eitaa logo
•☆♡☘احیای واجب له شده☘♡☆•
261 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
5.8هزار ویدیو
86 فایل
همه باهم برای احیای واجب فراموش شده ارتباط با ادمین @tasnim12
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃راز زندگی ما از هم می‌ترسیم؛ چون زنده نیستیم. مرده‌ها ترسناک‌اند. ما از کودکی تا بزرگی، از مرده‌ها می‌ترسیم. ما از هم می‌ترسیم؛ چون عاشق نیستیم. آدم‌هایی که عاشق نیستند، هر جرم و جنایتی از آنها بر می‌آید. ما از کودکی تا بزرگی، از مجرم‌ها می‌ترسیم. زندگی به عشق بند است. وقتی که عاشق نباشیم، مرده‌های جنایتکاریم. می‌بینی چه قدر ترسناکیم! ما حتّی از خودمان هم می‌ترسیم. برای همین هم از خلوت‌کردن با خویش فرار می‌کنیم. تا کمی به خودمان می‌آییم، وحشت همۀ وجودمان را می‌گیرد. خدا نکند کسی بخواهد خودمان را نشانمان بدهد. دماری از روزگارش در می‌آوریم که راه خانه‌اش را گم کند. ما هزار نقاب می‌زنیم بر صورتمان تا هر کدام که افتاد، باز هم نقابی باشد که نگذارد خودمان را ببینیم. چه قدر بی‌ تو نفس کشیدن، ترسناک است. برای فرار از این ترس در چه دام‌هایی که گرفتار نشدیم! آقا! باقی این ترس را بر ما ببخش و با عشقت ما را زنده کن. شبت بخیر راز زندگی! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🏴
🍃کس بی کسان باور کن که گاهی به قدری دنیا برایم زشت می‌شود که برای تحمّل لحظه‌ای از آن دست و پا می‌زنم تا بهانه‌ای بیابم. گاهی به قدری دنیا برایم تنگ می‌شود که دوست دارم فریاد بکشم و همه را به کمک بطلبم تا به اندازۀ مویی دنیایم وسعت بیابد و من نفس بکشم. گاهی به قدری دنیا برایم ترسناک می‌شود که مثل دیوانه‌ها می‌خواهم به در و دیوار خانه‌ام التماس کنم که همدمم شوند. گاهی به قدری دنیا برایم تلخ می‌شود که به دنبال خمره خمره عسل هستم تا بنوشم و شاید کمی تلخی دنیا از کامم بیفتد. ولی می‌دانم همۀ دست و پا زدن‌ها و همۀ فریاد کشیدن‌هایم، همه التماس کردن‌ها و همۀ نوشیدن‌هایم بی‌فایده است اگر تو به دادم نرسی. این گاهی‌ها که گفتم نه برای روزهای گذشته است و نه برای فرداهایم. همین حالا دنیا برایم این چنین زشت و تنگ و ترسناک و تلخ شده که محتاج نگاه تو شده‌ام. آقا! یک بیچاره را از این آوارگی نجات بده! شبت بخیر کس بی‌کسان! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃حضرت بت شکن من از امتحان با ولایت تو ترس دارم. چون در دورانی که پیشت نبوده‌ام، «منَ»م بزرگ شده، بزرگ‌تر از آنی که به این راحتی زیر بار فرمان تو برود. هیچ وقت باور نمی‌کردم روزی برسد که تو را یکی و خودم را یکی بدانم، دانسته‌هایم را در برابر فرمان تو چیزی به شمار بیاورم و در هنگام مواجهه با فرمان تو اهل حساب و کتاب شوم. حواسم به «منَ»م نبود. بزرگ شد و حالا دیگر از پسش بر نمی‌آیم. من در برابر تو باید نادان محض باشم، خودم را هیچ بشمارم؛ ولی حال و روزم خراب‌تر از این حرف‌هاست. «من» اگر بزرگ شد، به این راحتی هیچ نمی‌شود و تنها کسانی از امتحان ولایت تو سربلند بیرون می‌آیند که در برابرت هیچ شده باشند. وقتی به این منِ بزرگ شده فکر می‌کنم، چه قدر می‌ترسم از این که همین روزها تو بیایی و من در میان معرکۀ امتحان قرار بگیرم. آقا! تو که وارث ابراهیم بت‌شکنی، تبرت را در دست بگیر و همین حالا بُت «من» را بشکن. التماس می‌کنم به تأخیر نینداز! شبت بخیر حضرت بت شکن! