eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
105 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عطر مریم با خود مریم چه فرقی میکند مریمانت برقرار و مریمانت بیشمار😂✋
در شهر دلی نیست کلک خورده نباشد دل نیست اگرقلب ترک خورده نباشد دیوانه ام و صحنه به صحنه گذر شهر دیوانه ندیدند کتک خورده نباشد یک دشمن خونین قسم خورده نشد که از سفره ی من نان و نمک خورده نباشد از درد و دلم پیش به ظاهر رفقا نیست حرفی که مسیرش به درک خورده نباشد آیینه ی تاریخ نشان داده که شاعر شاعر نشود گر متلک خورده نباشد
نازنین مریم و زهرا و رها و خسته اسم معشوقه مهم نیست خودش را عشق است
شاعران عاشق بوی گل مریم هستند لطف کن دامن خود را بتکان، عشق کنند!
در قاب عکس عینکش جا کرده بانو صد ها غزل زیر دوخط تک بیتی ناب
تمام حرف دل دفتر غزل اینست کسی بیاید و مضمون شعر من باشد
دروغ نگو حالا دیگه دنیا ندارد آنکه ز جان عاشقت شود ارزان مشو اگرچه جهان عاشقت شود ای دل در این جهان که نمیفهمدت کسی خوش باش اگر چه نیش زبان عاشقت شود از بخت خود که مطلعی هرکه آمده تنها در ابتدای دهان عاشقت شود دل دادگی خطاست به چشمان پر طمع سگ هم برای تکه ی نان عاشقت شود
برای شانه کشیده نشانه تا شانه به شانه خط و نشان میکشد چرا شانه نشسته برده برای غزل قلم بر بوم کشیده بار غم دل کسی که باشانه سری که حسرت یک شانه میکشد باشد به زیر دستی خود مالک دوتا شانه برای اینکه من و دل خودی نشان بدهیم هزار قافیه لنگ و ردیف ما شانه اگرچه خانه بدوشم ولی خیالاتم گرفته در دل آغوش دوست کاشانه مگر که باده ی سرکش نهان کنند از شرم کشیده سر به گریبان هر عبا شانه چقدر خط خطی از خاطرات یاران است صد آفرین به تو خنجر؛ و مرحبا شانه محبت رفقا منحصر نشد در دست به نردبان شدنش خورده ردّپا شانه برای شادی هرجمع سر خوش و سرمست زده است قهقهه تا وقت انتها شانه برای عقده گشایی نمودن هر بغض به رقص آمده با هق هق ابتدا شانه بمن چه من چبدانم جواب سربالا چه حرف ها که نگفته ست بیصدا شانه برای سدّنرفتن، شکستن تقدیر گرفته چشم مرا دستِ بر قضا شانه برای من شده پرچین نمی رسم ای دوست برای هرکس اگر چه شده عصا شانه طمع نموده ام از کشور تو در غارت برای صحن سرم سطح اتّکا شانه چه شاه بود و چه شیخ و چه مست و چه شحنه کشیده جور عبا و غم و ریا شانه به شیخ طعنه ندارد اثر ولی گفتم هزار پرده بخود دیده سینما شانه چگونه مدعی عشق میشوی وقتی نبوده با سر من در تو آشنا شانه شبیه پنجه در آغوش پنجه بودم کاش شدم همیشه ی در کنج انزوا شانه میان این همه مضمون بکر همواره در آستین غزل بوده محتوا شانه
🍁🍂🍁 نمانده طاقت هجران نمی شود که بیایی؟ امیدِ قلب پریشان نمی شود که بیایی؟ ببین که فتنه گرفته تمام خلق جهان را نه عشق ماند و نه درمان نمی شود که بیایی؟ عجیب شیعه غریب است در جهان پر آشوب پناهگاهِ غریبان نمی شود که بیایی؟ نشسته رنگ تباهی به فصل فصل گلستان شعورِ عالم امکان نمی شود که بیایی؟ هوس گرفته تمامِ وجود پاک بشر را ستون محکم ایمان نمی شود که بیایی؟ جنون و درد و سیاهی گرفته عالم جان را شفا دهنده ی انسان نمی شود که بیایی؟ گرفته دست خجالت پدر به صورت زردش قسم به سفره ی بی نان نمی شود که بیایی؟ جهان شبیه علی را دوباره میطلبد چون نه عدل مانده نه میزان نمی شود که بیایی؟ چه ظلمها که روا شد به نام مذهب و آیین تو ای صداقت قرآن نمی شود که بیایی؟ گرفته ظلم جهان را شکسته قامت مظلوم امید قلبِ ضعیفان نمی شود که بیایی؟ شکسته قلب تو مولا از این جماعت بد عهد ولی تو دیده مپوشان نمی شود که بیایی؟ بخوان دعای فرج را خودت که پاک و عزیزی قبول حضرت رحمان چه می شود که بیایی!!! اللهم عجل لولیک الفرج
در شعر و شهر و زیر و روی آرزوها در چشم ها هم بی قرارت هستم آقا فرقی ندارد جمعه یا روز سه شنبه هر ثانیه چشم انتظارت هستم آقا
کار‌ من و ضریح تو بالا گرفته است قلبم میان پنجره اش جا گرفته است اذعان کنند در حرمت کل زائران هر کس که قطره خواسته دریا گرفته است... ایها السلطان
از نخست زندگی گفتم مجرد 💑نیستم تا ی جاهایی باهاتم کار بدبد 😱نیستم تل چت و کافه کلوپ ودور دور آری ولی همسرم چون اژدهایی خانه آمد نیستم 😢 از اول نگفتم زن و بچه دارم فکر نکنی هر وقت بگی باش هستماااا😂😂