#خاطره_ارسالی
سلام، من و یکی از دخترای اقوام چون مجرد بودیم خیلی بیشتر باهم رفیق شده بودیم، توی واتساپ برام عکسهای خودش رومیفرستاد میگفت کدوم قشنگتره برای پروفایلم، من هم مذهبی بودم خیلی درمورد حجاب باهاش صحبت کرده بودم ونتیجه نگرفته بودم، بهش درانتخاب عکس کمک میکردم یا مثلا وقتی جایی میرفت عکسهای خوشگل میگرفت میگذاشت در "وضعیت من"واتساپش و براش پاسخ میگذاشتم که به به و چه چه 🌸
تااینکه دوستم که دوست ایشون هم شده بود، بنردوره 17 امربه معروف و نهی ازمنکر استاد تقوی رو برام فرستاد، من هم علاقه به کلاس مذهبی داشتم و سریع ثبت نام کردم، دوستم هم ثبت نام کرد و دوره روشرکت کردیم و#آنگاه_بودکه_من_هدایت_شدم وخیلی کمتر وحتی به صفر رسید نظر دادن هام درمورد دختر اقوام!
یه وقت دختراقوام به منزل ما آمده بود بازم درمورد کدوم عکس خوشگلتره؟ ازمن نظر خواست!
ایشون گفتند: مدتیه تو و فلانی (دوستمون)دیگه برای وضعیت هام نظر نمیدین و لایک نمیکنید؟
من هم از شیوه تغافل برای جواب دادن استفاده کردم و تذکر دادم😊
مادرم که همیشه امربه معروف ونهی ازمنکر میکرد ومن مخالفت که چکاردیگران داری حواست به خودت باشه با این دوره ای که دیدم دیگه حتی چیزایی که یاد میگرفتم هم بهش منتقل میکردم تابهتر کارش رو انجام بده...😊
🌺نمونه #خاطره شماره 34
مسابقه #آنگاه_هدایت_شدم
⭕برای مشاهده سایر خاطرات
روی هشتگ👈 #خاطره_ارسالی
بزنید.
🆔️@aamerin_ir