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃آرام دل چه قدر دلم چیزهایی را خواست که خدا نمی‌خواست و چه سخت است جنگیدن با آنچه دلخواه است و خدا نمی‌خواهد. دل وقتی هوس می‌کند، آرام نمی‌گیرد تا وقتی که به هوای خویش برسد و به قدری قوّت می‌یابد که پنجه در پنجۀ اون انداختن یَل میدان می‌خواهد و مرد نبرد. یا باید آنچه را که می‌خواهد به او بدهی یا باید بالاترش را نشانش بدهی. هیچ راه دیگری نیست و دل اهل فراموشی نیست. هر چه قدر هم که سرگرمش کنی، باز هم یاد خواسته‌اش می‌افتد. از تو ممنونم آقای من! که محبّتت را به دلم انداختی. این محبّت اگر نبود، چه بالاتری را داشتم که نشان دلم بدهم؟! عکس لبخند تو را وقتی نشان دلم می‌دهم، از هر چه که می‌خواهد، می‌گذرد تا به لبخند تو برسد. عکس اشک تو را که می‌بیند، از همۀ خواسته‌هایی که تو را غمگین می‌کند، منزجر می‌شود. به دلم وعده داده‌ام که یک روز از نزدیک لبخند تو را نشانش بدهم. او به این وعده آرام گرفته. مرا پیش دلم بدقول نکن. شبت بخیر آرام دل! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃یار سفر کرده آدم‌ها به اندازۀ بزرگی و کوچکی غم‌هایشان بزرگ می‌شوند و کوچک می‌مانند. غم‌های بزرگ برای آدم‌های بزرگ غم‌های کوچک برای آدم‌های کوچک. شاید بهتر باشد این گونه بگویم بهرۀ ما از آدمیت به اندازۀ غم‌هایشان بستگی دارد. هر چه قدر غم‌هایمان بزرگ‌تر، سهممان از آدمیت، بیشتر و هر اندازه غم‌هایمان کوچک‌تر، نصیبمان از آدمیت، کمتر. باید غم‌هایمان را مرور کنیم و چه مرور تلخی! آقا! بزرگ‌تر از فراق تو غمی نیست. هست؟ چرا بزرگ‌ترین غم من، غم فراق تو نیست؟ هست؟ کاش می‌توانستم بگویم که هست؛ ولی نیست من از این همه کوچکی، پناه می‌برم به خدا. بگذار فاصلۀ غم‌هایی را که برایم بزرگ شده‌اند تا غم فراق تو اندازه بگیرم. چه قدر فاصله زیاد است و چه قدر من کوچکم! این اندازه فاصله و این قدر کوچکی را چگونه باید تاب آورد؟! می‌گویی به من؟! باید غم فراق تو را خورد تا بزرگ شد یا باید بزرگ بود تا غم فراق تو را خورد؟ نمی‌دانم و اصلاً نمی‌خواهم بدانم. هر چه هست، من کوچکم به قدری کوچک که غم فراق تو برایم بزرگ نیست. حالا بگو چه کار کنم؟ می‌خواهم بار غم فراق تو را روی دوشم احساس کنم. نکند اگر با من دوست نمی‌شوی برای گرفتار بودنم در میان تل انبار غم‌های کوچک است؟ می‌شود قاعده‌هایت را کنار بگذاری و یک بار هم که شده، با کسی که غم‌هایش کوچک است، دوست شوی؟ با من دوست شو، قول می‌دهم جز غم فراق تو را غم نخوانم. شبت بخیر یار سفر کرده! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🤲
🍃یار سفر کرده آدم‌ها به اندازۀ بزرگی و کوچکی غم‌هایشان بزرگ می‌شوند و کوچک می‌مانند. غم‌های بزرگ برای آدم‌های بزرگ غم‌های کوچک برای آدم‌های کوچک. شاید بهتر باشد این گونه بگویم بهرۀ ما از آدمیت به اندازۀ غم‌هایشان بستگی دارد. هر چه قدر غم‌هایمان بزرگ‌تر، سهممان از آدمیت، بیشتر و هر اندازه غم‌هایمان کوچک‌تر، نصیبمان از آدمیت، کمتر. باید غم‌هایمان را مرور کنیم و چه مرور تلخی! آقا! بزرگ‌تر از فراق تو غمی نیست. هست؟ چرا بزرگ‌ترین غم من، غم فراق تو نیست؟ هست؟ کاش می‌توانستم بگویم که هست؛ ولی نیست من از این همه کوچکی، پناه می‌برم به خدا. بگذار فاصلۀ غم‌هایی را که برایم بزرگ شده‌اند تا غم فراق تو اندازه بگیرم. چه قدر فاصله زیاد است و چه قدر من کوچکم! این اندازه فاصله و این قدر کوچکی را چگونه باید تاب آورد؟! می‌گویی به من؟! باید غم فراق تو را خورد تا بزرگ شد یا باید بزرگ بود تا غم فراق تو را خورد؟ نمی‌دانم و اصلاً نمی‌خواهم بدانم. هر چه هست، من کوچکم به قدری کوچک که غم فراق تو برایم بزرگ نیست. حالا بگو چه کار کنم؟ می‌خواهم بار غم فراق تو را روی دوشم احساس کنم. نکند اگر با من دوست نمی‌شوی برای گرفتار بودنم در میان تل انبار غم‌های کوچک است؟ می‌شود قاعده‌هایت را کنار بگذاری و یک بار هم که شده، با کسی که غم‌هایش کوچک است، دوست شوی؟ با من دوست شو، قول می‌دهم جز غم فراق تو را غم نخوانم. شبت بخیر یار سفر کرده! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🤚
🍃حقیقت امید وقتی دلم را خیس می‌کنم با اشک‌هایی که در حسرت عاشق نبودن تو ریخته شده، امیدوار می‌شوم به این که روزی اشک‌هایم از شوق عاشق شدن، جاری شود روی گونه‌هایم. من اشک‌هایی که از درد عاشق نبودن می‌ریزم و آه‌هایی را که از این درد از سینه‌ام بر می‌خیزد، دوست دارم. این اشک‌های جاری و آه‌های برآمده، یعنی هنوز عشق مقصد اصلی زندگی است و یقیناً تو هستی که چشم و سینه‌ام را برای اشک و آه مهیا نگه می‌داری. تو معنای امیدی و ضامن امید هر کسی که امیدش رو به انتهاست. چشمۀ اشک را نگه می‌داری تا خشک نشود و سینه را گرم نگه می‌داری تا سرد نشود. خدا نکند که تا آخر عمر در زندان تنگ عاشق نبودن بمانم؛ اما اگر هم زبانم لال عاشق نشدم، التماس می‌کنم این اشک و آهی که از درد عاشق نبودن است، از من نگیر. شبت بخیر حقیقت امید! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃بزرگترین معشوق روی زمین محبّت‌های این دنیا بدش که همه دردسر است و بیچارگی. پر از هوا و هوس است. رنگ به رنگ است و در پی هر رنگی، ننگی و گاهی حتی محبّت‌ها مقدمۀ جنگ است. محبّت‌های خوب این دنیا هم بی‌دردسر نیست. دل می‌بندی، از دستت می‌رود. عشق می‌ورزی، می‌بینی یک طرفه است و مهربانی هم وقتی یک سر بود، دردسر می‌شود. محبّت می‌کنی و دوست داری به همان اندازه، کمی بیشتر یا کمتر محبّت ببینی؛ اما خبری نیست. در این دنیا جز محبّت تو به کدام محبّت می‌شود دل خوش کرد؟! ولی آقا! خودت خوب می‌دانی و من هم می‌دانم محّبت تو هم بی‌دردسر نیست. کسی که عاشق تو می‌شود، خودش را برای چوب‌هایی که دنیا بر سرش می‌زند، باید آماده کند. شاید تا امروز اگر عشق تو نصیبم نشده، برای این است که هنوز ظرفم به اندازۀ بلاهایی که درپی عشق توست، بزرگ نشده. شبت بخیر بزرگ‌ترین معشوق روی زمین! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🤲🏻
🍃آرام دل دلم بی‌تاب است. تپش قلبم بالا رفته. علتش را نمی‌دانم. این طور که می‌شوم، حیرتی پیدا می‌کنم که جز تو کسی راه درمانش نیست. دلم شور می‌زند. صدای جوشش دلم را با گوش خودم می‌شنوم. این طور که می‌شوم، احساس می‌کنم که سینه‌ام دیگر خانۀ قلبم نیست. دلم برایت تنگ شده. هوای تو را کرده. صدای تو را می‌خواهد. این طور که می‌شوم، احساس می‌کنم آرزوی دیدن تو و شنیدن صدایت را به گور خواهم برد. از دلم خسته‌ام. تحمّلش سخت شده برایم. تا بلایی سر دلم نیامده، فکری به حالش کن. شبت بخیر آرام دل! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 😌
