eitaa logo
•☆♡☘احیای واجب له شده☘♡☆•
239 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
6هزار ویدیو
86 فایل
همه باهم برای احیای واجب فراموش شده ارتباط با ادمین @tasnim12
مشاهده در ایتا
دانلود
☘داستان از امام هادی علیه السلام علیه السلام 📕بسیاری از بزرگان همانند مرحوم کلینی، راوندی، طبرسی، ابن‏ شهرآشوب و... رضوان الله علیهم آورده‏اند: 🔷روزی متوکل عباسی سخت مریض شد و پزشکان از درمان وی عاجز شدند و او در بستر مرگ قرار گرفت، مادرش نذر کرد که چنانچه متوکل شفا یابد، هدیه‏ی قابل توجهی برای حضرت ابوالحسن، امام هادی علیه‏السلام ارسال دارد. در همین اثناء فتح بن خاقان نزد متوکل آمد و اظهار داشت: 🔶اکنون که تمام اطباء از درمان، عاجز مانده‏ اند، آیا اجازه می‏ دهی که با ابوالحسن هادی علیه‏ السلام نسبت به مداوا و درمان مرض و ناراحتی شما، مشورتی کنیم؟ 🧱متوکل پیشنهاد فتح بن خاقان را پذیرفت. پس از آن، شخصی را خدمت حضرت فرستادند، تا موضوع را با وی مطرح نموده و دستور العلمی را جهت درمان متوکل،از آن حضرت دریافت دارد. هنگامی که مأمور نزد امام علیه‏ السلام آمد و موضوع را بیان کرد، حضرت فرمود: مقداری سرگین گوسفند تهیه و آن را با آب گلاب بجوشانند و سپس تفاله‏ی آن را روی زخم چرکین بگذارند، ان شاء الله سودمند خواهد بود. همین که پزشکان معالج، چنین دستورالعملی را شنیدند، مسخره و استهزاء کردند. ▪️فتح بن خاقان گفت: آیا ضرر هم دارد؟ گفتند: خیر، بلکه احتمال بهبودی هم در آن هست. پس دستورالعمل حضرت را اجراء کردند و چون مقداری از آن را روی زخم - دمل - قرار دادند، پس از گذشت لحظاتی کوتاه سرباز کرد و مقدار زیادی خون و چرک از آن خارج شد و متوکل آرام گرفت و با استفاده از طبابت امام هادی علیه‏السلام، سالم گشت. 🛑وقتی که خبر سلامتی متوکل به مادرش رسید، بسیار خوشحال شد و مبلغ ده هزار دینار به همراه یک انگشتر نفیس برای آن حضرت ارسال داشت. پس از گذشت چند روزی، یکی از نوادگان حضرت مجتبی علیه‏السلام به نام محمد بطحائی که نسبت به امام هادی علیه‏ السلام بسیار حسادت می‏ورزید، نزد متوکل رفت و نسبت به حضرت بدگوئی و سخن چینی کرد و نیز نسبت‏هائی را به آن حضرت داد، به طوری که متوکل تحت تأثیر قرار گرفت و معتقد شد بر این که امام هادی علیه‏ السلام برای یک شورش و کودتا مشغول جمع اسلحه و امکانات است. به همین جهت، متوکل به سعید حاجب دستور داد تا شبانه به منزل حضرت هجوم آورند و هر آنچه در منزل او یافتند، جمع آوری کرده و نزد متوکل بیاورند. سعید حاجب گوید: شبانه از دیوار منزل امام علیه‏ السلام بالا رفتم و در آن تاریکی ندانستم چگونه فرود آیم، ناگهان متوجه شدم که حضرت مرا با اسم صدا کرد و فرمود: صبر کن تا برایت چراغ بیاورم، سپس شمعی را روشن نمود و برایم آورد. و من به راحتی از دیوار پائین آمدم؛ و چون وارد بر حضرت شدم، دیدم که لباسی پشمین بر تن کرده و کلاهی بر سر نهاده و روی جانمازی از حصیر رو به قبله نشسته است. هنگامی که چشمش به من افتاد، فرمود: مانعی نیست، برو تمام اتاق‏ها را جستجو کن. 