eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
82 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خسته ام چون حال اشعار فروغ من غروب شهر تهرانم...شلوغ نیستم خوشبین شبیه دهخدا مینویسم عشق میخوانم دروغ
غلط پنداشتی جانا،که می آید به کوی ما؟ مزن دیگر عزیز من هزاران دشنه ی بیجا ندارم عینکی افسوس ولی پیراهنم زیباست تمام تار آن عشق و تمام پود آن دیبا میان شعر خود گفتی ز چالِ گونه و لب ها غریب افتاد ابرویم نگفتی حُسن آن ها را خم گیسو و رقص آن تمامش گردن باد است؟ هزاران ناسزا گفتی بر این باد و مکن حاشا ز رخ برداشتم روبند بیا قدری تماشا کن حسادت کن به سیمایم بگو به‌به چقدر زیبا کجا با چشمهای خود جهان را کرده ام جادو که این اعجاز یوسف بود و تعبیرات با معنا اگر گویی ز اوصافم دوباره در میان شعر کنم تهدید با چاقو تو را ای مهربان هر جا
پاييز پنجره‌ای است که از اتاقِ من به هوایِ تو باز می‌شود... 🖇💌
لبهای تو پرورده درونم هیجان را چشمان تو آموخت به من فن بیان را
در قنوتِ رکعت دوم دعا کردم تو را سجده آخر رسید و جا نمازم گریه کرد...! ♥️
🍃🌸 حتی نشد به حیله به دست آورم تو را باید قبول کرد که روزی مقدّر است... 👌🏻🙂
♥️ تفألی به حافظ بزن خوب آمد بِمان بد آمد ، نرو ...! ❤️❤️❤️
گر بهر دوست نامه نویسی به دل سپار کاین مرغ نامه‌بر ز صبا پیشتر رسد...
شکایت از غم پاییز برگ ریز بس است مرا تبسم گل های روی میز بس است به آنچه یافته ام قانعم! چه کم چه زیاد اگر بس است همین چند خرده ریز بس است هیمشه قسمت فوار سرنگون شدن است تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است! به فکر پرچم تسلیم باش و نامهء صلح نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست هر آنچه یافته ای را زمین بریز بس است .
کسی که گفت به گل نسبتی ست روی تو را فزود قدر گل و کاست آبروی تو را
گرم بیایی و پرسی چه بردی اندر خاک زخاک نعره برآرم که آرزوی تو را
ای فراموشی، کجایی تا به فریادم رسی!؟ باز احوال دل غم پرورم آمد به یاد…!