🍃درمان همه دردها چه بیچاره‌اند آنهایی که درد دارند؛ ولی تو را ندارند. کاش کسی به من می‌گفت اینها دردهایشان را به کدام امید تاب می‌آورد. دردهای کوچک بدون تو، درد بی‌درمان می‌شوند؛ درد اگر بزرگ باشد و تو در میان نباشی، به چه نام باید خوانده شود؟ چه خوشبختم من که درد دارم و تو را هم دارم. هر وقت دردها بنا می‌گذارند به بریدن رشتۀ صبرم تو را به یاد می‌آورم و دردها بی‌توان می‌شوند. خدا نکند روزی برسد که در میان تهاجم دردها، خودم را بدون تو و تنها ببینم. آن روز، روز مرگ است؛ مرگی سخت به همراه زجر کشیدنی دهشتناک. ممنونم که همیشه میان دردها حتی اگر پردۀ غفلت در مقابل نگاهم افتاده باشد، می‌آیی و پرده را کنار می‌زنی و خودت را نشانم می‌دهی. امروز در میان دردها، آمدی به یادم و دوباره توان یافتم برای مبارزه با دردها. چه قدر خوبی که مرا با دردها تنها نمی‌گذاری. شبت بخیر درمان همۀ دردها! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🤲🏻
🍃محبوب من شب اگر انسان بود، سیه چهره نبود. سفیدرو بود. سفیدی شب برای این همه نوری است که از دل سجادۀ تو به کل آسمان ساطع می‌شود. شب اگر زبان داشت، فریاد می‌کشید تا همه تو را در هنگام مناجات با خدا تماشا کنند. عسلِ واژه‌های مناجاتی تو کام همۀ مردم دنیا را شیرین می‌کند. شب اگر چشم داشت، لحظه‌ای از بارش دست بر نمی‌داشت. او می‌داند که مایۀ آرامش بودنش، گریه‌های شبانۀ توست و دوست دارد هم‌پای تو اشک بریزد. چه خوبی که اجازه می‌دهی در دل شب‌هایی که بوی تو را می‌دهند، به تو شب بخیر بگویم. با این که جوابت را نمی‌شنوم، اما دلم خوش است به این که دوست داری شب بخیر گفتن‌های مرا. شبت بخیر محبوب من! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 💓
🍃سرمایه نجاتم چه خوب احساس می‌کنم دغدغه‌هایی غیر از دغدغۀ تو مثل چرک‌های متراکمی است که جان و دلم را به تسخیر خویش می‌کشند. احساس آلودگی همۀ وجودم را گرفته چون دغدغه‌هایی غیر از تو دلم را فتح کرده‌اند. چه کار کنم؟! هر یک از این دغدغه‌ها می‌روند جای پایش خشک نشده دغدغۀ دیگری به جایش می‌آید. هر چه به انتظار نشستم نوبت دغدغۀ تو برسد نرسید که نرسید. هر روز می‌ایستم در ابتداری صف دغدغه‌ها تا آخر صف را چشم می‌دوانم و می‌بینم دغدغۀ تو را پیدا نمی‌کنم. هر روز به این امید این صف طولانی را نگاه می‌کنم که شاید در انتهای صف هم که شده نوری از دغدغۀ تو چشمم را نوازش دهد ولی روز که تمام می‌شود و شب فرا می‌رسد بی آن که بویی از دغدغۀ تو به مشامم برسد، می‌خوابم. باور کن خسته‌ام از این همه دغدغه‌های بیهوده مثل کوه سنگین‌اند، مثل تیغ می‌بُرند، مثل زهر، تلخ‌اند و جگرسوز. آقا! تو که می‌دانی اگر با من دوست شوی هر چه دغدغه غیر از توست از همۀ وجودم پاک می‌شود کدام از یک دوستان توست که جز تو دغدغه‌ای داشته باشد و کدام دغدغه است که امیدی داشته باشد تا به جان یکی از دوستان تو بیفتد؟ بیا و با من دوست شو و قامتم را از بار سنگین این کوه‌ها و حنجره ام را از دست تیغ برّانشان و دلم را از زهر تلخی که دارند نجات بده. شبت بخیر سرمایۀ نجاتم! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 😔
🍃خیر دنیا و آخرت یک جمعۀ دیگر گذشت و باز هم نیامدی. خوش به حال کسانی که چشمشان به راه بود. آنها از نیامدنت غمگین‌اند؛ ولی از انتظارشان خوش‌حالند. وای به حال کسانی که این جمعه را هم مثل جمعه‌های دیگر پشت سر گذاشتند و حس انتظارشان زنده نشد. انتظار یک مقام است و رسیدن به آن کار هر کسی نیست. ما شاید منتظر رفاهی باشیم که آمدنت به دست می‌آوریم شاید ناامنی امانمان را بریده باشد و در حسرت امنیت، چشم به راه آمدنت باشیم ولی کیست که منتظر خود تو باشد؟ یک جمعۀ دیگر گذشت و تو نیامدی. نگاه می‌کنم به خودم و می‌خواهم فرقی میان جمعۀ گذشته و این جمعه پیدا کنم هیچ فرقی پیدا نمی‌شود. یک هفتۀ دیگر از غیبت تو گذشت ولی من بی‌قرار آمدنت نبودم و بی‌قرار هم نشدم. جمعه‌های بی‌تفاوت یکی یکی می‌گذرند و من همچنان اندر خم کوچۀ انتظار تو وامانده‌ام. آقا! نکند از من ناامید شده‌ای که هنوز هم پاسخ سؤالم را نمی‌دهی؟ با من دوست می‌شوی یا نه؟ اگر می‌خواهی منتظرت شوم تا با من دوست شوی، باید بگویم ... نه، باید التماس کنم که اگر می‌شود قاعده‌ات را استثنایی بزن و با من دوست شو تا منتظرت شوم. چه قدر وحشت منتظر نشدن و بی‌انتظار تو مردن، دلم را به لرزه می‌اندازد. تردید ندارم کسی که منتظر تو نباشد و از دنیا برود، عاقبت به خیر نمرده است. باز هم سخن از عاقبت به خیری شد و من به هم ریختم. با من دوست شو تا منتظرت شوم تا اگر مرگ به سراغم آمد، عاقبت به خیر از دنیا بروم. شبت بخیر خیر دنیا و آخرت! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 😔
🍃امان ایمان ها در عالمی که تو در آن غایبی چه گردبادهای وحشتناکی می‌وزد! زوزۀ این گردبادها برای مردن از ترس، کافی است. این گردبادها رحم ندارند سر راهشان هر چه و هر که باشد معلّق میان زمین و آسمان به ناکجاآباد پرتاب می‌شود. رنگ این گردبادها سیاه است. سیاهی را با خودشان می‌برند به هر جا که می‌وزند. هر چراغی سر راهشان باشد خاموش می‌کنند و شیشه‌هایش را می‌شکنند. قُطر این گردبادها یکی دو قدم نیست. از طول یک روستا هم فراتر است. یک شهر بزرگ در گوشه‌ای از این گردباد مثل ریگ کوچکی است در بیابان. اصلاً سخن درست بگویم قطر این گردباد به اندازۀ طول همۀ دنیاست. این گردباد، نه به روز و نه هفته و نه ماهی محدود می‌شود و نه فصل از فصل را می‌شناسد. همیشه در حال وزیدن است. پس هیچ کسی در هیچ کجای این دنیا و هیچ زمانی از این گردباد در امان نیست و قسمت ترسناک قصۀ این گرباد آن است که کارش غارت ایمان است. فقط یک دسته‌اند که هر جا که باشند، ایمانشان در امان است آن هم دستۀ کسانی است که تو دوستشان هستی. آقا! با من دوست می‌شوی؟ من از این گردباد می‌ترسم. شبت بخیر امان ایمان‌ها! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🏴
🍃معنای ایمان دلم که پر از آشوب می‌شود از تو خجالت می‌کشم. آخر،‌ وقتی که تو هستی، دل‌شوره برای چه؟ ببخش که هنوز دلم از ایمان به تو پر نشده. خودم از خودم خسته‌ام برای این همه بی‌ایمانی! شبت بخیر معنای ایمان! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🌸
🍃راه نجات الآن منم همان آدمی که همۀ راه‌های چاره به رویش بسته شده. می‌خواستی به این جا برسم؟ رسیدم. می‌خواستی بدانم جز تو راه چارۀ دیگری ندارم؟ دانستم. می‌خواستی بدانم حتّی اگر همۀ‌ راه‌ها ظاهراً باز باشد ولی تو را تنها راه چاره‌ام ندانم، همۀ راه‌ها به بن بست می‌رسند؟ این را هم با همۀ وجودم فهمیدم. حالا بگو چه کار کنم در میان بن بست‌های تو در تو؟ دوستی تو با من خروج از همۀ بن بست‌هاست. با من دوست می‌شوی یا نه؟ شبت بخیر راه نجات! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 👆
