حالا شما هر چیزی که بخوای درست کنی، اولا به مواد اولیه ی جنس خوب نیاز داری، به پول نیاز داری، به مهارت نیاز داری، به زمان نیاز دازی، به مکان نیاز داری، به امید نیاز داری و...
خلاصه به یک سری چیز ها نیاز داری
این نیاز ها، شرط تحقق تولید شماست.
از طرفی هم، یک سری موانعی داری:
وجود دزد، مانعه
چوب لای چرخ کردن، مانعه
زمان و مکان ندادن مانعه
پول ندادن، مانعه
امید ندادن، مانعه
پیچ های قانونی دادن، مانعه
حسادت و تخریب، مانعه
ورود کالای تو، از خارج، مانعه
و....
پس شرط تولید، ( با فرض این که مولد، دانش علمی و عملی کافی داره) دو چیزه:
پشتیبانی های مختلف اعم از مالی و غیره
نبود موانع مختلف
خب پشتیبانی و برطرف کردن موانع، وظیفه ی کی هست؟!
برخی از اون، وظیفه ی مولد و مردم و برخی وظیفه ی حاکمیت است.
بیشتر، وظیفه ی حاکمیت است.
خب حاکمیت باید چیکار کنه؟!
حاکمیت باید قانونی تصویب کنه که پشتیبان و رافع موانع تولید باشه. این میشه مجلس انقلابی وگرنه همش بازی با لفظه.
حاکمیت باید اون قوانین بالا 👆 رو مو به مو اجرا کنه( همون قوانینِ پشتیبان و رافعِ موانع) که در این صورت میشه دولتِ انقلابی و گرنه بازی با لفظه
و حاکمیت باید ناظر باشه که فرآیند عمل به این قوانین، مو به مو، درست انجام بشه؛ این میشه قوه ی عدلیه ی انقلابی وگرنه همش بازی با لفظه!
حاکمیت باید مراقب باشه کسی تجاوز نکنه تا این قوانین رو به هم بزنه. که میشه قوای نظامی انقلابی.
و از همه مهم تر، حاکمیت باید این چهار رکن بالا رو، نظارت کنه و راهنمایی که میشه رهبر انقلابی.
و حاکمیت باید همین رهبر رو هم نظارت کنه در اجرای این قوانین که میشه خبرگان انقلابی
آدم
حاکمیت باید قانونی تصویب کنه که پشتیبان و رافع موانع تولید باشه. این میشه مجلس انقلابی وگرنه همش باز
این ها، اجمال کار هایی هست که حاکمیت باید انجام بده.
آدم
این ها، اجمال کار هایی هست که حاکمیت باید انجام بده.
حالا حاکمیت کی این کار رو انجام میده؟!
پس یکی از کار های مهم و اساسی برای رونق تولید، قوانین درست است.
خب، از اینجا رو دقت کنید.
ساده میگم؛ ولی بسیار پر محتوا👇
خب، چه کسی صلاحیتِ تقنین دارد؟!
این مطلب بسیار مهم و در طول انقلاب، مغفول مانده است.
ببینید، اساس انقلاب بر اسلام و پیاده شدن اسلام در جامعه است و هدف امام خمینی هم همین بوده.
از طرفی، صلاحِ انسان، در عمل به قوانین اسلام است، چه قوانین فردی و چه اجتماعی.
پس قوانین کشور، باید برگرفته از اسلام باشه.
منابع اسلام هم که ایناس: قرآن- سنت- عقل و اجماع( در اجماع، بحث است که فعلا کار نداریم)
خب چه کسی صلاحیتِ استنباط قوانین از منابع اسلام رو دارد؟!
پاسخ یک کلمه است: مجتهدِ به معنی الاعم. ( دین شناس)
پس قوانین رو، تنها مجتهد میتونه استنباط کنه.
خب مجتهد در کجا درست میشه؟!
در حوزه ی علمیه.
نتیجه؟!