eitaa logo
آباده خبرستان(شهر جهانی منبت)۲
552 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بینش سیاسی و فرهنگی
گفت برخیز ز جا، دین که فقط ذکر و دعا نیست بر لب زاهد خسته در هیاهوی خداجوی نشسته صدا هست، خدا نیست گفت برخیز همانگونه که برخاست حبیبم تا خبر یافت غریبم گفت برخیز همان گونه که برخاست زُهیرم مثل عبداله و قاسم چون علی‌اکبرم و عابس و عباس و بُریرم گفت برخیز همانگونه که حر خواست و برخاست با خودش گفت: کجایی؟ حق که پیداست شرم کن حر! پسر فاطمه تنهاست غرق حر بودم و حالش ناگهان خواند عزیزی: «کربلا منتظر ماست» ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند لشکر عشقیم و وای از عشق غوغا می‌کند عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند عشق آیینه ست و وای از عشق غوغا می‌کند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء همه‌ی دور و برم جلوه‌ای از کرببلا شد شهر از شک و یقین از عطش و واهمه پر بود هر دوراهی، راوی قصه‌ی حر بود سر تصمیم یکی شمر، یکی حرمله می‌شد حرّ‌ِ بالقوه، فراوان حر بالفعل، رها از خود و از شک شمر بالقوه، فراوان شمر بالفعل،طبق اخبار و آمار چه اندک آن طرف ابن زیادان زیادی این طرف مسلمِ کم یار ساکتان در صف سکه والیان در پی دینار با چه لحنی؟ چه زبانی؟ چه بیانی؟ چه حروفی؟ بیشتر با خط کوفی چقدر نامه رسیده وای بر ما! چقدَر قحطی غیرت شده، بنگر کار حتی به امان‌نامه رسیده و یزیدان زمان باز پی بستن آبند شامیان سرخوش از این حادثه در بزم شرابند و مریدان شریحان همه خوابند و شریحان خودشان پشت نقابند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند لشکر عشقیم و وای از عشق غوغا می‌کند عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند عشق آیینه ست و وای از عشق غوغا می‌کند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء و در این همهمه‌ها عطر عجیبی است و مردی که در اعماق نگاهش چقدر حس غریبی است چه سردار عزیزی چه علمدار، چه ماهی چه شکوهی، چه نگاهی چه امیری، چه سپاهی همه‌ی دشت پر از زینبیان فاطمیان حیدریان است و پایان شب خندقیان، خیبریان است از این جان و از این خاک و از این مرز رهایند، رهایند، رهایند با نیت همراهی این قافله تا قدس در کرببلا، کرببلا، کرببلایند
هدایت شده از بینش سیاسی و فرهنگی
گفت برخیز ز جا، دین که فقط ذکر و دعا نیست بر لب زاهد خسته در هیاهوی خداجوی نشسته صدا هست، خدا نیست گفت برخیز همانگونه که برخاست حبیبم تا خبر یافت غریبم گفت برخیز همان گونه که برخاست زُهیرم مثل عبداله و قاسم چون علی‌اکبرم و عابس و عباس و بُریرم گفت برخیز همانگونه که حر خواست و برخاست با خودش گفت: کجایی؟ حق که پیداست شرم کن حر! پسر فاطمه تنهاست غرق حر بودم و حالش ناگهان خواند عزیزی: «کربلا منتظر ماست» ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند لشکر عشقیم و وای از عشق غوغا می‌کند عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند عشق آیینه ست و وای از عشق غوغا می‌کند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء همه‌ی دور و برم جلوه‌ای از کرببلا شد شهر از شک و یقین از عطش و واهمه پر بود هر دوراهی، راوی قصه‌ی حر بود سر تصمیم یکی شمر، یکی حرمله می‌شد حرّ‌ِ بالقوه، فراوان حر بالفعل، رها از خود و از شک شمر بالقوه، فراوان شمر بالفعل،طبق اخبار و آمار چه اندک آن طرف ابن زیادان زیادی این طرف مسلمِ کم یار ساکتان در صف سکه والیان در پی دینار با چه لحنی؟ چه زبانی؟ چه بیانی؟ چه حروفی؟ بیشتر با خط کوفی چقدر نامه رسیده وای بر ما! چقدَر قحطی غیرت شده، بنگر کار حتی به امان‌نامه رسیده و یزیدان زمان باز پی بستن آبند شامیان سرخوش از این حادثه در بزم شرابند و مریدان شریحان همه خوابند و شریحان خودشان پشت نقابند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند لشکر عشقیم و وای از عشق غوغا می‌کند عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند عشق آیینه ست و وای از عشق غوغا می‌کند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء و در این همهمه‌ها عطر عجیبی است و مردی که در اعماق نگاهش چقدر حس غریبی است چه سردار عزیزی چه علمدار، چه ماهی چه شکوهی، چه نگاهی چه امیری، چه سپاهی همه‌ی دشت پر از زینبیان فاطمیان حیدریان است و پایان شب خندقیان، خیبریان است از این جان و از این خاک و از این مرز رهایند، رهایند، رهایند با نیت همراهی این قافله تا قدس در کرببلا، کرببلا، کرببلایند
هدایت شده از بینش سیاسی و فرهنگی
گفت برخیز ز جا، دین که فقط ذکر و دعا نیست بر لب زاهد خسته در هیاهوی خداجوی نشسته صدا هست، خدا نیست گفت برخیز همانگونه که برخاست حبیبم تا خبر یافت غریبم گفت برخیز همان گونه که برخاست زُهیرم مثل عبداله و قاسم چون علی‌اکبرم و عابس و عباس و بُریرم گفت برخیز همانگونه که حر خواست و برخاست با خودش گفت: کجایی؟ حق که پیداست شرم کن حر! پسر فاطمه تنهاست غرق حر بودم و حالش ناگهان خواند عزیزی: «کربلا منتظر ماست» ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند لشکر عشقیم و وای از عشق غوغا می‌کند عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند عشق آیینه ست و وای از عشق غوغا می‌کند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء همه‌ی دور و برم جلوه‌ای از کرببلا شد شهر از شک و یقین از عطش و واهمه پر بود هر دوراهی، راوی قصه‌ی حر بود سر تصمیم یکی شمر، یکی حرمله می‌شد حرّ‌ِ بالقوه، فراوان حر بالفعل، رها از خود و از شک شمر بالقوه، فراوان شمر بالفعل،طبق اخبار و آمار چه اندک آن طرف ابن زیادان زیادی این طرف مسلمِ کم یار ساکتان در صف سکه والیان در پی دینار با چه لحنی؟ چه زبانی؟ چه بیانی؟ چه حروفی؟ بیشتر با خط کوفی چقدر نامه رسیده وای بر ما! چقدَر قحطی غیرت شده، بنگر کار حتی به امان‌نامه رسیده و یزیدان زمان باز پی بستن آبند شامیان سرخوش از این حادثه در بزم شرابند و مریدان شریحان همه خوابند و شریحان خودشان پشت نقابند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند لشکر عشقیم و وای از عشق غوغا می‌کند عشق مجنون، عشق راهی، عشق شیدا می‌کند عشق آیینه ست و وای از عشق غوغا می‌کند ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءء و در این همهمه‌ها عطر عجیبی است و مردی که در اعماق نگاهش چقدر حس غریبی است چه سردار عزیزی چه علمدار، چه ماهی چه شکوهی، چه نگاهی چه امیری، چه سپاهی همه‌ی دشت پر از زینبیان فاطمیان حیدریان است و پایان شب خندقیان، خیبریان است از این جان و از این خاک و از این مرز رهایند، رهایند، رهایند با نیت همراهی این قافله تا قدس در کرببلا، کرببلا، کرببلایند ظفرمند: با سلام و احترام خاک پای حامیان ولایت فقیه توتیای چشم مامقدمتان را به گروه « ما پیروزیم » گرامی می داریم. 🆔👇🆔👇🆔👇🆔👇🆔👇🆔 🇮🇷✌️ما پیروزیم✌️🇮🇷