🍃پناهگاه بی قراران امان از حسادت امان! وقتی که حسود حسادت می‌کند خدا به پیامبرش هم می‌گوید به او پناه ببرد. پناه به خدا پناه به خدا من شر حاسدٍ اذا حسد. من از حسادت می‌ترسم همان طور که از حسود. به خدا پناه می‌برم از حسادت همان طور که از حسود. شیطان، در مقابل خدا ایستاد چون حسادت کرد به مقام شما و هر کس که به حسادت آلوده شد خواسته یا ناخواسته لباس ولایت شیطان را به تن کرد. امان از حسادت امان! از بنده‌ای که شش هزار سال عبادت کرده راهزن راه بندگی می‌سازد. چه کار می‌کند حسادت با ایمان‌ها چه کار؟ و چه بلایی می‌آورد به سر انسان‌ها؟ من از حسادت می‌ترسم همان طور که از حسود باید به خدا پناه ببرم قرآن به من آموخته. پناه خدا جز آغوش تو اگر جایی هست، نشانم بده. کسی اگر در آغوش تو آرام نگیرد در پناه خدا قرار نمی‌گیرد. من از حسادت به آغوش تو پناه می‌آورم همان طور که از حسود ولی چه کار کنم که آغوش تو فقط برای کسانی باز است که تو با آنها دوست شده‌ای. با من دوست شو و آغوش برایم بگشا باید هر چه زودتر پناه ببرم به خدا بی‌پناهم نگذار. شبت بخیر پناهگاه بی‌قراران! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🌛
🍃 معلم پرواز حال و هوای دل اگر مزه داشته باشد باید بگویم حال و هوای دل من این روزها تلخ است. تلخ تلخ تلخ. وقتی که کمتر خرج تو می‌شوم شیرینی حال و هوای دلم کمتر می‌شود وقتی که اصلاً خرج تو نمی‌شوم، حال و هوای دلم تلخ می‌شود. تلخ تلخ تلخ. حال و هوای دل اگر رنگی داشته باشد باید بگویم حال و هوای دل من این روزها سیاه است. سیاه سیاه سیاه. وقتی دلم کمتر به یاد تو می‌افتد، سپیدی حال و هوای دلم کمتر می‌شود وقتی که اصلا به یاد تو نیستم، حال و هوای دلم سیاه می‌شود. سیاه سیاه سیاه. حال و هوای دل اگر بویی داشته باشد باید بگویم حال و هوای دل من این روزها بدبوست. بد بوی بدبوی بدبو. وقتی دلم کمتر غم فراق تو را می‌خورد، بوی خوش حال و هوای دلم کمتر می‌شود. وقتی که اصلاً غم فراق تو در دلم نیست، دلم بدبو می‌شود. بدبوی بدبوی بدبو. حال و هوای دل اگر وزنی داشته باشد باید بگویم حال و هوای دل من این روزها سنگین است. سنگین سنگین سنگین. وقتی دلم کمتر در آرزوی دیدار تو به سر می‌برد، سهمش از سبک بالی کمتر می‌شود. وقتی که آرزوی دیدار تو در فهرست آرزوهایش نیست،‌ سنگین می‌شود. سنگین سنگین سنگین. این همه تلخی، این همه سیاهی، این همه تعفّن و این همه سنگینی را خودت بگو چگونه تاب بیاورم؟ با من دوست شو تا حال و هوای زندگی‌ام شیرین شود؛ شیرین شیرین شیرین. با من دوست شو تا حال و هوای زندگی‌ام سپید شود؛ سپید سپید سپید. با من دوست شو تا حال و هوای زندگی‌ام خوشبو شود؛‌ خوشبوی خوشبوی خوشبو. آقا با من دوست شو تا حال و هوای زندگی سبک شود،‌ سبک‌تر از پر، سبک‌تر از هوا. در زمین ماندن بس است، باید پرواز کنم برای پرواز نیاز دارم به سبک بال بودن. شبت بخیر معلم پرواز! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🎂
🍃یار غریب دل‌خوشی‌ها یکی یکی باید بروند دلم به هیچ چیز نباید بسته باشد، جز تو. جز تو دلم به هر چیزی خوش باشد نتیجه‌اش می‌شود کمتر شدن بهرۀ من از تو. همۀ سختی‌ها باید برایم آسان بشوند از سختی هیچ چیزی نباید بنالم جز سختی دوری تو. جز دوری تو هر چیزی برایم سخت باشد نتیجه‌اش می‌شود کمتر شدن بهرۀ من از تو. همۀ تلخی‌ها باید برایم بی‌مزه شود یا حتی شیرین تلخی هیچ چیز را نباید بفهمم جز تلخی دلخوری تو از خودم جز دلخوری تو هر چیزی برایم تلخ باشد نتیجه‌اش می‌شود کمتر شدن بهرۀ من از تو. همۀ دردها را باید تحمّل کنم درد هیچ چیزی نباید بی تابم کند جز درد تنهایی تو جز درد تنهایی تو هر دردی بی‌تابم کرد نتیجه‌اش می‌شود کمتر شدن بهرۀ من از تو. آقا! شرمنده‌ام، مثل همیشه که به هر چیز دل بسته‌ام جز تو هر چیزی برایم سخت باشد، دوری تو برایم سخت نیست و همۀ تلخی‌ها را می‌فهمم جز تلخی دلخوری تو و دردها امانم را بریده‌اند مگر درد تنهایی تو. شرم این همه فاصله را کجا ببرم؟ و از خجالت این همه فاصله، در کجا خودم را خاک کنم؟ و با وجود این همه فاصله چگونه منتظر باشم که پاسخ این سؤال را بدهی: با من دوست می‌شوی یا نه؟ ولی مثل همیشه کرَمت به من اجازه می‌دهد و می‌پرسم: با من دوست می‌شوی یا نه؟ منتظر جوابت نشسته‌ام. شبت بخیر یار غریب! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃راز طراوت لحظه ها وقتی به دوستی با تو فکر می‌کنم و لحظه‌های با تو بودن را مرور می‌کنم تازه می‌فهمم که چرا بهشت با این که ابدی است ولی ملال آور و تکراری نمی‌شود. وقتی تو با کسی دوست می‌شوی اگر لحظه‌ها به اندازۀ سال‌ها برکت پیدا کنند و در همۀ لحظه‌های برکت یافته تو علی الدوام حرف بزنی حتّی برای چشم بر هم زدنی خسته نمی‌شود. دوستان تو اگر کاری جز تماشای روی تو نداشته باشند و این تماشا تا ابد ادامه داشته باشد طراوت لحظه‌های بعدی با لحظه‌های پیش از خودشان هیچ فرقی ندارد چرا، فرق می‌کند هر لحظه طراوتش، بیشتر از لحظه‌های قبل می‌شود. کسی که تجربۀ دوستی با تو را دارد می‌فهمد بهشت حتی اگر درخت و جوی نداشته باشد باز هم لحظه‌ای تکراری نخواهد شد. باید تو با ما دوست شوی تا ما بفهمیم راز تکرارناپذیر شدن بهشت، نفَس توست. نفس تو به هر کسی و هر جایی بخورد تکرار بی‌معنا خواهد شد. بگذار باز هم گلایه کنم از چیزی که خسته‌ام کرده. من از تکرار شدن لحظه‌ها و روزهای زندگی‌ام خسته‌ام. روزهای تکراری صفا ندارند و کاری جز ملول کردن نمی‌کنند. بیا با من دوست شو و مرا از لحظه‌های تکراری نجات بده. شبت بخیر راز طراوت لحظه‌ها! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🤲🏻
🍃حضرت کریم دارد کبود می‌شود صورت دلم. از بس که با سیلی، صورتش را سرخ نگه داشته‌ام. غذای دلم دیدن روی توست. دلم تا کی باید درد جوع بکشد. گرسنه حتی اگر اسیر دست مسلمان باشد باز هم قابل ترحم است. گرسنه‌ام! طاقت از کفم بیرون رفته. دل بسوزان به من شاید دیدار رویت مسلمانم کرد. شبت بخیر حضرت کریم! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🌙🌒
🍃امام مهربان تو که نیستی، هیچ چیز سر جای خودش نیست. ما مأمور به وظیفه‌ایم. هر چه تکلیفمان باشد، انجام می‌دهیم ولی از خودتان یاد گرفته‌ایم اگر امام،‌ در جایی که باید،‌ نباشد عالم سر و سامان نمی‌گیرد. تو که نیستی، هیچ چیز سر جای خودش نیست. جای تو پشت پردۀ غیبت نیست. تو باید ظاهرترین مخلوق خدا روی زمین باشی چه قدر ما بدیم که تو شده‌ای امام غایب از نظر. حالا باید دست و پا بزنیم، خودمان را بکشیم و دست به دست به هم بدهیم تا بتوانیم دنیا را قابل زیستن نگه داریم. تو که نیستی، هیچ چیز سر جای خودش نیست. امام، روح نظام عالم است. وقتی که روح، سر جای خودش نباشد اجزای جسم حتی اگر در جای خودشان باشند برای نظام عالم افاقه‌ای نمی‌کند. باید باشی، بی تو دنیا جسمِ رو به احتضار است. تو که نیستی، هیچ چیز سر جای خودش نیست. راز بی‌قراری‌های ما هم همین است. ما خودمان هم سر جای خودمان نیستیم. وقتی در جایی که باید،‌ نیستیم مگر می‌شود قرار بگیریم؟ آقا! بگو چه کار کنیم تا زودتر بیایی؟ ما از بلاتکلیفی خسته‌ایم. آمدن توست که تکلیف عالم را معلوم می‌کند. بلاتکلیفی، عقوبت قدرناشناسی ماست. کاش از خدا می‌خواستی زودتر از آنچه در خیال ماست باقی عقوبتمان را ببخشد. شبت بخیر امام مهربان! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🤲🏻
