#خاطره1769
سلام خواهرای گلم 🌷
از سر کار برمی گشتم یه خانومی از روبه رو میومد حجابش خوب نبود شلوار جذب و مانتو آزاد و مو و آرایش و
رسیدم بهش سلام کردم و گفتم عزیز جان حجابت اصلا مناسب بیرون نیست
وایساد و با عصبانیت یه ساپورتش و نگاه کرد و گفت حالا همه ی مشکلا شده سرو وضع من
منم با محبت نگاهش کردم و گفتم فدات بشم تو بنده ی خدایی و خدا دوستت داره
حیف نیست برای یه عده چشم چرون و هرزه این پوشش رو داشته باشی
با لبخند نگاهم کرد و گقت خواهر منم محجبه اس و خودمم اعتقاد دارم
گفتم پس یه چی هست که خدا تو دل من انداخت باهات صحبت کنم
گفتم ببین گلم یه مردی که همسرش مثل شما قشنگ نیست حسرت می خوره و چقدر تو زندگیش تاثیر بد داره
با لبخند نگام می کرد و آخرش گفتم عاقبتت بخیر منم دعا کن خیلی التماس دعا
یه کم که ازش فاصله گرفتم از پشت صدام کرد و گفت اسمت و نگفتی
گفتم معصومه
با لبخند نگام کرد
ولی دوستان اعتراف می کنم وقتی از طرف مقابلت یه کوچولو تعریف می کنی
جواب می ده
عذر خواهی می کنم از دوستانی که روششون این بود و من می گفتم اشتباهه😊