#خاطره2821 باسلام خدمت همه ی عزیزان دیروز رفته بودیم برا خرید لباس مجلسی برا کسی اول که رفتیم مغازه خلوت بود ویه لباس انتخاب کردن و تو اتاق پرو رفتن کم کم مغازه شلوغ شد ونفرات بعدی هم همینطور یه دفعه من متوجه شدم که جلو مون یه مانکن لخت هست که لباسشو تازه در اورده بودن ولی کسی زیاد توجه نمیکرد ولی همه چند تا مرد که با مابودن ولباس انتخاب میکردن درست جلو مانکن بودن من گفتم جکار کنم اگه به فروشنده که کنار ماست بگم توجه مردا به مانکن چلب میشه بدتره اخرش یکی از فروشندها که مسن تر بود دیدم سرش خلوت تره رفتم جلو وگفتم ببخشید اقا یا مانکنو لباس تنش کنید گفت کدوم وقتی دید گفت چشم ولی بکارش ادامه داد یه 5دقیقه ای گذشت دیدم همونجوره بعد تو یه فرصت که باز فروشنده ی دیگه کنار ما بود یه اینم گفتم ولی این اقا که تقریبا میانسال بود گفت ولش کن خانم مهم نیس گفتم یعنی چی که مهم نیس؟گفت حالا دیگه همه ی خانما بیرون لخت راه میرن گفتم خب اونا اشتباه میکنن شما وظیفه ی خودت رو انجام بده این کار شما یعنی بی احترامی به مشتری این اقایون با ناموسشون اینجان وشما بی احترامی میکنید به همشون گفت چشم اونطرفترش که یه خانم فروشنده بود وسرشم خیلی شلوغ بود گفت مگه چی شده اقاهه گفت هیچی میگه تن مانکن لباس بپوشن واین خانم یه حالت پوزخند تمسخر امیزی کرد که یعنی چه چیزا چه حرفابعد این اقا رفت طرف مانکن در همین حال منم نگاه کردم دیدم همون اقای مسن تر که من اول بهش گفته بودم داره لباس تن مانکن میکنه واینم رفت پیشش و فکر کنم حرفای منو بهش میگفت منم رومو اینور کردم دیگه چیزی نگفتم ولی واقعا باسکوت مردم جای معروف ومنکر عوض میشه راسته ...اونجام هیچکدوم از همراهام چیزی نگفتن فقط گفتن دیگه دروه زمونه خراب شده و...ولی من دیروز قصد کرده بودم حتما کسایی که جلوی لباسشون باز تذکر بدم وبا اینکه همراه چند نفر دیگه بودیم من سعی میکردم تا حد ممکن تذکر بدم وبعضی از همراهام فقط میگفتن اینا درست نمیشن واینکه جرات نمیکنی به کسی چیزی بگی منم یکم براشون در مورد بی تفاوتی خودمون زیاد شدن گناه ...توضیح میدادم البته اونا شرایطشون یه جوریه که اشنایی بادوره وپیگیری اون براشون میسر نیست فقط من یکم براشون توضیح میدم ببخشید که طولانی شد التماس دعا