#فدای_لب_عطشان_حسین علیه السلام ❤️
#روایت_آب 2️⃣
رفته بودند پی مجروح های دیشب. حالا برگشته بودند؛ دست خالی. گریه می کردند.
-پس چرا دست خالی؟
می گفتند که همه شهید شده بودند. حتی آنهایی که فقط یک ترکش کوچک خورده بودند. هر کی نتوانسته بود دیشب خودش را بکشاند عقب شهید شده بود.
-تیر خلاص زده بودند بهشون؟
-نه، از تشنگی.
📚 کتاب عطش نشر روایت فتح 📚
💧
💧💧
💧💧💧
#فدای_لب_عطشان_حسین علیه السلام ❤️
#روایت_آب 6️⃣
قمقمه ش هنوز آب داشت. نمی خورد. از سر کانال تا تهش هی می رفت و می آمد، لب های بچه ها را با آب قمقمه اش تر می کرد.
ریگ گذاشته بود توی دهنش که خشک نشود، به هم نچسبد.
📚 کتاب عطش نشر روایت فتح 📚
💧
💧💧
💧💧💧