🍃مولای کرم گاهی که به نعمت‌های فراوانی که دارم فکر می‌کنم، ترس و دلهره در وجودم می‌دود. چرا این قدر مرا غرق نعمت می‌کنی؟ این نعمت‌ها را نشانۀ محبتت بدانم یا اتمام حجت تو بر من است. می‌خواهی حسابم را در همین دنیا تسویه کنی یا می‌خواهی دنیایی را که بر من تنگ گرفته، تحمل‌پذیرتر کنی؟ فکر کردن به نعمت‌ها عبادت است؛ اما برای من عبادتی است که پر از حیرتم می‌کند. شاید اندازۀ مهربانی‌ات را نفهمیده‌ام که این قدر می‌ترسم. آخر به خودم که نگاه می‌کنم، شایستۀ قطره‌ای از دریای بی‌انتهای نعمت‌ها نیستم. نکند تو دوست داری این خوف و رجا را که این گونه رهایم کرده‌ای در میان خوف استدراج و شوق محبت! همین طور است؟ و شاید می‌خواهی به من بفهمانی که چه قدر مهربان هستی تا من بیشتر عاشقت شوم. خواستم بگویم تکلیف مرا معلوم کن، دیدم شاید تو دوست داری این حیرت را! خواستم بگویم آرامم کن، گفتم شاید دوست داری این بی‌قراری را! ولی می‌توانم التماس کنم که مرا کمک کنی تا هیچ گاه در چاه استدراج نیفتم و لحظه‌ای به حال خودم رهایم نکنی؟! من بی‌تو می‌میرم! شبت بخیر مولای کرم! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃امام غریب وقتی به محضر شما راه می‌یابم، دنبال ردیف کردن حاجت‌هایم هستم، یکی یکی آنها را از شما طلب می‌کنم. التماس می‌کنم که حتی یکی از آنها جا نماند و همه اجابت شود. نذر می‌کنم برای برآورده شدنشان. از همان جا لحظه‌شماری‌هایم شروع می‌شود. از حریم شما پایم را بیرون نگذاشته‌ام که منتظرم برای اجابت حاجت‌هایم. امروز به خودم گفتم انصاف این است که وقتی به محضر شما راه می‌یابم، دنبال این باشم که شما از من چه می‌خواهید. التماس کنم زبان بگشایید و یکی یکی کارهایی را که از من می‌خواهید در گوشم زمزمه کنید. اصلاً نذر کنم برای این که شما با من در بارۀ کارهایتان حرف بزنید و از وقتی که هنوز پایم را از حریمتان بیرون نگذاشته‌ام، لحظه به لحظه حواسم باشد که شما با من چه کار دارید. چه قدر بد که وقتی با شما کار دارم، به سراغتان می‌آیم و کاری ندارم به این که شما با من کار دارید یا نه! باز هم ناخواسته امشب از غربت شما سخن گفتم. قصۀ غربت شما تمام شدنی نیست. شبت بخیر امام غریب! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🍃همه زندگی بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود بی‌همگان به سر نشد و بی‌تو به سر شد و چیزی در زندگی ما جا به جا نشد. هر چه گشتیم در دل خویش، جایی را پیدا نکردیم که نشانی از داغ فراق تو را داشته باشد. بی‌تو به سر شد و زیر جهان هم زِبَر نشد. باغ ارم هم سقر نشد و آتش نگرفت. سر سبزتر از همیشه برایمان خودنمایی کرد و ما هم سرحال‌تر از همیشه زیردرخت‌های سربه فلک کشیده‌اش قدم زدیم. تو نبودی و کارمان خراب نشد. اصلاً کارمان را لنگ تو ندیدیم که بخواهد خراب شود. کارهایمان را مثل ساعت سر وقت انجام می‌دهیم و زندگی می‌گذرانیم. شاید اگر دردی به سراغمان بیاید، به سراغ تو بیاییم؛ آن هم اگر کسی جز تو را نیابیم. آقا! دنبال کردیم و در جایی از زندگی خویش، تو را نیافتیم. وای بر ما که بی‌تو زندگی را سر می‌کنیم! شبت بخیر همۀ زندگی! آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🌸🍰🍩🍡🍭🍬☕️🍫🍨🍧