✅ خوزستان؛ «ماجرای یک تقلیل» و «حامیانی که خود بخشی از مشکل‌اند»! 👈 مسئله خوزستان از نگاه یک خبرنگار محلی در استانی دیگر! 👌 ✍️ علی ملکی، سردبیر سابق ماسال‌نیوز 🔻 من درباره #خوزستان و ماجراهایش اطلاعات خاصی ندارم. مثل اغلب شماها. اما همین‌قدر می‌دانم که #تقلیل ماجرا به ارسال تانکر و آب معدنی، تقلیل ماجرا به شادی مردم از جاری شدن آب پشت سد، تقلیل ماجرا به جملات احساسی‌ای همچون «حاج‌قاسم تو اگر بودی اینطور نبود و...» خودش بخشی از مشکل است! 🔻 حوالی سال 95 به بهانه ساخت سد لاستیکی در محدوده‌ای خاص از رودخانه خالکایی #ماسال، روزانه ده‌ها کامیون شن قاچاق می‌شد. برداشت وسیع و فاجعه‌بار شن در قسمتی از این محدوده، عرض رودخانه را به چیزی در حدود سه‌برابر نقاط دیگر افزایش داده است. مستندات قاچاق را با وجود خطرات جانی تهیه کردیم. این وسط به خودروی خبرنگارمان حمله کردند، تهدید به مرگ کردند و... تا مدتی تقریبا هیچ‌کس هیچ‌کاری نکرد. کسانی که حمایت کردند تعدادشان به انگشتان دست نمی‌رسید. حتی از میان ظاهرالصلاح‌های ساکت، عده‌ای تلاش کردند که ما هم ساکت شویم. اما نشدیم و همان هدف کوتاه‌مدت، یعنی توقف آن قاچاق تاریخی بالاخره محقق شد. 🔻 همین محدوده‌ی خاص از رودخانه بخاطر دستکاری‌های متراکم و مکرر (احداث یک سیل بند، یک پل، یک جزیره مصنوعی، یک سدلاستیکی، محل دپوی زباله و...)، سال‌ها بعد، تبدیل می‌شود به چالش زیستی، چالش امنیتی و چالش رسانه‌ای مردم. آن‌وقت همین رفقایی که ما را نهی می‌کردند، هشتگ می‌زنند و استوری می‌گذارند، چندین گروه جهادی برای حل مشکلات بسیج می‌شوند. احتمالاً عده‌ای برای ساکنان حاشیه رودخانه که بی‌خانمان شده‌اند پتو هدیه می‌آورند. سپاه مثل همیشه وارد کار می‌شود. دادستان نطق می‌کند، امام جمعه خطبه می‌خواند، فرماندار بازدید می‌کند و مردم چنان در فضای مجازی ابراز احساسات می‌کنند که انگار همه‌ی مصیبت‌ها یک شبه رخ داده است. 🔻 سال 95 می‌خواستند قسمتی از کوه‌های امامزاده شفیع را معدن شن کنند. دو رسانه محلی به همراه چند فعال مردمی موضوع را پیگیری کردند و همان شد که پیمانکار ماشین‌آلاتش را جمع کرد و رفت. شهرداری زباله‌ها را در حاشیه رودخانه وسط شهر دپو می‌کرد. دو نفر فراخوان تجمع دادند، کلا ده نفر هم نیامدند اما موضوع جدی شد و شورای شهر مشکل را حل کرد. مسئولی عالی‌مقام کلبه‌ای غیرقانونی در ییلاقات ماسال تهیه و بازسازی کرده بود. یک خبرنگار جگر به‌خرج داد رفت درست پای آن کلبه ایستاد و گفت چطور می‌شود که بومیان نمی‌توانند بازسازی کنند اما این کلبه می‌تواند؟ منتظر بودیم بیایند او را ببرند، اتفاقی نیفتاد؛ جز آنکه مسئول عالی‌مقام برای حفظ آبرویش از خیر داشتن کلبه غیرقانونی گذشت. 🔻 همین اتفاقات همه‌جا در حال رخ دادن است و فعالان مردمی اغلب تنهایند و بی‌پشتوانه. در همین خوزستان امثال #داود_مدرسیان، #محمدامین_غفاری و بسیار کسانی که نمی‌شناسیم، بارها به اتفاقات ریز و درشت اعتراض کرده‌اند و نهایتا دادگاه پشت دادگاه برای اثبات حرف‌هایشان. اما ما برایشان نه هشتگ به راه انداختیم و نه موج حمایتی خاصی صدایشان را تکرار کرد. 🔻وقتی می‌گوییم اغلب حرف‌ها درباره خوزستان تقلیل ماجراست منظورمان دقیقاً همین است. زمانی که باید زبانمان و اندکی هم عقلمان را به‌کار بیندازیم بی‌توجهیم یا مشغول مراعات حال فلان ارگان و نهاد و شخص و سازمان. بعد که گند ماجرا درآمد همه می‌شویم معترضان حق‌به‌جانب. 🔻 ما آنقدرها به سوپراستار نیاز نداریم، ما به #مردم نیاز داریم. مردم به معنای واقعی کلمه. مردمی که می‌اندیشند و زبان دارند، مردمی که فکرشان را نه فلان ماهواره استانداردسازی کرده و نه بهمان ارگان حاکمیتی. مردمی که به خودشان اجازه می‌دهند آزادانه فکر کنند و حرف بزنند و اقدام کنند و برای همه اینها هزینه بدهند. مردمی که به‌هنگام، #کنش و عمل دارند. نه جمعیتی که بی‌موقع، وقتی آب از سر همه گذشت فقط #واکنش دارند و عکس‌العمل. 🔅 آینه | فرهنگ و مردم 🆔 Eitaa.com/aayneh57