شاه
بیا تا اینهمه درد و مصیبت
از این مردم رود بر باد چون کاه
بیا ای راز و رمز آفرینش
که با تو عالمی گردند همراه
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
شب عید سعید فطر
@a_shirazy
هدایت شده از کانال اشعار اکبر شیرازی
حلول ماه شوال
عید بندگی خدا
عید تمرین پاک بودن
عید سعید فطر بر همگان مبارک
با آرزوی حلول روی ماه حضرت عشق و عید واقغی همه ستمدیدگان جهان
——
نقاب از چهرهات بردار ای ماه
که عید عاشقانت آید از راه
تو باشی روزها هر روز عید است
بیا و کن زمان هجر کوتاه
رسیده فطر و عید روزه داران
چه زیباتر شود آیی تو ناگاه
دهد پاداش طاعاتش خداوند
به خیل بندگان خوب و آگاه
چه میشد گر به پاس انتظارت
ظهورت را به ما می داد ای شاه
بیا تا اینهمه درد و مصیبت
از این مردم رود بر باد چون کاه
بیا ای راز و رمز آفرینش
که با تو عالمی گردند همراه
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
شب عید سعید فطر
@a_shirazy
🔹ناقوس مرگ🔹
بنگر چهسان تعبیر شد کابوس اسراییل
لرزید بر خود پیکر منحوس اسراییل
عمری تظاهر کرد بر روئینتنی اما
برداشت ایران پرده از سالوس اسراییل
دیگر به آژیر خطر هر دم کند تکرار
آهنگ مرگ خویش را ناقوس اسراییل
از پا فتاد ای خودفروشان قامت دشمن
پس دست بردارید، از پابوس اسراییل
بیم از چه دارید ای سران؟ جز عنکبوتی نیست
با بازوانی سست، اختاپوس اسراییل
محو چهاید ای رهبران؟ جز پای زشتی نیست
لنگان و کج زیر پر طاووس اسراییل
از عطسهی چرکین غم تا خاک گردد پاک
باید که گردد ریشهکن ویروس اسراییل
رحمی نباید کرد بر این غاصبان وقتی
کودککشی فخر است در قاموس اسراییل
ای شمس خاور سر برآر از پرده چون دیگر
دارد به پتپت میرسد فانوس اسراییل
✍️ افشین علا
🗓فروردین ۱۴۰۳
🔺کانال اشعار و مطالب افشین علا🔺
با الهام از شعر و شعار مردم در دهه پنجاه بر علیه حزب بعث عراق (عراق چرا می ترسی ، ایران کاریت نداره و ...... )
ترانه بنی اسرائیلی
نتان یابو می ترسی؟ ایران کاریت نداره
با موشک و با پهباد ، سر به سرت می ذاره
فقط یه هشدارت داد ، تا کارا دستت بیاد
بترس از انتقامش ، ای بدبخت بیچاره
باز اگه انجام بدی ، یه کار احمقانه
توی تموم شهرات ، موشک سرت می باره
گنبد آهنینت ، لونه ی عنکبوت بود
دیدی که سوراخش کرد ، با موشک و خمپاره
تعرض به ایران ، بازی با دمب شیره
شیر اگه غرش کنه ، تو میشی پاره پاره
صدات اگر در بیاد ، بارون موشک میاد
آسمون کشورت ، میشه پر از ستاره
چشم و گوشت رو باز کن ، نشی مثه ازهاری
صدای موشک اومد ، بگی اینا نواره !!
جل و پلاسو جم کن ، بزن به چاک بی شرف
که حمله های بعدی ، شکست سختی داره
البته هر جا بری ، اسیر میشی با ذلت
آخر کارت فقط ، بالای چوب داره
فکر اروپا نباش ، دل به عربها نبند
با یک تشر کلشون ، نابود و تار و ماره
حواستون جمع باشه ، اگر جنگی بپاشه
امریکا آش و لاشه ، حال اروپا زاره
امریکا و اروپا ، اگر دخالت کنید
به فکر تابوت باشید ، کشته ها بی شماره
ما اگه نا امن بشیم ، دنیا به هم می ریزه
چشم واکنید می بینید ، جهان تحت فشاره
مردم خوب ایران ، ای سرزمین شیران
راز موفقیت ، وحدت و اقتداره
#اکبرشیرازی
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
درگذشت ناگهانی همسایه ، همکلاسی و دوست صمیمی و قدیمیام حاج اکبر آقای جنیدی آتش به جانم زد . روحش شاد و یادش جاودان
____
آه ای چرخ ستمگر تو چه کردی با ما ؟
میبری خوب ترین های جهان از دنیا
ما چرا مانده و تنها به تماشا هستیم
تور انداختهای بهر عزیزان اینجا
اکبر آن یار صمیمی که صفا داشت فقط
از میان بردی و شد شهر به ماتم به عزا
بود محبوب قلوب همهی دل شدگان
به غلامی حسین ابن علی بود رضا
آن معلم که بجز عشق نفرمود سخن
داد با جان ودل خویش فقط درس وفا
بی ریا بود و دلی داشت چنان آب زلال
هرچه میکرد فقط در نظرش بود خدا
کودکیهای پر از عشق و صفا ، کوی حرم
غرق در شادی و بازی و به دور از غوغا
آن صفا در دل او ماند برای همه عمر
دل او محرم راز همه دل سوختهها
#اکبرشیرازی
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
@a_shirazy