🌷شهیدی که در سایه ی نام برادر گمنام ماند🌷
🔷️#شهید_مجید_زین_الدین، فرمانده اطلاعات و عمليات تيپ ۲ لشكر ۱۷ علي ابن ابيطالب(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برادر #شهید_مهدی_زین_الدین
در پنجم مهرماه سال ۱۳۴۳.ش درتهران متولد شد و در خانواده ای مبارز و منتظر كه چشم براه انقلابی بودند كه به این دوران خمودی و سیاهی ستم شاهی پایان بخشد تربیت گردید.
مجید بیش از سیزده سال نداشت كه در كوران حوادث انقلاب علیه طاغوت قرار گرفت و با كمك برادرش شهید مهدی زین الدین به انتشار اعلامیه ها و نوارهای امام رحمه الله علیه كه پدرش در اختیارش قرار می داد پرداخته و در درگیری های خیابانی و تظاهرات در شهر مقدس قم شركت فعال می نمودند...
حوادث فشرده پس از به ثمر رسیدن انقلاب خونین اسلامی یكی پس از دیگری فرا رسیدند، حوادثی كه هركدام برای یك قرن زمان كافی بود و در مدتی كوتاه خود را نمایاند...
🔹️برای مطالعه ی بیشتر👇
https://www.yjc.ir/fa/news/5924945
*┅═✧❁﷽❁✧═┅*
#خاطره
یه موتور گازی داشت 🏍 که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باهاش میومد مدرسه و برمیگشت.
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت، رسید به چراغ قرمز🚦ترمز زد و ایستاد ‼️ یه نگاه به دور و برش کرد 👀 و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️🏼
نه وقت اذان ظهر بود، نه اذان مغرب 😳
اشهد ان لا اله الا الله ...
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت😒 و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳 که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینها راه افتادن🚗 🚙 و رفتند، آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خوب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀 و گفت : "مگه متوجه نشدید؟؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود😖 و آدمای دورش نگاهش میکردن😞 من دیدم تو روز روشن، جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌
به خودم گفتم چکار کنم که اینها حواسشون از اون خانوم پرت شه؟ دیدم این بهترین کاره! همین✌️🏼
برگی از خاطرات #شهید_مجید_زین_الدین🌷
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
╔═💎💫═══╗
@aamerin_ir
╚═══💫💎═╝
به کانال آمرین بپیوندید👆