🔷🔹➖⚜➖🍃🌸🍃
#خاطره
👈یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم.
#شهید_گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم.
شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت:
💢 «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد».
شهیدآوینی در جواب گفت:
🔴«نه برادر، #شهادت_لباس_تکسایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز میکنی، مطمئن باش»❗️
+ خاطره «رضا برجی»؛ مستندساز و از همراهان #شهید_آوینی
@aarame_jaan
🔷🔹➖⚜➖🍃🌸🍃
آرام جان
نوجوان شهید ذوالفقاری: ای دشمن! بدان که ملت ما همیشه بیدار و پیروز خواهد بود؛ به من نگاه کن و ببین
🔷🔹➖⚜➖🍃🌸🍃
#خاطره
مهمات می بردم خط.
چندنفرتوی جاده دست تکون دادن،سوارشون کردم.
گفتم شما که هنوز دهنتون بوی شیر میده❗️نمی ترسین از جنگ⁉️
😄خندیدن وبه جای کرایه صلوات فرستادن و اومدن بالاکنارمهمات نشستن.
جلوتر گفتن باچراغ خاموش برو،عراقیا روی جاده دید دارن،بدجوری میزنن.
گفتم چراغ خاموش یعنی ته درّه😳،یعنی خطّ بدون مهمات❗️
یکی گفت:
حاجی ناراحت نباش،چفیه سفیدرنگش رو انداخت رو دوشش،جلوی ماشین میدوید که من ببینمش تابتونم بدون چراغ برم جلو،خمپاره اومدو🕊 اون رفت.
یکی دیگشون اومدجلوماشین دویید،خمپاره ای اومد،🕊اونم رفت...
وقتی رسیدیم خط همشون پشت ماشین کنار مهمات خوابیده بودن،
بالبخندوچشمای باز😔🕊🕊🕊🕊
یادشان گرامی،روحشان شاد
@aarame_jaan
🔷🔹➖⚜➖🍃🌸🍃