آنچنان کز برگ گل عطر گلاب آید برون
تا که نامت میبرم از دیده اشک آید برون (:
#شعر_گرافی
قصدِ رفتن داشتی،گفتم در آغوشم بکش
قبلِ مردن می خرد مومن کفن را زودتر
#شعر_گرافی
خبر از آمدنت من که ندارم تو ولی ؛
جان من تا نفسی مانده خودت را برسان
#شعر_گرافی
غم و دردمو از عطار واپرس
درازی شب از بیمار واپرس
خلایق هریکی صد بار پرسند
تو که جان و دلی یک بار واپرس(:
#شعر_گرافی
هر چه باشم حُبِّ مولا سر به راهم می کند
عاقبت عشقِ حسن پاک از گناهم می کند(:
#شعر_گرافی
دردودلباکَسنگفتم،دردمنگفتننداشت
خندهبرلبمیزدم،هرچندخندیدننداشت
#شعر_گرافی
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعدهها که میدهی ، به رغم ناتوانیات
#شعر_گرافی
ای گل گمان نکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند(:
#شعر_گرافی
من همانم که به آغوش تو اورد پناه...
بغلم کن که کسی جز تو نفهمید مرا(:
#شعر_گرافی
از یاعلی زبان و دهان خسته کی شود؟
اصلا زبان برای همین در دهان ماست(:
#شعر_گرافی
به ذکر یاعلی کعبه دهان واکرده بود از شوق
دهان واکردنی که تا ابد باقیست آثارش(:
#شعر_گرافی
در سکوتی کھ دلت دستِ دعا باز نمود . .
یادِ ما باش کھ محتاجِ دعاییم هنوز
#شعر_گرافی
یک موی یار خویش به عالم نمیدهم
من بسته ام رشته جانم به موی دوست(:
#شعر_گرافی
بَغَلَمکُنکهمَراگریهمَجالیبِدَهد
زَخمهاخوردهاَماَزمَرهمِاینآدمها
#شعر_گرافی
روح سرگردان من هرجا بخواهد میرود
خانه دیوانگان دیوار میخواهد مگر؟
#شعر_گرافی
یک نفر یک خبر از یار ندارد بدهد؟
دل ما خیلی ازین بیخبری سوخته است....
#شعر_گرافی
اصلابهشتماهَمانایوانطلایِحیدراست ؛
اینجاستمیگویند : زائر ! فأدخلوهاخالدین
#شعر_گرافی
مرا نه سر نه سامان افریدند....
پریشانم، پریشان افریدند.....
پریشان خاطران رفتند در خاک....
مرا از خاک ایشان افریدند....
#شعر_گرافی
اقا سلام روضه ی مادر شروع شد.....
باران اشک های مکرر شروع شد....
اقا اجازه هست بخوانم برایتان؟
این اتفاق از دم یک در شروع شد...
#شعر_گرافی
#امنا
پروانه وار بر در میخانه پَر زدم
دربسته بود با دل دیوانه در زدم
در هرچه بنگری رخ او جلوه گر بود
لوح رخش به هر در و هر رهگذر زدم
#شعر_گرافی
دیگر آن خندهی زیبا به لب مولا نیست ،
همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست .
#شعر_گرافی
قدم هام شد وقف راه نجف
به شوق رسیدن به شاه نجف
و یک سجده در بارگاه نجف
منم عبد و حیدر الٰه نجف🫀
#شعر_گرافی