3.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️بنبست اطلاعاتی اینجوری خودشو نشون میده...
📌تقلای امپراتوری دروغ با سوژه کردن #سردار_قاآنی
🟢 #محمد_جوانی
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda😈
@CWarfare
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 ترور کردن یعنی: وجود کسی بالاترین فشار رو به دشمن وارد کرد!
❓چطور کسی به این عظمت میرسه؟
#استاد_شجاعی
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda🤲🏻
@Roshangaree1
🦋بسم الله الرّحمن الرّحیم 🦋
#پرسش_و_پاسخ
آمر:
👮♂نیروی انتظامی میگه "به ما ابلاغی نشده برای حجاب،امر به معروف و نهی از منکر کنیم". چی بهشون بگیم؟
👩🦰👨🦰یه خانم و آقایی را باهم می بینیم و شال خانومه افتاده.چجوری باید ایشون را امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟
استاد:
👮♂اگه آقایون نیروی انتظامی یا حراست های پاساژها و غیره میگن "به ما ابلاغ نشده" بگو عزیزم شما دستشویی هم می خوای بری باید بهت ابلاغ بشه ؟! بهتون ابلاغ شده که نماز می خونین؟! مثلا شما الان نیروی انتظامی هستی یا رفتگر اینجا هستی؟! مثلا مسئول نظافت پاساژی یا مسئول حراستی؟! وظیفه ات را هر روز باید بیاد رهبر زل بزنه تو چشمت بهت بگه؟! قانونه تو هم اینجا مجری قانونی.وظیفته باید انجام بدی.ابلاغیه نمی خواد.
👮♂ اگه میگن"ابلاغ شده که هیچی نگیم" اینا حرف رایگان می زنن! عذر می خوام شان جلسه اقتضا نمیکنه وگرنه می گفتم حرف مفت!
نخیر هیچ وقت همچین ابلاغی نمی کنن.
تو اصل هشت قانون اساسی هست.جزو وظیفه قانوني تو هست تذکر بدی. اصلا تو اینجا هستی واسه همین.جزو وظیفه قانونی تو هست.
👩🦰👨🦰اگه آقا و خانمی هستن کنار هم و خانم حجابش کامل نیست یا اصلا حجاب نداره شما آقایون بگید که "داداش گلم...مشتی...داداش عشقتو واسه خودت نگه دار" این جمله را من جدید یاد گرفتم خیلی جواب میده!😏
باور بفرمایید ۹۹ درصد موارد یه نگاهی به همدیگه میکنن و اشاره میکنن و حجابشون را درست می کنن!
"عشقتو واسه خودت نگه دار" یعنی من عشق شما را به رسمیت می شناسم و غیرت داشته باش مواظبش باش.
یا مثلا خیلی ها میگن "داداش...این زن داداش ما را بد نیگا می کنند ها" یا مثلا "آقا...میشه از خانم خواهش کنید شالشونو سرشون کنن"
✅در تذکر به دختر پسر های جوان باید طوری نشان دهید که ما فکر می کنیم شما زن و شوهرید.
مثلا یه خانمی می گفت رفتم جلو گفتم که "عزیزدلم سلام. خوبی؟ قربونت برم دختر قشنگم. ان شاءالله به پای هم پیر بشید عزیزم. ان شاءالله خدا نی نی های خوشگل خوشگل بهتون بده👨👩👧👦. این شال قشنگت هم سرت کن قربونت برم دیگران نگات نکنن.فقط برا آقاتون باش. فقط آقاتون ازت لذت ببره".
کلمات "آقاتون" و "ان شاءالله به پای هم پیر بشید" یعنی ان شاءالله زن و شوهرید.یعنی ما داریم حمل به صحّت می کنیم.این یعنی فرض ذهنی جامعه این است که اگر پسر و دختری کنار هم نشسته اند محرم هم هستند.یعنی شما باید محرم باشید. شما تصویر سازی ذهنی برای آینده شون می کنی."خدا نی نی های خوشگل بهتون بده" یعنی چه؟ یعنی برید محرم بشید اگه محرم نیستید.
💝این ها روش های زیبایی هست...
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda✅🧕🏻
خورشید سپهر رهبری پیدا شد
احیا گر فقه جعفری پیدا شد
تبریک به مهدی عج که به عالم امشب
رخسار امام عسکری پیدا شد . . .
#میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)
برهمگان مبارکباد
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda✅
زمان:
حجم:
1.1M
🚨صوت جدید استاد ۲۱مهر۱۴۰۳
❌کاش قدر این حرفها رو میدونستیم...
🤝مومنین رو با ما آشنا کنید
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda✅
4.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭━⊰✨﷽✨⊱━╮
@khanvadtarbiat
╰━•⊰❀ 🌸 ❀ ⊱•━╯
💡 کسی که در «جنگ نماز» پیروز شده و موفق به «توجه» شود:
در تمام جنگهای بیرونی پیروز میشود!
🍃استاد: محمد شجاعی
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda🤲🏻
#شهید_سید_مرتضی_دادگر
🔴 معجزهای عجیب در تفحص یک شهید!
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد.
🔸می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.
🔸یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان. بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین.
🔸تا اینکه تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد. آشوبی در دلم پیدا شد. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.
🔸 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.
🔹شهید سید مرتضیدادگر فرزند سید حسین. اعزامی از ساری.
🔸گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.
🔸 با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.
🔹«این رسمش نیست با معرفت ها! ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم» گفتم و گریه کردم.
🔸 دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید, بی ادبی و جسارتم را ببخشید.»
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم. هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام. با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده.
🔸 لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم. به قصابی رفتم. خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است. به میوه فروشی رفتم. به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم. جواب همان بود. بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.
🔸 گیج گیج بودم. مات مات! خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته. با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.
🔸 جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود. بخدا خودش بود. کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. گیج گیج بودم. مات مات..
🔸 کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم. عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم. مثل دیوانه هاشده بودم. به کارت شناسایی نگاه می کردم.
🔸 شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین. اعزامی از ساری.
وسط بازار ازحال رفتم.
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
📌 ما را دنبال کنید
🔰#دکتر_محمد_باقر_نادم
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda🌷
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻اتفاقی فوقالعاده عجیب برای یک جانباز
🔹جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظهاش از بین میره و بعد از ۳۴ سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظهاش کامل برمیگرده و معلوم میشه اهل روستایی در کردستان بوده
🔸و مادر بعد از ۳۴ سال پسر رزمندهشو که فکر میکرده مفقودالاثر شده میبینه❤️
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda😭
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رواج نسل حرامزاده!؟!
👆🏼بسیار مهم👆🏼
💢حتما ببینید و تا می توانید نشر دهید
📎#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
آمرخدا باشيم ☘
@aamerekhoda👿