🔻سعید گوید: تمام اتاق‏ها و نیز وسائل حضرت را مورد بررسی قرار دادم و فقط دو کیسه - که یکی از آن‏ها به وسیله مهر و انگشتر مادر متوکل ممهور شده بود - یافتم. بعد از آن که همه جا را جستجو کردم و خدمت حضرت بازگشتم، فرمود: 🔸 ای سعید! اطراف و زیر جانماز و همه جا را به خوبی جستجو بکن. پس چون جانماز را برداشتم، شمشیری در قلاف نهاده بود که آن را نیز به همراه دیگر اموال برداشتم و نزد متوکل آوردم. همین که متوکل چشمش بر آن دو کیسه و مهر مادرش افتاد، از مادر توضیح خواست که این‏ها چیست؟ ☘مادرش در پاسخ گفت: آن موقعی که مریض شده بودی، این‏ها را برای شفای تو، نذر آن حضرت کردم؛ و چون سلامتی خود را باز یافتی، آن‏ها را برایش ارسال داشتم. ♦️پس متوکل دستور داد تا کیسه‏ های دیگر ضمیمه‏ ی آن‏ها شود و با تمامی آنچه آورده بودیم، برای امام هادی علیه‏ السلام ارجاع و تحویل آن حضرت گردید. 🔷سعید افزود: چون خدمت حضرت هادی علیه‏ السلام بازگشتم، ضمن عذرخواهی و پوزش از جسارتی که کرده بودم، اموال را تحویل ایشان دادم. و سپس حضرت فرمود: ظالمین جزای ستم های خود را به زودی خواهند دید [1] . 📚پی نوشت ها: [1] اصول کافی: ج 1، ص 499، ح 6، الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 276، ح 8، اثبات الهداة: ج 3، ص 380، ح 49، اعلام الوری طبرسی: ج 2، ص 119، مناقب بن شهرآشوب: ج 4، ص 415، بحارالأنوار: ج 50، ص 198، ح 10. 🔖منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام علی هادی؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار. آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda
🎉سالروز ازدواج حضرت محمد (ص) با حضرت خدیجه سلام الله علیها مبارک باد. 🎉 💠دهم مصادف با سالروز رسول خدا حضرت محمدبن عبدالله(ص) و حضرت خدیجه(س) است. 💠 جوانمرد مکه دارای ویژگی های خاصّی بود که توجّه خدیجه(س) را به خود جلب نمود، دارای ، معنویت، ، عفت، داری، حسن خلق، و بود که باعث علاقمندی خدیجه شد. 💠وجود این همه و مکارم اخلاقی و رفتاری در پیامبر(ص) بود که ثروتمندترین زن قریش آمادگی خود را برای ازدواج با ایشان اعلام کرد. علّت پیش قدم شدن حضرت خدیجه در ازدواج با پیامبر، وجود آن همه فضیلت اخلاقی، ، ، اصالت خانوادگی و. . . در وجود مقدس پیامبر بود. 💝السلام علیک یا رسول الله💖: آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🍬
🔹امام صادق (ع) شنیده بودند که از مسلمانان، مردی به نام «شقرانی » شراب خورده است و به دنبال فرصتی بودند که کنند. 🔸روزی او برای دریافت سهمی از بیت المال نزد حضرت آمد. حضرت ضمن این که سهمی از بیت المال به او دادند با لحنی فرمودند: 📌کار خوب از هر کسی خوب است، ولی از تو به واسطه آشنایی ای که با ما داری و آزاد شده پیامبر هستی زیباتر است و کار بد از هر کسی بد است، و از تو به خاطر همین انتساب، زشت تر و قبیح تر است. ⭕️ شقرانی با شنیدن این جمله، دانست که امام از شراب خواری او آگاه بوده و در عین حال به او محبت کرده است . نادم گشت و در درونش ایجاد شد. 👈 توجه دادن به و انسان، یکی از عوامل بازدارنده از منکرات و کارهای زشت است. 📚بحارالانوار، ج 47، ص 349 . آمر خدا باشیم ☘ @aamerekhoda 🏴